سید مقاومت گفت در یازدهم فوریه (۲۲ بهمن) راهپیمایی میلیونی در شهرهای مختلف ایران برگزار شد و میلیونها ایرانی پایبندی خود را به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و رهبری اسلامی اعلام کردند.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما به نقل از شبکه المنار؛ دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم «شهادت و پیروزی» یادواره رهبران و فرماندهان شهید این حزب با درود و حمد بر پروردگار جهانیان و پیامبر اکرم (ص) و عرض سلام خدمت حضار و تشکر از تشریف فرمایی آنها در ضاحیه جنوبی، شهرک النبی شیت، جبشیت و طیر دبا که در این مناسبت شرکت کرده اند، گفت: بار دیگر به خانوادههای فرماندهان شهید و خانواده راغب حرب شیخ شهدا، خانواده آقای شهدایمان شهید عباس موسوی و شهیده ام یاسر و فرزند شهیدش حسین و همچنین خانواده فرمانده شهید حاج عماد مغنیه بابت رسیدن به مدال الهی که افتخار کسب آن را این شهدای فرمانده و همراهان آنها داشتند، تبریک و تهنیت عرض میکنم.
همچنین فراق این دوستان و عاشقان را تسلیت و تعزیت عرض میکنم چرا که درد فراق آنها به خاطر جایگاه و محبت و موقعیت روحی و وجدانی و عاطفی خاص آنها لحظهای از قلب و دل ما بیرون نخواهد رفت بخصوص نزد کسانی که با این افراد هم دوره بودند و با آنها زندگی کرده بودند و شبانه روز و در آن شرایط سخت با این افراد کار کرده بودند.
سید حسن نصرالله اظهار داشت: ابتدا گذرا به برخی مناسبتها اشاره میکنم تا به مناسبت اصلی و پروندههای روز بازگردیم. ما در ماه فوریه قرار داریم. ما ظرف چهل سال گذشته به خانوادههای شهدا سر زده ایم و تلویزیون المنار هر ماه نام و تصاویر مبارک شهدا و چهرههای نورانی آنها را پخش میکند. به خانواده تمامی این شهدا تبریک و تهنیت و تسلیت و تعزیت عرض میکنیم. باید به طور خاص عرض کنم از میان شهدا که در چنین ایامی به شهادت رسید حاج عوض الشاعر رضوان الله تعالی علیه است که در ماه فوریه به شهادت رسید و مسئول نظامی حزب الله در منطقه بقاع بود و در خطوط مقدم جبهه در بقاع غربی میجنگید و هنگام درگیری با نظامیان مستقر در مواضشان در این منطقه به شهادت رسید.
باید همچنین از فرمانده شهید حسن شاطری نام ببریم که در لبنان به اسم حسام خوش نویس معروف است که ریاست هیات ایرانی بازسازی لبنان را پس از جنگ ژوئیه بر عهده داشت و این روزها دهمین سالروز شهادت اوست. ایشان و هیات همراه با وزارتخانههای لبنانی و نیروهای سیاسی برای بازسازی مدارس، بیمارستانها، مساجد و کلیساها و حسینهها و پلها و راهها همکاری گستردهای داشتند و به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران، کارنامه درخشانی داشت و یاد عطرآگین او و چهره پاک و کارنامه اش در خاطرهها باقی خواهد ماند.
همچنانکه مرسوم است میان دو سخنرانی، یاد میکنیم از دوستانی که ظرف هفتهها یا روزهای گذشته آنها را از دست داده ایم. به دیدار خانوادههای آنها میرویم. طی هفتههای گذشته دو تن از عالمان جلیل و مبلغان بزرگوار را که همواره در راه خدا فعالیت داشتند از دست دادیم. جناب شیخ حسین بیضون از روستای شهابیه و جناب شیخ سعدالله خلیل از روستای رامیا. ان شاء الله نزد خانوادههای کریم آنها برای عرض تسلیت خواهم رفت.
در مناسبتهای دینی مثل این روزها، روز مبعث پیامبر شریف اسلام را پیش رو داریم. روزی که در آن رسالت خاتمیت آغاز شد و محمد بن عبدالله (ص) از آن روز خاتم پیامبران بود و این روز یکی از بزرگترین روزهای الهی در تاریخ بشریت است. روز اسراء و معراج را نیز پیش رو داریم که بیانگر معجزه الهی و جاویدان پیامبر اسلام است. مناسبتهای دینی دیگر هم مانند شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم (علیه السلام) را داریم که در زندانهای طاغوت اسیر بود و با خوراندن سم به شهادت رسید و الگویی برای هر اسیر مجاهد و مقاوم و صبور و ثابت قدم است. همچنین بیست و دوم رجب را داریم.
خروج امام حسین (ع) از مدینه منوره به مکه و از آنجا به سمت کربلا را نیر پیش رو داریم. در چنین روزهایی بود که ایشان بیعت با طاغوت زمان خود را نپذیرفت و انقلاب جاویدان خود را به خاطر اسلام و امت اسلامی برپا کرد. از مناسبتهای سیاسی بر اساس تسلسل زمانی، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را پیش رو داریم که در فوریه ۱۹۷۹ به وقوع پیوست. طبیعتا به ملت عزیز ایران و حضرت مقام معظم رهبری (دام ظله) و همه مسئولان و مراجع بزرگوار و تک تک ایرانیان، این مناسبت بزرگ و جلیل و این پیروزی الهی و تاریخی را که به دست امام خمینی (قدس سره الشریف) صورت گرفت، تبریک و تهنیت عرض میکنم.
اینجا باید عرض کنم که شما ملاحظه کردید و همگان ملاحظه کردند که در یازدهم فوریه (۲۲ بهمن) راهپیمایی میلیونی در تهران و شهرهای مختلف ایران برگزار شد. میلیونها ایرانی اعم از زن و مرد و کم سن و سال و سالخورده و گروههای مختلف مردمی در شهرهای مختلف ایران و در هوای سرد و زمستانی که در برخی مناطق شاهد بارش برف بودیم، تظاهرات کردند و التزام و پایبندی خود را به این انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و رهبری اسلامی و این انتخاب اعلام کردند.
اما شاهد بودیم که رسانههای غربی و بیگانه زبان خود را بلعیدند و در برابر این راهپیمایی میلیونی سکوت و آن را سانسور کردند و از صدها نفر و هزاران نفر سخن به میان آوردند، اما وقتی ناآرامی کوچکی در جایی مشخص و در میدانی مشخص آشوبی ایجاد میشد این رسانهها آنرا به خبر اول و اخبار فوری تبدیل میکردند و تحلیلهای راهبردی بابت آن ارائه میکردند، اما وقتی دهها میلیون نفر در تظاهرات شرکت کردند آن هم بعد از گذشت چهل و چهار سال از پیروزی انقلاب، جهان این جمعیت را نادیده میگیرد.
زمانی که اراده واقعی ملت متجلی میشود، جهان ساکت میشود و آن را نادیده میگیرد، اما اگر فردا تجمعی یا تظاهراتی اندک یا آشوبی در جایی برپا شود جهان آن را به خبر اول تبدیل میکند و شروع به جنجال تبلیغاتی میکند و قرائتهای راهبردی و تحلیلهایی ارائه میکنند که خداوند هیچ برهانی برای آنها نفرستاده است.
فقط به این مناسبت، چندین کلمه عرض کنیم چرا که طی بیست و چهار ساعت گذشته و چندی پیش، در لبنان بعضی گروههای سیاسی و نیز در منطقه بعضی کشورها و قدرتهای منطقهای و در رژیم جعلی و موقت صهیونیست تحلیلهایی ارائه میکردند و امیدهایی بسته بودند و اینگونه اظهار نظر میکردند که ایران در مسیر فروپاشی و سقوط قرار دارد و فقط پای زمان در میان است و این موضوع ظرف چند روز، چند هفته یا چند ماه اتفاق خواهد افتاد. اما اراده واقعی و جدی ملت ایران پایانی بر همه این پیش گوییها بود. به همه کسانی که در گذشته امید داشتند، امروز امید بسته اند یا در آینده امیدوار خواهند بود، به آنها میگویم که محاسباتتان اشتباه است و شرط بندیها و امید بستن شما سراب و توهمی بیش نیست و اگر طرحها و برنامهها و آرزوها و تحلیلهای خودتان را بر این اشتباه بزرگ پایه گذاری کرده اید، به نتایج بسیار اشتباه و بسیار منفی خواهد رسید.
اهمیت ایران از آن جهت است که در قلب محور مقاومت و تحولات و حوادث منطقه قرار دارد. به این علت به اوضاع ایران امید بسته اند که بر اوضاع عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و افغانستان و همه منطقه تاثیر گذار است. در نتیجه محاسباتشان بر همین مبنا است. اما این جمهوری اسلامی و نظام اسلامی به خداوند متعال اعتماد و اتکا دارد و بویژه شاهد بودیم که در حوادث اخیر هر کاری توانستند انجام دادند، اما محاسبات و گمانه زنیهای آنها همگی غلط از آب در آمد و ناامید شدند. در همین ارتباط شاهد بودیم که عدهای نیز در لبنان با این تصور و توهم که ایران در آستانه فروپاشی و سقوط قرار دارد از پایان محور مقاومت و پایان کار مقاومت در لبنان سخن به میان آوردند، اما راهپیمایی چند روز پیش، قویترین پاسخ به همه کسانی است که به سراب دل بسته بودند.
از دیگر مناسبتهای سیاسی باید به سالروز شهادت نخست وزیر رفیق حریری و همراهانش در فوریه سال دو هزار و پنج اشاره کنیم. بار دیگر به خانواده گرامی ایشان و جریان سیاسی اش و همه یاران و دوستداران و همه لبنانیها این سالروز را تسلیت عرض میکنم. از مناسبتهای سیاسی لازم است به تفاهنامه «مارمیخائیل» میان حزب الله و جریان ملی آزاد در سال ۲۰۰۶ اشاره کنم که طی این سالیان علیرغم دشواریهای زیاد، همچنان پابرجا مانده است. اکنون در نتیجه اعمال حق و تحولات مهم در کشور، این تفاهمنامه در وضعیت تنگنا قرار گرفته است و امیدواریم دو طرف بتوانند در درجه اول به خاطر مصلحت و منفعت ملی از آن محافظت کنند.
در میان مناسبتهای سیاسی همچنین سالروز انتفاضه ملت مظلوم و شریف بحرین را داریم که همه جهان پشت آنها را خالی کرد و بسیاری از آنها اکنون در زندان به سر میبرند. زندانها مملو از روحانیون، رهبران و شخصیتهای برجسته است و شمار زیادی شهید یا زخمی یا تبعید شده یا مجبور به مهاجرت شده اند، اما این ملت از آرمان ملی خود در ایجاد اصلاحات و تغییر در بحرین و نه از آرمان امت اسلامی در قدس و فلسطین و مقابله با عادی سازی روابط با (رژیم صهیونیستی) دست بر نخواهد داشت.
من صحبتهای خود را به شکل مختصر در چهار عنوان ادامه خواهم داد و خیلی سریع به دیگر مناسبتها تاجای ممکن و به صورت مختصر در قالب چهار عنوان اشاره خواهم کرد. درباره مهمترین حادثهای که طی این هفته روی داد یعنی زلزله صحبت خواهم کرد همچنین به مساله فلسطین و دشمن صهیونیست اشاره میکنم و درباره اوضاع سیاسی، اقتصادی و معیشتی و مالی داخل لبنان با توجه به وضعیت قیمت دلار صحبت میکنم و همچنین به دیگر حوادث مهم در بحث فرماندهان شهید اشاره خواهم کرد.
اولا در خصوص فرماندهان شهید باید بگویم که ما هر سال در اظهار وفاداری به فرماندهان شهید شیخ راغب، سید عباس و حاج عماد این مناسبت را برگزار میکنیم تا قدردان جهاد و فداکاری آنها و ریخته شدن خونشان و بزرگواری هایشان باشیم. ما هر سال یاد این مردان بزرگ و خانم جلیل القدر ام یاسر را گرامی میداریم تا بار دیگر ابعاد شخصیتهای آنها را بیشتر بشناسیم و از نو آنها را یادآوری کنیم، زیرا ممکن است نسلهای کنونی یعنی یکی دو نسل بعد و نسل جوانان کنونی او را نشناسند.
اهمیت گرامیداشت سالروز این شهدا بویژه با توجه به تحولات لبنان از هزار و نهصد و نود و دو دارای اهمیت والایی است بطوریکه باید به تجربه، آگاهی سیاسی و بصیرت و فهم و درک زمان کنونی، چالشهای آینده و گزینههای پیش رو توجه ویژه داشته باشیم و از آنها درس بگیریم و در محضر آنها بنشینیم و درس بگیریم. به سخنانشان گوش دهیم و مواضعشان را بازبینی کنیم و از آنها درس اخلاص و راستی و پاکی و وفاداری و ثبات و صلابت و شجاعت و اعتماد و اتکا به خداوند و عشق به خدا و توکل به خدا و زهد دنیوی بیاموزیم. از یادبود و برگزاری سالروز شهادتشان الهام بگیریم و از مواضع و مکتب آنها درس بگیریم و در مقابله با چالشهای کنونی و شرایط آینده از آنها استفاده کنیم. به همین خاطر ما همانطور که قبلا نیز عرض کرده ام ما به خاطر خودمان و نه به خاطر آنها برایشان سالروز گرامیداشت برگزار میکنیم چرا که آنها در درجات عالی قرار دارند و نیازی به این همه حرف و مدیحه و تشکر ندارند.
در چنین روزهایی ما با شرایط سخت و چالشهای بزرگی مواجه هستیم. ما در چنین شرایطی به شهدا مراجعه میکنیم چرا که آنها در شرایط سخت قیام کردند و با چالشهای بزرگ مواجه شدند. هنگامی که به سال ۱۹۸۲ باز میگردیم، تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و جنایاتی را که در کشور ما انجام داد، به یاد میآوریم و آنگاه که بیش از ۱۰۰ هزار نظامی و افسر اسرائیلی نیمی از سرزمین لبنان و پایتخت آن را اشغال کردند. ما همچنین حضور نیروهای چند ملیتی و جنگ داخلی در لبنان، کوچاندن رزمندگان مقاومت فلسطین به عنوان مقدمهای برای نابودی مسئله فلسطین، از بین رفتن امنیت و چند دستگیها و اختلافات شدید داخلی را به یاد داریم.
ما فراموش نکرده ایم که لبنان چه تحولاتی را پشت سر گذاشت و اینکه از طریق تحولات لبنان و تجاوز به آن چه برنامههایی برای لبنان و منطقه داشتند. ما همه آن شرایط سخت و دشوار را میشناسیم. اظهار نظر در آن زمان به معنای کشته شدن بود و علت شهادت شیخ راغب نیز همین بود؛ انتخاب گزینه مقاومت نیز معادل کشته شدن بود و سید عباس و سپس حاج عماد اینگونه به شهادت رسیدند. فرماندهان شهید ما در آن شرایط سخت ایستادگی کردند. همچنین بسیاری از فرماندهان شهید در سایر جنبشهای مقاومت و نیروهای اسلامی و ملی در لبنان نیز این گونه بودند. آنها صادقانه و با قدرت، شجاعت، جرأت و صراحت سخن خود را گفتند و با وجود تمام چشم اندازهای مسدود در مقابل خود، ناامید نشدند.
فرماندهان شهید ما گزینههایی را انتخاب کردند که آن را دیوانگی توصیف میکردند، اما آنها با وجود تمام سختیها و یاریگران اندک و فراوانی شمار نیروهای دشمن، خسته و ملول و ضعیف و سست نشدند. ما از آنها ثبات در موضع گیری به هر بهایی را یاد میگیریم. ما از آنها تداوم مسیر و اعتماد به خدا، مردم و مجاهدان را یاد میگیریم. سخنانی که چند روز گذشته از حاج عماد مغنیه نقل شد، سخنان کسی است که به وضع رزمندگان و مجاهدان آگاه است و ارزیابی درستی از آنها در همه مأموریت ها، جبهه ها، شرایط سخت، عرصهها و میادین دارد. این همان چیزی است که ما باید برای مقابله با چالشهای پیش رو آماده کنیم.
به برکت خون فرماندهان شهید ما و خون همه شهدا در لبنان و مقاومت اسلامی و همه جنبشهای مقاومت و همچنین به برکت خون شهدا و درد و رنج مجروحان و فداکاریهای مردم و ارتش لبنان و گروههای مقاومت فلسطین که با ما در آن درگیریها شریک بودند و همچنین سهیم شدن ارتش عربی سوریه در آن تقابلها و جان فشانی ها، همه دستاوردهای بزرگ کسب شد. به برکت همه این جان فشانی ها، لبنان در چند مرحله آزاد شد و این روزها با خروج نظامیان اشغالگر از شهر صیدا همزمان شده است.
همچنین تمام خاک لبنان به جز مزارع شبعا و بلندیهای کفرشوبا و اسیران آزاد شدند و ما شاهد احیای دولت در لبنان و بازیابی سازش داخلی، امنیت و ثبات بودیم. در ماههای گذشته آبهای منطقهای و منطقه اقتصادی و بخش نفت و گاز در منطقه مرزی لبنان آزاد شد. همه اینها دستاورد محسوب میشود. از جمله دستارودهای دیگر، تضعیف دشمن اسرائیلی و ساقط شدن طرحهای ادعایی اسرائیل بود که همیشه درباره آن سخن میگفتند، از جمله ادعاها درباره اسرائیل بزرگ و ابرقدرت که دستخوش تغییر شد و برای ما دستاورد محسوب میشود. احیای مجدد امید و روحیه سال ۲۰۰۰ در مقاومت فلسطین و آغاز انتفاضه اول که همه تحولات کنونی فلسطین را رقم زد، از دستاوردهای بزرگ دیگری است که با خون شهدا محقق شد و در صدر این شهدا، سید عباس و شیخ راغب و سایر شهدا حضور دارند.
وظیفه همه است که این دستاوردها را حفظ کنند و این دستاوردها باید حفظ شوند. از مهمترین سرفصلهای نبردی که اکنون و به ویژه در سالهای اخیر و پس از سال ۲۰۱۹ در جریان است، محافظت و پاسداری از این دستاوردها و پیروزیها عظیم و بزرگی است که در طول ۴۰ سال گذشته کسب شد. این پیروزیها برای لبنان، فلسطین، امت و همه ملتها و حکومتهای منطقه است که در پی حاکمیت، آزادی و کرامت خود هستند.
لبنان از سال ۲۰۱۹ وارد مرحله جدیدی از هدف قرار گرفتن توسط دشمنان شد که برنامه اصلی آنها ساقط کردن این دستاوردها و پیروزیها و بازگرداندن لبنان به زیر سلطه و هیمنه آمریکا بود که میخواهد شرط و شروطهای داخلی و شروط خود را در روابط با دشمن تحمیل کند. قبل از وارد شدن به ذکر عناوین میخواهم سه یا چهار سطر را به مضمون بازگو کنم. باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا چند ماه پیش در تاریخ ۲۱ آوریل ۲۰۲۲ در یکی از دانشگاههای آمریکا در سخنرانی به مدت یک ساعت و ۱۳ دقیقه درباره چگونگی سرنگونی کشورها و سیطره آمریکا بر این کشورها سخن گفت.
همه ملتهای جهان باید این اظهارات را گوش کنند تا مراقب باشند و احتیاط و مقاومت کنند و اجازه ندهند کشورشان به دست آمریکا به انواع و اشکال مختلف اشغال شود. اوباما گفت آمریکا برای مححقق کردن هدف خود، فقط به فاسد کردن افکار عمومی لبنانی ها، سوری ها، ایرانی ها، عراقیها و سایر ملتها با ارسال و ترویج پیامهای کورکورانه و بی هدف نیاز دارد و اینکه انتشار و ترویج شایعات و نظریههای توطئه ایرانی، مجوسی و فارسی برای سردرگم کردن شهروندان این کشورها شدت بگیرد تا جایی که این شایعات تصدیق شود. به گفته اوباما، آمریکا باید از طریق انتشار شایعات و اتهامات و نوشتن مقالات و در شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای و دروغ پراکنی به صورت شبانه روزی و فیلمهای مستند بدون استناد به هیچ گونه دلیل و داده واقعی وارد عمل شود تا مردم در کشورهای هدف اعتماد به رهبران خود را از دست بدهند.
این سخنان اوباما یعنی آنها دیگر به جنگهای نظامی و اعزام ارتشها نیاز ندارند چرا که این راهبرد تغییر کرده است و آنها شکست این راهبرد را در افغانستان، عراق، منطقه و سومالی امتحان و مشاهده کرده اند و برای آنها اثبات شده است که اعزام ارتش آمریکا به لحاظ مالی و انسانی بسیار هزینه بردار است و نتایج قابل انتظار را در پی ندارد و آنها را با شکستهای بزرگ مواجه میکند. با توجه به اظهارات اوباما، هدف دشمنان این است که مردم لبنان اعتماد خود را به همه رهبران خود از دست بدهند. طبیعتا این هدف آنها در لبنان شکست خورد. سفارت آمریکا از طریق برخی سازمانهای مردم نهاد و برخی رسانهها در حال شخصیت سازی در لبنان بود، آنگونه که انقلابهای رنگین در بسیاری از کشورهای جهان از جمله اوکراین اتفاق افتاد هدف دشمنان این است که مردم اعتماد به رهبران خود را از دست بدهند و به این نکته شک کنند که پیروز خواهند شد، بلکه باید این نظریه تقویت شود که فقط آمریکا پیروز خواهد شد.
همه این سخنان و ایدهها متعلق به یک خبرنگار نیست بلکه اظهارات رئیس جمهور هشت ساله آمریکا است و اوباما اکنون در اتاق فکر دولت بایدن نیز حضور دارد. این همان فکر و ایدهای است که آمریکا برای لبنان و چند کشور عربی و اسلامی و کشورهایی که آن را دشمن توصیف میکند، برنامه ریزی میکنند، از جمله این کشورها ایران و سوریه و کشورهای رقیب آمریکا و حتی کشورهای دوست و متحد آن است که واشنگتن میخواهد شرط و شروط بیشتری بر آنها تحمیل کند یا آ نها را از آزادی و استقلال محروم کند. مثلا هنگامی که ترکیه یا پاکستان میخواهند گزینه و انتخاب مورد نظر خود را اجرا کنند، بر آنها فشار میآوردند و همه این بازیها را راه میاندازند.
از این رو ما با این نبرد و چالش مواجه هستیم و دشمنان در آن از ابزارهای رسانه ای، سیاسی و اقتصادی استفاده میکنند و در رأس همه این ابزارها، قیمت دلار قرار دارد که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد و قیمت کالاها و تجارت، کشاورزی، صنعت و اوضاع معنوی و روحی از آن پیروی میکند و این بخشی از بازی دشمنان است. طبیعتا وجود فساد و مفسدان، اختلال و مشکلات داخلی واقعی، اشتباهات مدیریتی، کم کاری و کاستیها در مسئولیت پذیری مورد بهره برداری دشمنان قرار میگیرد. اما عامل اصلی که آمریکا میخواهد از طریق آن لبنان و سایر کشورها را زیر و رو کند و مسیر متفاوتی را برای آن رقم بزند و طرح خود را بر منطقه مسلط کند، همین اظهارات اوباما است.
سید عباس عزم و اراده راسخی داشت و موضع ثابت شیخ راغب، سلاح او به حساب میآمد. حاج عماد مغنیه نیز با جان و روح خود و با قلبش که در آن جایی برای ترس و نا امیدی نبود، مبارزه میکرد. هنگامی که به تمام فرماندهان شهید و همه این تجربههای طولانی مراجعت میکنیم، دوباره تأکید میکنیم که برای مقابله با این چالشها باید مسئولیت پذیر باشیم و اقدام، برنامه ریزی، همفکری و همکاری کنیم و طرحهای هرج و مرج طلبانه و سلطه جویانه و به بیراهه راندن اذهان و افکار ملت لبنان و ملتهای منطقه را برای سیطره بر آن ساقط کنیم. این نبرد کنونی ماست که همچنان با شجاعت از سال ۲۰۱۹ تا کنون و با وجود تمام اتهام زنیها وارد آن شده ایم.
عنوان دوم، بحث زلزله است. مهمترین حادثهای که در منطقه ما در دو هفته گذشته رخ داد، زلزله جنوب ترکیه و شمال سوریه است. ما و همه حاضران در این جلسه به کادر رهبری و حکومت و دو ملت عزیز سوریه و ترکیه و همه خانوادههای قربانیان تسلیت میگوییم و از خداوند برای آنها رحمت و مغفرت مسئلت داریم و اینکه آنها را مورد مهربانی و رأفت خود قرار داده و در دیار باقی به آنها پاداش دهد. ما از خداوند متعال برای مصدومان و زخمیها که به لحاظ جسمی و روحی آسیب دیده اند، آروزی شفای عاجل داریم. همچنین برای همه کسانی که از منطقه و خانه خود آواره شده اند و در خیابانها و راهها سکونت دارند، آرزوی گشایش در اوضاع و رفع مشکلات و سختیها را داریم. ما با فاجعه انسانی بزرگی مواجه هستیم که در منطقه و از نزدیک با آن درگیر هستیم.
آنچه اتفاق افتاد، معیار و امتحان انسانیت برای هر شخص، هر طرف، هر کشور یا نهاد و انجمن بود که چگونه در مقابل این تصاویر و صحنههای دردناک و غم انگیز واکنش نشان میدهند. انسانهای معمولی و نرمال در واکنش به این فاجعه، با انسانیت رفتار میکنند و درگیریها و خصومتهای سیاسی را کنار میگذارند و حتی نبردهای خود را هر انداز که مهم و سرنوشت ساز باشد، به تعویق میاندازند. درمنطق انسانی و اخلاقی، تسریع در روند نجات کسانی که زیر آوار مانده اند، به اولویت تبدیل شده است تا شاید تیمهای امداد و نجات بتوانند آنها را زنده از زیر آوار خار ج کنند؛ آنگونه که تا کنون هزارها نفر در دو کشور از زیر آوار خارج شده اند. اولویت کنونی، مداوای مجروحان است تا جراحت آنها شدت نگیرد و جان خود را از دست ندهند.
اولویت در شرایط فعلی، پناه دادن به نجات یافتگان است. اولویت، خارج کردن اجساد قربانیان از زیر آوار و بازگرداندن آنها به خانواده ها، عزیزان و دوستدارانشان است. پس از تمام این اقدامات، مسئولیت بازسازی و یافتن راه حل دائمی برای آسیب دیدگان دراولویت بعدی قرار دارد. همه کسانی که تحولات زلزله را پیگیری کردند و تصاویر آن را مشاهده کردند و قلب هایشان به درد نیامد، باید به انسانیت خود مراجعه کنند و تکلیفشان را با خود مشخص کنند. این تحولات، امتحان و مثل آزمایش خون برای انسانیت همه ما است.
در این امتحان، دولت آمریکا بار دیگر مردود شد و سقوط کرد و بار دیگر چهره واقعی و ماهیت مجرمانه و وحشیانه آن فاش شد. همچنین همه کسانی که در این جهان مثل آمریکا هستند، رویکرد مشابهی داشتند. دولت آمریکا پس از گذشت ۹ روز اعلام کرد که ارائه کمک به سوریه با قانون سزار مغایرت ندارد و در نهایت اجازه دادند که به مدت سه ماه کمکها به سوریه مستثنی شود. در طول ۹ روز که از زلزله سپری شد، کسی از زیر آوار نجات پیدا نکرد جز آنهایی که نجاتشان، معجزه وکرامت و رحمت الهی به حساب میآید. آمریکاییها به مدت ۸ و ۹ روز کاری انجام ندادند تا اینکه بسیاری از مردم جان باختند. ممکن است آنها رویکرد خود را در نتیجه محکومیت و سر و صدایی که در همه جا بلند شد، تغییر داده و اندکی احساس خجالت کرده و این اقدام موقت را انجام داده باشند.
در طول همه این روزها، شمار زیادی از مردم به علت ضعف قدرت و امکانات امداد و نجات و ضعف بیمارستانها در سوریه به علت قانون سزار جان خود را از دست دادند. در این امتحان انسانی ما شاهد تبعیض و دوگانگی در نحوه تعامل جهان با ترکیه و سوریه بودیم. بدون شک ما آرزو میکردیم جهان بهتر از این با ترکیه تعامل میکرد، اما همچنین امیدوار بودیم که جهان با مساوات و عدالت با سوریه تعامل کند. این در حالی است که همه مصدومان و همه کسانی که زیر آوارها هستند و همه چیز را در زندگی خود از دست داده اند، در هر دو طرف مرزها از بنی آدم و انسان هستند. اما با وضوح شاهد بودیم و تا کنون نیز مشاهده میکنیم که جامعه جهانی و بسیاری از کشورهای جهان و بسیاری از رسانههای جهان چگونه با قربانیان ترکیه و سوریه رفتار متناقض دارند. این، سقوط انسانی هولناک در این امتحان بزرگ بود.
عجیب نیست که دولتهای پیاپی آمریکا حداقل در ۳۰ سال گذشته چنین مواضعی را اتخاذ کنند، چرا که آنها جنگهایی را شعله ور کردند که به گفته مراکز تحقیقات آمریکایی و رسانهها چیزی حدود ۵ تا ۶ و ۷ میلیون نفر از زمان ریاست جمهوری جورج بوش پدر و پسر، کلینتون، اوباما و ترامپ تا کنون جان خود را از دست دادند. این آمار فقط مربوط به منطقه ما است و درباره تلفات قبل از ۳۰ سال گذشته و جنگهای جهانی و سایر مناطق سخن نمیگوییم. ما از مسئولیت مستقیم آمریکا و دخالت مستقیم سلاح و ارتش آمریکا در این جنگها سخن میگوییم و این صرف نظر از دخالت غیر مستقیم آمریکا در جان باختن مردم در فلسطین، یمن و سایر کشورها است. با این وجود آنها مدعی انسانیت و دموکراسی هستند و دم از دفاع از حقوق بشر میزنند.
این در حالی است که رزمندگان شریف مقاومت را در همه کشورهای جهان تروریست میدانند که باید برای نابودی آنها راهبردها وضع شود و ائتلافها شکل بگیرد. ما در اینجا بار دیگر ناراحتی و غم خودمان را در برابر آنچه برای برادران و خواهران سوری و ترکیهای رخ داد، اعلام میکنیم. همچنین عزیزان فلسطینی، لبنانی و شهروندان دیگر کشورها هم در این مصیبت، جان خودشان را از دست دادند. بازماندگان را به صبر، صبوری و توکل به خداوند و ناامید نشدن دعوت میکنیم تا خداوند به آنها اجر بدهد و به آنها یاری برساند.
همه را به کمک به آنها دعوت میکنیم و نباید به مرحله فعلی اکتفا کرد، بلکه باید به آنها کمک کنیم تا به زندگی طبیعیشان بازگردند که بزرگترین و مهمترین چالشی که دولتهای سوریه و ترکیه با آن روبرو خواهند شد، همین است. به ویژه که سوریه به علت برخورد دوگانه با مسایل انسانی در جهان، رها شده است. باید از همه کشورهای عربی و اسلامی و دوستی که دست کمک به طرف سوریه دراز کرد، تشکر کنیم. در لبنان با وجود شرایط دشواری اقتصادی و معیشتی، بعضی طرف ها، خانوادهها، عشیرهها، جمعیتها، احزاب و جنبشها و حتی اردوگاههای فلسطینی که اوضاع دشوارتری در مقایسه با شهرها و روستاهای لبنانی دارند، در کمک رسانی مشارکت کردند.
از همه کسانی که به دعوت حزب الله پاسخ مثبت دادند و کمکهای مختلفی کردند که کمکهای خوبی بود، تشکر میکنیم. نخستین کاروان چند روز پیش به طرف لاذقیه حرکت کرد و کاروان بعدی در دو روز آینده به طرف حلب حرکت خواهد کرد و کاروانی هم به حماه خواهد رفت. در آینده هم خواهیم دید که باید چطور به تلاش ادامه دهیم. این پرونده در نهایت، به ویژه درباره سوریه و ایستادن در کنار آن و کمک به آن، باید پرونده زنده و مستمر باقی بماند، زیرا چالش و نیازها برای سوریها و در برابر ملت و دولت سوریه بسیار بزرگ است.
اجازه دهید مقداری درباره مسایل مربوط به لبنان سخن بگویم. در برابر هولناک بودن زلزلهای که همه ما شاهد آن بودیم و لرزههایی که همه ما لبنانیها و نیز همه کسانی که در خاک لبنان زندگی میکنند، از جمله فلسطینیان، سوریها و دیگران، آن را احساس کردیم، میخواهم به بعضی مسایل اشاره کنم. اول اینکه، در آن چند ثانیه اندک که ساختمانها و خانهها میلرزید، هر یک از ما ضعف و ناتوانی خودش را احساس کرد و باید عبرت بگیریم. چه کاری میتوانستیم انجام دهیم؟ هیچ کاری. یا جایی پناه بگیریم یا اینکه فرار کنیم. همه ما در دستان رحمت الهی بودیم و هر کاری بخواهد انجام میدهد و او همواره هر کاری بخواهد انجام میدهد. در آن لحظات، همه برابر بودند؛ ثروتمند، فقیر، کوچک، بزرگ، قوی و ضعیف، رئیس و مرئوس.
این شرایط باید توجه ما را به واقعیتمان جلب کند و توجه ما را به طرف خودمان بازگرداند. نباید مغرور شویم و تکبر کنیم و نباید احساس کنیم که از خداوند و یاری، فضل، رحمت، حفاظت و حمایت او و دور کردن بلایا از ما، بی نیاز هستیم. با لبنانیها و افرادی که در لبنان اقامت دارند، سخن میگویم، زیرا همه ما لرزهها را احساس کردیم. کسانی که زلزله اصلی را تجربه کردند، بدون شک باید بیشتر توجه کنند. همه ما احساس کردیم که بین او و مرگ، چند لحظه فاصله است و فقط کافی بود، لرزهها قویتر شود. یعنی ریشتر زلزله، مقداری بالاتر رود که در این صورت، همه چیز تمام میشد. این موضوع باید به ما یادآوری کند که همواره با مرگ در هر لحظه روبرو هستیم. مرگی که غیرمنتظره و بدون هیچ مقدمهای میآید، همانطور که زلزله در ترکیه و سوریه اینطور بود.
باید همواره به ما یادآوری کند که دنیای ما فانی است و زمانی که از آن خارج میشویم، همانطوری خواهیم بود که متولد شدیم، یعنی هیچ چیزی به همراه نخواهیم داشت؛ نه پول، نه القاب، نه ستارهای بر روی دوشها و نه هیچ دستاورد دنیایی. ما فقط با ایمان و عمل صالح خودمان خواهیم ماند. همه این ترس و وحشت نزد همه ملتهای منطقه ما و نیز نزد ما در لبنان در برابر یک زلزله محدود و در یک منطقه محدود جغرافیایی از کره زمین، ایجاد شد و برای ما باید یادآور روز قیامت باشد. باید برای ما، زلزله قیامت را که به طور قطع رخ خواهد داد، یادآوری کند.
خداوند به ما درباره آن روز هشدار میدهد و میگوید «بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الناس اتقوا ربکم». (ای مردم در برابر خداوند تقوا پیشه کنید) این جمله خطاب به ما در هر لحظه و هر ساعت است. «یا ایها الناس اتقوا ربکم، ان زلزله الساعه شیء عظیم». این زلزله و پس لرزهها، در برابر آن زلزله بزرگ بسیار ناچیز و کوچک است. «یا ایها الناس اتقوا ربکم، ان زلزله الساعه شیء عظیم، یوم ترونها تذهل کل مرضعه عما ارضعت و تضع کل ذات حمل حملها و تری الناس سکری و ما هم بسکری ولکن عذاب الله شدید» (روزی که هر مادری، فرزند شیرخوارش را رها میکند و هر حاملهای، جنینش را میاندازد و خیال میکنی، عقل از سر مردم پریده است، اما عقل از سرشان نپریده است، اما عذاب خدا شدید است.) همه ما که امروز زنده هستیم، باید بدانیم که عمر جدیدی به ما داده شده است. چطور در این عمر جدید برای آخرت و دنیای خودمان رفتار خواهیم کرد؟ این مربوط به موعظه بود.
در زمینه عملی، متاسفم که بگویم چالش جدیدی در برابر دولت و ملت لبنان ایجاد شد. دستکم در ۶۰ سال گذشته، ما لبنانیها احساس نمیکردیم که با چنین چالش و پروندهای به نام احتمال وقوع زلزله، مواجه هستیم. کسی فردا نگوید سید حسن نصرالله میگوید در لبنان زلزله رخ خواهد داد که من چنین چیزی نگفتم. اما این احتمالی است که عقل آن را نفی نمیکند. همه دانشمندان و کارشناسان میگویند هیچ کسی نمیتواند به طور قطع بگوید زلزله رخ خواهد داد یا نخواهد داد. هیچ کسی نمیتواند زمان و مکان و شدت زلزله را پیش بینی کند. هر آنچه در این باره بیان میشود، گمانه زنی، تحلیل و تصورات است.
اما این احتمال وجود دارد که بر اساس آنکه دانشمندان و کارشناسان درباره گسلها میگویند، در لبنان زلزله رخ دهد و باید برای آن آماده باشیم. ان شاء الله رخ نخواهد داد. باید تلاش کنیم که چنین حادثهای رخ ندهد. آیا کاری وجود دارد که بتوانیم انجام دهیم تا زلزله رخ ندهد؟ بله، وجود دارد. دعا، صدقه دادن، یاری رساندن به نیازمندان، کمک به ایتام و کارهای خیر بدون شک باعث دور کردن بلا یا کاهش بلا یا دستکم یاری رساندن در زمان بلا میشود؛ بنابراین میتوانیم کارهایی انجام دهیم، اما کارهایی هم هست که باید برای احتمال وقوع زلزله انجام دهیم. دولت، گروههای سیاسی، سازمان ها، جمعیتهای مردمنهاد و همه مردم مسئول هستند.
همه ما نخستین بار با این موضوع روبرو شده ایم که باید طرحی را تدوین کنیم. این اقدام یکی از مهمترین مسئولیتهای دولت هاست، حتی اگر دولت پیشبرد امور باشند. زیرا زمانی که درباره مسایل ضروری و فوری سخن میگوییم، این موضوع در صدر آن قرار دارد. خدای ناکرده اگر زلزله شدیدتر بود، خدای ناکرده اگر در روزهای آینده در لبنان زلزلهای رخ دهد، چه خواهد شد؟ آیا حکومت، سازمانها و وزارتخانههای دولتی، آماده هستند یا اینکه بسیاری از مردم زیر آوارها جان خودشان را از دست خواهند داد؟ آیا آماده هستند که مردم را از زیر آوارها نجات دهند؟ آیا توانایی رسیدگی به زخمیها و پناه دادن نجات یافتگان را دارند؟
آیا مردم آمادگی آن را دارند که چطور باید با چنین چالشی روبرو شوند و در این باره آموختهاند؟ پاسخ ساده آن است که متاسفانه خیر. زیرا این موضوع از دغدغههای ملت لبنان نبوده است. بله در ترکیه، ایران، ژاپن و اندونزی زلزلههایی رخ داده است، اما در لبنان نسلهای فعلی تجربه زلزله نداشته اند که باعث تخریب خانهها شود. اما امروز در برابر چنین احتمالی قرار گرفته ایم. از حکومت و حتی دولت پیشبرد امور دعوت میکنم تا برای مقابله با چنین فاجعهای با وجود همه دشواریهایی که در کشور وجود دارد، طرحی تدوین کند. امکانات ضعیف، بهتر از نبود امکانات است. ما باید طرحی تدوین کنیم، حکومت، گروههای سیاسی و سازمانها باید طرحی تدوین کنند. مسئله مهم مربوط به ساختمانها و ساخت و ساز است.
امروز در کشورهایی که زلزله در آنها رخ میدهد، مانند ترکیه، شاهد باز شدن پرونده فساد در کار شرکتهای پیمانکاری و ساختمان سازی هستیم. بسیاری از ساختمانهای جدید، تخریب شد که به نوع آهن، خاک و نادیده گرفتن مقررات ساخت و ساز و نداشتن ایمنی ارتباط دارد. بازداشتهایی رخ داد و این موضوع امروز به یک مسئله در بحثهای سیاسی تبدیل شده است. لبنان و هر کشوری با وجود امکانات محدود میتواند، طرحی برای کاستن از تلفات انسانی و خسارتهای مالی، تدوین کند. بدون شک با طرح هوشمندانه و با آمادگی واقعی میتوان تلفات انسانی را کاهش داد.
باید به مردم آگاهی داد که در زمان وقوع زلزله، چطور رفتار کنند. در شبکههای اجتماعی سوالات زیادی درباره اینکه در زمان وقوع زلزله اگر در خودرو، در خانه یا در طبقات بالای ساختمان بودیم، باید چه کاری انجام دهیم؟ همه اینها به یاد دادن به مردم و تلاش مستمر نیاز دارد. مدارس، رسانه ها، مساجد و کلیساها، نخبگان، پزشکان و امدادرسانان باید آموزشهایی را در این باره ارائه کنند. من دعوت میکنم تا یک طرح فراگیر و جامع تدوین شود. قرار نیست در سخنرانی، طرحی را تدوین کنیم، اما به نظر من، اقدام فوری ضرورت دارد که حکومت و شهرداریها باید به سرعت به آن بپردازند که مربوط به ساختمانهایی است که در نتیجه زلزله یا پیش از آن، شکاف برداشته است.
از روی تعارف نمیگویم، زمانی که زلزله متوقف شد، هنوز هیچ چیزی درباره اینکه کانون زلزله کجا بوده است، نداشتم و نخستین چیزی که به ذهن من رسید، طرابلس بود. زیرا در خاطر من بود که در طرابلس ساختمانهایی وجود دارد که احتمال فرو ریختن آنها زیاد است. زیرا در گذشته شاهد این قبیل حوادث بودیم. نخستین کاری که انجام دادم آن بود که از برادران خواستم با طرابلس تماس بگیرند تا ببینند آیا اتفاقی رخ داده است و آیا میتوانیم برای کمک رسانی کاری انجام دهیم؟ بنابراین پرونده ساختمانهای شکاف برداشته وجود دارد. درباره همه ساختمانها سخن نمیگویم. نمیتوانیم بگوییم بعضی ساختمانها مناسب زلزله است.
فکر نمیکنم در لبنان، ساختمانهایی وجود داشته باشد که متناسب با شرایط زلزله، ساخته شده باشد. باید در مقررات مربوط به ساخت و ساز بازنگری شود و درباره اجرای قوانین هم از طرف وزارتخانهها و شهرداریها سختگیری شود. دستکم درباره ساختمانهای آسیب دیده که شاید دهها و صدها خانواده در آنها زندگی میکنند، ممکن است یک زلزله کوچک هم باعث تخریب آنها شود و تعداد زیادی از خانوادهها را از دست بدهیم. این موضوع، مسئولیت حکومت است. اما همه ما، گروههای سیاسی و مردم باید کمک کنیم. هزینه رسیدگی به این موضوع، کمتر از هزینه رسیدگی به آن پس از وقوع فاجعه است. رسیدگی به آن فعلا مالی است، اما هزینه پس از آن، انسانی است.
در این پرونده به طور کلی، اقدام دولت لبنان در برابر سوریه و اعزام یک هیئت رسمی، اقدام بسیار برجستهای بود. باز کردن فرودگاه و بنادر و تماس با وزارتخانه و اعزام کاروانهای کمک برای آواربرداری، اقدام بسیار مهمی بود و از دولت و حکومت در این باره تشکر میکنیم. متاسفانه عدهای از گروههای سیاسی و رسانهها گفتند، دولت با فشار حزب الله این کار را انجام داد. به طور معمول درباره همه چیز میگفتند دوگانه شیعه (حزب الله و امل)، اما این بار فقط از حزب الله نام بردند. این حرف درست نیست و همه مسئولانه رفتار کردند و هیچ کسی، هیچ کسی را زیر فشار قرار نداد. نخست وزیر، وزرا و سازمانهای ذیربط و گروههای سیاسی، امدادرسانان، پیشاهنگان و ارتش، مسئولانه عمل کردند و هیچ کسی، آنها را زیر فشار قرار نداد. باید این موضع لبنان ادامه پیدا کند و لبنان باید همچنان بخشی از تلاشهای رسمی و مردمی عربی و اسلامی با هدف شکستن محاصره ظالمانه سوریه باشد.
با شکسته شدن محاصره سوریه، این کشور استفاده میکند و پس آن هم طرفی که بیشترین سود را میبرد، لبنان است. پس از سوریه، طرفی که بیشترین سود را از شکسته شدن محاصره و سقوط قانون سزار، به دست میآورد، حکومت و ملت لبنان است. همه بهانه آنها در موضوع گاز مصر و برق اردن، قانون سزار است. این بهانه، دروغ است. زیرا مشخص شد که بانک جهانی از این برنامه، هیچ اطلاعی ندارد و بودجه هم به اطلاع آن نرسیده است و حتی شاید هیچ کسی با آن در این باره سخن نگفته باشد.
در موضع رژیم دشمن، فلسطین و مقاومت فزاینده در فلسطین چند کلمه سخن میگویم. زیرا این موضوع ارتباط عمیقی به سید عباس، شیخ راغب و حاج عماد و ماهیت این مناسبت دارد. اوضاع در رژیم دشمن، به طور خلاصه، در سطح داخلی و فضای راهبردی، بی سابقه است. کابینه احمق فعلی، اوضاع را به سوی دو برخورد بزرگ سوق میدهد. برخورد اول داخلی در اسرائیل است و برخورد دوم فلسطینی است و ممکن است در منطقه گسترش یابد. در برخورد اول، نخستین بار در تاریخ رژیم صهیونیستی از زمان شکل گیری شوم آن، از رئیس این رژیم گرفته تا نخست وزیران سابق از جمله لاپید، بنت، اولمرت، ایهود باراک و وزرای جنگ سابق و روسای سابق ستاد ارتش، ژنرالهای سابق و ۱۰۰ مؤرخ صهیونیست و نخبگان آن، میشنویم که با چه ادبیاتی سخن میگویند.
سخن از نزدیک بودن جنگ داخلی است. چند ماه پیش درباره احتمال جنگ داخلی سخن میگفتند و امروز از نزدیک بودن آن سخن میگویند. از ریختن خون سخن میگویند و تاکید دارند راه حلی برای چالشهای جدیدی که دولت بنیامین نتانیاهو ایجاد کرده است، جز با خونریزی وجود ندارد. فرمانده سابق نیروی هوایی اسرائیل، به قتل نتانیاهو تهدید کرد و میخواهند او را زندانی کنند. سخن از نزدیک بودن انفجار است. چه کسی این حرف را میزند؟ رئیس رژیم و نه یک خبرنگار اسرائیلی که ممکن است کسی بگوید چرا به سخنان یک خبرنگار اسرائیلی استناد میکنی. سخن از انفجار بزرگ و نزدیک است.
نخستین بار در تاریخ رژیم، شاهد شکل گیری سازمانهایی برای ترک کردن و بازگشت به مناطقی هستند که از آنجا آمده اند و به ویژه، عدهای مهاجرت معکوس به آمریکا را مطرح میکنند. همه امروز از گره تاریخی ۸۰ سالگی (رژیم) سخن میگویند، زیرا در تاریخ خودشان دو حکومت داشته اند که به هشتاد سالگی نرسیده است و امروز هم این حکومت، هشتاد سالگیاش را تکمیل نخواهد کرد. سخن از دشوار بودن گفتگوی داخلی و امکان پذیر نبودن تفاهم داخلی است. به یک متن در این باره اکتفا میکنم و همه را دعوت میکنم تا به این پرونده و مسئله توجه کنند.
اسحاق هرتزوگ رئیس رژیم میگوید، «همه ما درباره سرنوشت اسرائیل نگران هستیم. همه ما در برابر آن متعهد هستیم. نبود گفتگو باعث تفرقه داخلی میشود و با صراحت به شما میگویم، این بشکه مواد منفجره، در آستانه انفجار قرار دارد. این شرایط، اضطراری است و مسئولیت بر گردن ماست. در برابر دو چشم خودم شاهد دودستگی داخلی هستم که عمیقتر میشود و راهی ندارم جز آنکه یادآوری کنم دو بار در تاریخ در دوره پادشاهی داود و حشمونیان، کشور یهودی در سرزمین اسرائیل تشکیل شد و دو بار پیش از آنکه به عمر هشتاد سالگی برسد، فروپاشید.»
با این ادبیات، حرفهای زیادی زده شده است. این مضمون در نامه سرگشادهای که ۱۰۰ مورخ اسرائیلی منتشر کردند، ذکر شده است؛ بنابراین این مطالب درباره پرونده داخلی اسرائیل بود و این رژیم، هرگز در زمینه داخلی در این سطح قرار نگرفته است. اعتماد به ارتش، اعتماد به رهبران سیاسی، اعتماد به دستگاه قضایی، فرار از ارتش و فرار از نیروهای رزمی، به این صورت نبوده است. ما در سخنرانیهای قبلی، این شرایط را نگرانی درباره موجودیت نامگذاری کردیم. این موضوع بسیار مهم است. این گرگی است که در مرزهای ما حضور دارد و در سرزمین فلسطین نشسته و بزرگترین تهدید در منطقه و بزرگترین عامل بر هم خوردن امنیت، صلح و ثبات در منطقه ماست و ان شاء الله به هشتاد سالگی نمیرسد.
تنش آفرینی دیگر رژیم صهیونیستی، مقابله با ملت فلسطین است که با قدرت به این تنش آفرینیها پاسخ میدهد و همه باید به احترام و بزرگداشت آنها از جای خود برخیزیم. رزمندگان فلسطینی ۱۳ و ۱۴ ساله به سمت نظامیان صهیونیست تیراندازی میکنند و آنها را هدف عملیات حمله با سلاح سرد قرار میدهند و برای مقابله با صهیونیستها در قدس و کرانه باختری سینه سپر میکنند. در نوار غزه هم مقاومت، استوار ایستاده و در کمین دشمن نشسته است. مردم فلسطین از روز انجام عملیات سیف القدس تاکنون، هر چه بیشتر در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ نمود و بروز پیدا میکنند.
در حال حاضر ما شاهد مقاومت و انتفاضه واقعی ملت فلسطین و انجام عملیاتهایی هستیم که همه سران رژیم اشغالگر اعم از طبقه سیاسی، نظامی و امنیتی اذعان میکنند که به بحرانی برای این رژیم تبدیل شده است چرا که این عملیاتها فردی است. اما اهمیت این علمیاتهای فردی از آنجا نشأت میگیرد که از استقبال و حمایت ملت فلسطین برخوردار است. همه نظرسنجیها در میان افکار عمومی و هر تظاهرات و مراسم تشییع شهدا و همه مواضع اعلام شده، از سطح بسیار بالای موافقت مردمی با جوانان رزمندهای حکایت دارد که به خداوند ایمان دارند، در راه خدا قیام کرده اند و راه مجاهدت، مبارزه و شهادت طلبی در پیش گرفته، دشمن را به ذلت کشانده و اعتبارش را خدشه دار کرده و خنده را به چهره خانوادههای شهدا نشانده اند. آنگونه که مادران ۹ شهید اردوگاه جنین را مشاهده کردیم که پس از اجرای عملیات ضد صهیونیستی در شهرک بنی یعقوب در قدس اشغالی، شاد و خشنود شدند و در حالی که یک روز قبل پیکرهای فرزندان خود را تشییع کرده بودند، ولی شادی و خنده بر صورتشان مشهود بود و باعث این خنده، قهرمانان و شهادت طلبان بودند.
دولت نادان و احمق رژیم صهیونیستی فقط امور را به سمت تشدید تنشها در داخل فلسطین سوق نمیدهد، بلکه با حماقت خود امور را به سمت تشدید تنشها در کل منطقه پیش میبرد و این یک احتمال قوی و محتمل است، به ویژه اگر آنها جرأت اهانت و تعرض به مسجد الاقصی را به خود بدهند. این پروندهای است که باید پیگیری شود و از موضع مسئولیت پذیری، حمایت، حضور و ایستادنِ با تمام امکانات موجود در کنار ملت فلسطین، با آن تعامل و رفتار شود.
پرونده پایانی در بحث امروز، تحولات داخلی لبنان است. در موضوع ریاست جمهوری تحول جدیدی اتفاق نیفتاده است و همه منتظر دیدار پنج جانبه در پاریس هستند. از روز اول و تا کنون اعلام کرده ایم و در آینده نیز اعلام میکنیم که پرونده ریاست جمهوری لبنان موضوعی داخلی است و تمام دنیا نمیتواند رئیس جمهور معینی را بر ملت و نیروهای سیاسی لبنان تحمیل کند. گزینه و انتخاب واقعی در این پرونده، تفاهم داخلی و تداوم تلاشها است. اگر گفته شود افقها مسدود شده و امور سخت و دشوار است، اشتباه است. بلکه باید تلاشها ادامه یابد و راه حل ها، چشم اندازها، تفاهم و توافق را جستجو کرد.
باید تلاشها ادامه یابد تا لبنان در سریعترین زمان ممکن رئیس جمهور داشته باشد. دغدغه اصلی همه لبنانیها و کسانی که در لبنان اقامت دارند، دغدغه اقتصادی و معیشتی است. در چند وقت اخیر و هفتههای گذشته، اوضاع اقتصادی به علت افزایش نرخ دلار و افزایش قیمتها در تمامی بازارها اعم از سوخت، دارو، غذا و مواد آشامیدنی و سایر بازارها بدتر شده است. در نتیجه این اوضاع، اعتراضات و اعتصابهایی در جریان است و مطالبات اساتید، معلمان، اتحادیهها و کارکنان بخش عمومی بر حق است. همه ما میدانیم که حقوقهای یک و حتی پنج میلیونی کاری از پیش نمیبرد. از این رو مردم، دردها و ناخرسندی خود را ابراز میکنند و بدون شک این اوضاع ذهن همه لبنانیها را به خود مشغول کرده است. واکنش به این اوضاع، متفاوت است و در عین حال که برخیها برای این اوضاع مرثیه خوانی و فقط ابراز تأسف میکنند و اشک میریزند، برخیها در پی جستجوی راه حلها و علاج مشکلات هستند.
اجازه دهید سخنانی را تکرار کنم که برای شما ناآشنا نیست، ولی من بار دیگر با جدیت بالا درخواست خود را تکرار میکنم. درست است که اوضاع بحرانی اقتصادی در شرایط فعلی ناشی از فساد، وضعیت بد سیاسی و داخلی، خصومتها و تنشهای سیاسی، درگیری ها، تصفیه حسابهای فرقهای و شخصی و حرص و طمع تجار است، اما اینها علتهای جانبی و ثانویه هستند و همه این عوامل قبل از ۲۰۱۹ هم وجود داشت، ولی کشور به صورت نوسانی به مسیر خود ادامه میداد. اما چرا پس از سال ۲۰۱۹ اوضاع به سمت فروپاشی پیش رفت؟ پاسخ این است که یک طرف (آمریکا) راهبرد جدیدی را در پیش گرفت که ما به نقل از اوباما آن را تفسیر کردیم.
لبنان اکنون زیر فشارهای بزرگ آمریکا قرار دارد. آمریکا از قانون سزار علیه لبنان استفاده نکرد چرا که اساسا به چنین قانونی نیاز ندارد و فقط کفایت میکند که واشنگتن به برخی کشورها که در لبنان سرمایه گذاری کرده اند، دستور دهد تا سرمایههای خود را از آن خارج کنند. اما فقط سپردههای سایر کشورها نبود که از بانکها خارج شد، بلکه سپرده لبنانیها را هم از بانکها خارج کردند. آیا این اوضاع تصادفی و بی هدف است و مدیر و برنامه ریزی ندارد؟ خارج کردن سپردهها از لبنان، جلوگیری از کمک به لبنان و جلوگیری از سرمایه گذاری در لبنان واضح است. همه این توطئهها در حالی است که بخش صنعتی و کشاورزی لبنان از قبل دچار بحران بود.
اما در این اوضاع باید چه کرد؟ آیا باید منتظر کمک آمریکا باشیم؟ آمریکا به ما پاسخ نخواهد داد. به عنوان نمونه به پرونده هستهای اشاره کنیم. علی باقری معاون وزیر امور خارجه ایران اخیرا به لبنان سفر و با بسیاری از مسئولان لبنانی دیدار کرد و ان شاء الله این مسئولان به این نتیجه خواهند رسید که پرونده هستهای ایران به هیچ چیز دیگری ارتباط ندارد. این در حالی است که آمریکا هزارها پیام برای ایرانیها فرستاده و درخواست کرده است که تهران و و اشنگتن رو در رو با یکدیگر مذاکره کنند و به تفاهم دست یابند و اعلام کرده اند هیچ نیازی به اروپاییها و پنج به علاوه یک و عمانیها و قطریها و میانجی گران نیست.
ولی ایران مذاکره رو در رو را نپذیرفته است. این مخالفت همیشه برای من جای سؤال بود. دلیل آن هم این است که در مذاکراه رو در رو، فشار بالاست و مطالبات افزایش خواهد یافت. اما به فرموده جناب رهبر انقلاب و ایرانی ها، هیچ حد و مرزی برای توقف زیاده خواهی آمریکا وجود ندارد و اگر الف الفبا را با آمریکا آغاز کنند باید تا یای پایان بروند و در پایان نیز چیزی عایدشان نمیشود. وضعیت کشورهای دوست آمریکا و آنهایی که تسلیم شده اند، گویای مسئله است. اگر منتظر آمریکا بمانیم، کشور ما به سمت فروپاشی و اوضاع سخت و شدید پیش خواهد رفت. ممکن است کسانی بعد از این بگویند این سخنان من انقلابی و کودتایی است؛ ولی این سخنان واقع بینانه هستند.
اما راه حل چیست؟ راه حل این است که برای ایجاد اقتصاد قوی تلاش کنیم. قوی کردن اقتصاد به دهها سال نیاز ندارد. صندوق بین اللملی پول به لبنان پیشنهاد سه میلیارد دلار وام به مدت چهار سال داده، این در حالی است که ما سال گذشته و قبل از آن گفته ایم چین حاضر است ۱۲ میلیارد در لبنان سرمایه گذاری کند و از ما حتی یک "فلس" هم نمیخواهد و بدهی خود را در طول ۲۰ تا ۳۰ سال پس میگیرد. روسیه نیز اعلام کرد حاضر است در پروژهای مرتبط با پالایشگاه نفت و فرآوردههای نفتی، بنزین و مازوت به ارزش ۱۵ میلیارد دلار مشارکت کند.
وقتی ما گفتیم همه مردم و دولت لبنان باید همکاری کنند و بخش کشاورزی را احیا کنیم، برخیها مسخره کردند آنگونه که سید عباس، شیخ راغب، حاج عماد، رهبران جنبش امل و رهبران و احزاب ملی را وقتی درباره ضرورت جنگ با اسرائیل در سال ۱۹۸۲ سخن گفتند، مسخره کردند. در حال حاضر وقتی شبکههای اجتماعی و شبکههای تلویزیونی را نگاه میکنیم میبینیم که قیمت هر کیلو پیاز به ۸۰ هزار لیره رسیده است. آیا ما نمیتوانیم پیاز و سب زمینی و آنچه را میخوریم، خودمان بکاریم؟ آن هم فقط به خاطر اینکه یک کشور ابرقدرت میخواهد ملت لبنان از گرسنگی بمیرد؟
ما به صورت جدی پرونده نفت و گاز را پیگیری میکنیم و هر گونه تعویق انداختن استخراج نفت و گاز از سوی شرکتها را نخواهیم پذیرفت. دو روز پیش گفته شد اسرائیل از میدان کاریش گاز و نفت صادر کرده است. اگر کسی تصور میکند به تعویق انداختن استخراج نفت و گاز از آبهای لبنان و بازی دادن لبنانیها و به ریش آنها خندیدن، باعث میشود که ما اجازه دهیم نفت و گاز را از کاریش استخراج کنند، من اعلام میکنم به هیچ عنوان این اتفاق نخواهد افتاد. من درباره به تعویق انداختن استخراج نفت و گاز هشدار میدهم و اعلام میکنم این مسئله به تصمیم شجاعانه دولت کنونی و آتی نیاز دارد.
اگر لبنان جرأت کند و چین و روسیه را به لبنان بیاورد و کمکهای ایران را قبول کند، آمریکا واقع بینتر خواهد شد و عقب نشینی خواهد کرد و با شرط و شروط وارد مذاکره خواهد شد. متأسفانه موضوع بسیار غم انگیز این است که آمریکا و متحدانش برای تحریم لبنان به قانون سزار نیاز ندارند و فقط کافی است تا سفیر کنونی یا آتی آمریکا ابروهای خود را به نشانه مخالفت بالا ببرد تا کار تمام شود. سؤال این است که قبول چنین روندی چه ارتباطی با حاکمیت و تصمیم گیری مستقل، وطن پرستی، انسانیت و مردانگی و شهامت دارد؟
اگر آمریکاییها و طرفداران آمریکا در لبنان برای آشوب و هرج و مرج و فروپاشی کشور ما برنامه ریزی میکنند، من به آنها میگویم شما بازنده خواهید بود و همه چیز را در لبنان از دست خواهید داد، چرا که شما در گذشته برنامه ریزی مشابهی داشتید و بازنده شدید. من با تمام صداقت و صراحت میگویم اگر دشمنان امیدوارند که میتوانند به علت وجود مشکلات و دردها، ملت لبنان را به سمت دست برداشتن از گزینه و موضع خود که سلاح آنها است، سوق دهند و آنها را مجبور به سازش کنند تا از وصیت و امانت سید عباس و دستاوردهای خون حاج عماد مغنیه کوتاه بیایند، در توهم به سر میبرند چرا که کوتاه آمدن از این وصیت و امانت به معنای کوتاه آمدن از عنصر اساسی امنیت، مصونیت، بقا، وجود، شرافت، حاکمیت، کرامت، آبرومندی و اموال و منابع درآمدی است.
من به دشمنان هشدار میدهم اگر لبنان را به سمت آشوب سوق دهید، در لبنان بازنده خواهید بود و باید منتظر باشید که در منطقه همه چیز را از دست بدهید. اگر توطئههای شما به مردم لبنان آسیب برساند، دستها و سلاح ما به سمت دست پروده شما یعنی اسرائیل دراز خواهد شد. ما در موضوع مرزهای دریایی و نفت و گاز به صورت جدی آماده بودیم به سمت گزینه جنگ پیش برویم و دشمن به خوبی از این موضوع آگاه بود. امروز نیز در سالگرد فرماندهان شهید خود که ما از ایمان، اعتماد، توکل، عزم، اخلاص و شجاعت و ثبات آنها درس میآموزیم، میگوییم که هر کسی بخواهد لبنان را به سمت آشوب و فروپاشی پیش ببرد، باید انتظار واکنشی را از ما داشته باشد، که در خیال و توهمش هم نمیگنجد.
بار دیگر از درگاه خداوند متعال برای همه شهدا و فرماندهان شهدا، رحمت و مغفرت و علو درجات مسئلت داریم و از همه شما به خاطر حضور در این مراسم قدردانی میکنم. همچنین از همه این حامیان و بستر اجتماعی مخلص، صادق، صبور، پایدار و پیروز تشکر میکنم و ان شاء الله در مسیر پیروزی خون بر شمشیر همچنان پیروز خواهند بود.