روزنامه اینترنتی رأی الیوم در مطلبی به قلم طارق لیساوی فعال رسانهای و استاد علوم سیاسی نوشت : جام جهانی قطر، سیلی به معامله قرن بود .
روزنامه اینترنتی رأی الیوم در مطلبی به قلم طارق لیساوی فعال رسانهای و دانشگاهی متخصص در اقتصاد چین و شرق آسیا و استاد علوم سیاسی و سیاستهای کلی نوشت من همچنان جام جهانی قطر، درسها و نتیجه گیریهای آن را دنبال میکنم. با وجود آنکه برخیها با من هم نظر نیستند، اما پیروزیهای حقیقی در سرزمین قطر به دست آمد که باید درباره آن اندیشید و ابعاد آن را مورد تحلیل قرار داد تا از آن در فرآیند ساختن و تغییر و فاصله گیری از پیروزیهای تخیلی یا حاشیهای استفاده شود.
شاید برخی خوانندگان خوشبین با من هم نظر نباشند، اما من در انتهای بحرانهای پیاپی و مصائب و دردها، نوری میبینم که این مصائب رو به پایان است و آغاز راحتی نیز شاید با پیروزی فوتبالی باشد..
نویسنده با اشاره به رقبای قدرتمند قطر یعنی امارات و ترکیه و به نوشته وی بهره برداری دوحه از توانایی هاش در بخشهای فرهنگی و فکری و حمایتش از مقاومت فکری و ایستادگی اش در برابر حملات شدید غربیها به مقدسات و نمادهای آن و با پرداختن به پیروزیهای مقاومت در نوار غزه به خصوص در نبرد شمشیر قدس و بی اعتنایی جریان سلفی-وهابی به این پیروزیها که موشکهای مقاومت را بازی کودکان مینامند، نوشت: چنین نگرشی در حالی است که شماری از دولتها ثروتهای قانونی و ارتشهای ویرانگر و امکانات بزرگ خود را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده اند حال آنکه سرنوشت این رژیم نابودی و نشانههای آن نیز زیاد است که تأیید میکند زمان نابودی اش نزدیک است.
نویسنده افزود ما فعالیتهای جام جهانی، علائم، شعارها و پیراهنهای ملی اش را دنبال میکنیم. ما در مییابیم که یک پیروزی حقیقی بر موج عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و شکستی سهمگین برای صهیونیستها و عربهای صهیونیستگرا وجود دارد. از علائم این پیروزی حضور قدرتمندانه پرچم فلسطین و آرمان بر حق فلسطین در ورزشگاهها، میدانها وصفحه تلویزیونهای قطر و صندلیهای ورزشگاههاست که سازماندهندگان و بازیکنان عرب، فلسطین را گرامی میدارند...ای بسا این حضور برجسته پرچم، رؤیا، امیدها و دردهای فلسطین یک پیروزی حقیقی در برابرمخالفت مردمی با هرگونه حضور صهیونیستهاست که باید گرامی داشته شود. این موضوع موجب خشم و کینه رسانههای صهیونیستی و دولتش شده است. صهیونیستها فهمیده اند که ادعاهایشان درباره پیروزی و فتح بزرگ با امضای توافقنامههایی با شماری از کشورهای عربی فقط یک پیروزی ساختگی و تقلبی و یک معامله زیانبار است که به نتیجه نخواهد رسید.
یک کانال تلویزیونی عبری رصد کرده است که رسانههای اسرائیلی با اندیشه شرکت اسرائیلیها در جام جهانی با موج خشم عربی روبرو هستند که به حد برخورد رسیده است.
پایگاه اینترنتی تلویزیون «نیوز ۲۴» گزارش داد تجمعات عربی بدون پرچمهای فلسطین نیست و تماشاگران این پرچمها را برای ابراز همبستگی با مسئله فلسطین به دست میگیرند. این پایگاه اینترنتی افزود تماشاگران تونسی شعار «نه به عادی سازی روابط با اسرائیل» سر دادند. آنان بزرگترین طیف عربی در قطر هستند و بیش از ۳۰ هزار تونسی در قطر کار میکنند. خبرنگار این تلویزیون اسرائیلی گفت با برخی از تماشاگران عرب در قهوه خانههای بازار واقف صحبت و به نقل از آنان اعلام کرد مسئله فلسطین در اولویتهای ملتهاست نه دولتها. این شبکه نتیجه گیری کرد که با وجود گذشت دو سال از توافقنامههای ابراهیم و با وجود عادی سازی برخی کشورهای عربی با اسرائیل، اما اصطکاک با ملتها و مشخصا با ملتهای عرب در شمال آفریقا نشان میدهد آنان با اندیشه روابط با اسرائیل مخالفند حال آنکه این وضع دو سال قبل زمانی که اسرائیل نفوذ در جهان عرب و عادی سازی روابط را با آنها آغاز کرد به نظر میرسید هیچ مخالفتی وجود نداشت.
نویسنده از موضع بازیکنان تیم ملی مغرب که در اوج خوشحالی شدیدشان از پیروزی بر اسپانیا و راهیابی به یک چهارم نهایی به حمل پرچم فلسطین و گرفتن عکس یادگاری با پرچم فلسطین در کنار پرچم مغرب اهمتام داشتند قدردانی کرد و نوشت آنان این کار را در همه پیروزی هایشان در این بازیها انجام دادند با علم به اینکه نظام رسمی مغرب به توافقنامههای عادی سازی روابط با رژیم پیوسته است.
وی با اشاره به سرودها و ترانهها و شعرهای مغربیها درباره فلسطین و ملت آن و مقدسات اسلامی در فلسطین در ورزشگاههای قطر نوشت مردم مغرب نیز در جشنها و شادی هایشان مسئله فلسطین را فراموش نکردند و همواره در شادیهای آنان حاضر هستند که پیام روشنی دارد و آن اینکه تلاشها برای عادی سازی روابط مردمی با صهیونیستها شکست خورده است. این یادآور موضع تیم الجزایر و الجزایریها و تونسی هاست و فلسطین، ملتهای مغرب را متحد میکند.
نویسنده با اشاره به مخالفت مردم مغرب با سازش دولت این کشور با رژیم صهیونیستی نوشت بیش از ۳۰ شهر در مغرب در نخستین سالگرد عادی سازی روابط با اسرائیل صحنه تجمعاتی با شعار «مردم خواستار سرنگونی عادی سازی هستند» بود. جشنهای مردمی در قطر و شهرهای مغرب به خاطر پیروزی در جام جهانی نشانه روشن و قاطعی از این مخالفت است. مردم در این جشنها گرانی، تورم و کمبود کالاهای عمومی را فراموش کردند، اما فلسطین را فراموش نکردند.
نویسنده افزود شخصا حتی به فکر من خطور نمیکرد که تیم ملی مغرب حامی فلسطین و پرچم آن را به دست بگیرد. شاید سیاست و سیاستمداران فشار میآورند که جلوی چنین چیزی را بگیرند به خصوص آنکه نتوانستند جلوی مخالفت مردم مغرب را با عادی سازی روابط بگیرند، اما عشق به فلسطین، فطری است و در ژنهای ملت مغرب است و همه اینها پیامهایی دارد که باید به آنان توجه کرد که مهم ترینش عبارتند از:
۱-ملت مغرب در مسئله عادی سازی با رهبران سیاسی اش مخالف است و این مخالفت نیز صریح و روشن است و جای بحث ندارد.
۲-مغرب یک کشور سرکوبگر نیست و این چیزی است که برخی علاقهمند هستند چنین نشان دهند. ملت مغرب دارای جرئت و آزادی کافی برای مخالفت با سیاستهای نظام است، اما گاهی سکوت میکند که از روی ترس نیست بلکه از روی حکمت و دوری از عمیق کردن بحران و کشاندن کشور به سنایوهای بد است، اما در قضیه فلسطین همگی از آن و مسائلش حمایت میکنند و بزرگترین اعتراضات در مغرب در دو دهه گذشته با انگیزه فلسطین و مخالفت با تجاوز به عراق بوده است و حتی در اعتراضات بیستم فوریه سال ۲۰۱۱ میلادی نیز فلسطین جزو شعارها بود.
۳-شادی ملت فلسطین در پیروزیهای تیم مغرب به ما تأکید میکند ملت فلسطین به خوبی ملت مغرب را درک میکند و میداند عشق به فلسطین در درون همه مغربی هاست و توافقنامه عادی سازی نیز هوس شماری از سیاستمداران بوده است که به سرعت تأثیرش را از دست خواهد داد و با پیامدهایش مقابله خواهد شد.
نویسنده سپس به موضوع صحرای غربی و اقدام دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا در به رسمیت شناسی آن برای مغرب در ازای امضای توافقنامههای سازش بین مغرب و رژیم صهیونیستی حال آنکه صحرای غربی از اول هم به مغرب تعلق داشته است نوشت شاید خواننده از راز پرداختن ما به پرونده صحرا در این مقاله که درباره حضور فلسطین در جام جهانی و مردم و به خصوص ملت مغرب بپرسد که در پاسخ میگوییم توافقنامه عادی سازی روابط را مسئله صحرا تحمیل کرد و سیاستمداران مغربی برای توجیه این توافقنامه به این مسئله استناد کردند که عملیات تهاتری مصلحت گرایانه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در مقابل اقدام آمریکا در به رسمیت شناسی حاکمیت کامل مغرب بر این صحرا بود.
نویسنده با تشریح موضوع صحرای غربی و اقدام آمریکا در ربط دادن این موضوع با سازش بین مغرب و رژیم صهیونیستی نوشت این توافقنامه شوم به وجهه مغرب در جهان عرب و اسلام لطمه زد به خصوص آنکه شاه مغرب رئیس کمیته قدس است. وی با اشاره به اینکه این توافقنامه برای مغرب سودی ندارد بلکه رژیم صهیونیستی از آن سود میبرد نوشت رژیم صهیونیستی موفق شده است کشوری در حد و اندازه مغرب با آن جایگاه تاریخی بسیار مهم را در حمایت از مسئله فلسطین و جایگاه مهم ژئوپلتیکی جذب کند.
نویسنده با اشاره به اهتمام و توجه ملت مغرب به آرمان فلسطین و و تظاهرات گسترده اش طی ۲۰ سال گذشته در حمایت از آن به داستان سراییهای یکساله گذشته درباره ثمرات همکاری و همگرایی کامل مغرب با رژیم صهیونیستی و آینده سیاهی که در انتظار کشورهای سازشکار با این رژیم است اشاره کرد و نوشت کافی است به تجربه مصر نگاه شود که در عادی سازی با رژیم صهیونیستی پشتاز بود. مصر از این عادی سازی چه سودی برده است؟ اردن هم همین طور. حتی تشکیلات خودگردان فلسطینی برخاسته از توافقنامه غزه اریحا چه سودی بوده است؟ آیا یاسرعرفات رئیس متوفای این تشکیلات مسموم و حذف فیزیکی و معنوی نشد؟
با وجود آنکه امت با شکستها و سرخوردگیهای زیادی روبروست، اما یقین داریم این منطقه حرف آخر را در تعیین سرنوشت جهان و آینده بشریت خواهد زد.
نویسنده در پایان با اشاره به پیشرفت اعراب ۱۴ قرن پیش به واسطه گرویدن به اسلام نوشت آنان موفق شدند بندگان را از پرستش بندگان به پرستش خداوند سوق دهند و یک الگو در تمدن و سازندگی و توسعه به وجود آوردند و الان هم چه بسا جام جهانی و پیروزیهای تیم ملی مغرب آغاز خیر و برکت باشد.