مقامات سوریه و اکثر رهبران عرب دیگر به رئیس جمهور ترکیه اعتماد ندارند، زیرا کارنامه وی طی ده سال گذشته پر از عهد شکنی ها، خنجر زدن از پشت به دوستان پیش از دشمنان است.
اين روزنامه در یادداشتی به قلم عبدالباری عطوان نوشت، از گزارش خبرگزاری جهانی رویترز تعجب نکردیم که در آن گفته شده است بشار اسد رئیس جمهور سوریه «تاکنون» در برابر فشارهای روسیه برای برگزاری نشستی با رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در آینده نزدیک در مسکو «مقاومت» میکند، زیرا نمیخواهد پیش از انتخابات ریاست جمهوری که شش ماه دیگر برگزار خواهد شد پیروزی رایگان در اختیار اردوغان قرار دهد.
شار اسد در این مخالفت و همچنین مقاومت در برابر فشارهای روسیه حق دارد، زیرا اختلاف با اردوغان اختلاف جزئی یا بمباران رسانهای نیست بلکه بسیار بزرگتر و عمیقتر است و نمیتوان آن را با «ریش گرو گذاشتن» یا «خدا گذشته را ببخشد» حل و فصل کرد.
اردوغان کسی بود که در ده سال گذشته در چارچوب یک پروژه آمریکایی اسرائیلی برای نابودی سوریه، حق تصمیم گیری در خصوص روشن کردن آتش جنگ در این کشور را داشت و اینک نباید حق تصمیم گیری درباره توقف جنگ در شرایطی را داشته باشد که مناسب او و اهدافش و همچنین تمایلات و منافع وی بدون پاسخگویی به همه شروط سوریه خصوصا عقب نشینی کامل از خاک این کشور، پرداخت دستکم بیش از نیم تریلیون دلار از سوی هم پیمانانش برای بازسازی سوریه و عذر خواهی آشکار و صریح از دولت و ملت سوریه باشد.
اردوغان چقدر در اشتباه بود که فکر میکرد رئیس جمهور سوریه برای شرکت در نشستی پیشنهادی در پاسخ به اظهارات خود وی که بارها اعلام کرد مایل به دیدار با بشار اسد است، به مسکو «خواهد شتافت»، زیرا بشار اسد پس از مقاومتی که بیش از یازده سال در برابر تجاوز بیش از ۶۵ کشور جهان به ریاست آمریکا و حمایت بیش از دو تریلیون دلاری از خزانههای کشورهای عربی نفت خیز به طول انجامید، در موضع قدرت قرار گرفته وبا وجود هزینههای هنگفت مالی و جانی، توانسته است خود و مردم سوریه را از موقعیت بغرنج خارج کند.
وقتی اردوغان تصور میکرد که در موضع قدرت قرار دارد و سرنگونی نظام سوریه یا تغییر آن چند هفته یا چند ماه به طول خواهد انجامید، همه میانجیگریهای روسیه را رد و از موضع قدرت با مقامات سوریه برخورد کرد و وعده برگزاری نماز در مسجد اموی در مرکز دمشق را در میان حاکمان جدید این کشور داد و اکنون پس از بازگشت سحر به ساحر و رسیدن انفجارهای تروریستی به میدان تقسیم در مرکز استانبول و کاهش محبوبیت اردوغان و همچنین حزب وی در انتخابات آتی ریاست جمهوری و پارلمانی بر اساس نتایج اکثر نظرسنجیها -در حالیکه مسئله پناهندگان سوری (۵.۳ میلیون نفر) و حمله ترکیه به سوریه از مهمترین مسائل انتخابات خواهد بود- اردوغان سخن گفتن از روی دوستی با دمشق را آغاز کرده است و در جستجوی راه نجات، با مسکو سازش کرده است.
مخالفت سوریه با اینگونه سخن گفتن اردوغان قابل توجیه است، زیرا مقامات سوریه و اکثر رهبران عرب اگر نگوییم همه آنها، دیگر به رئیس جمهور ترکیه که این روزها از چهار طرف در محاصره بحران قرار دارد، اعتماد ندارند، زیرا کارنامه وی طی ده سال گذشته پر از فراز و نشیب، عهد شکنی ها، خنجر زدن از پشت به دوستان پیش از دشمنان است. مگر اینکار را با مقامات سوریه که درها و پنجرههای این کشور را به روی او باز کردند و با او به عنوان یک پدر دلسوز رفتار میکردند نکرد؟ مگر نه اینکه از جنبش اخوان المسلمین مصر چشم پوشی کرد و اکثر تریبونهای رسانهها و شبکههای آن را برای از سرگیری روابط با دولت مصر نبست؟ مگر فعالیتهای معارضان سیاسی سوریه و فعالیتهای آنها را در ترکیه متوقف نکرد و از شعار «مهاجران و یاران» روی بر نگرداند و اخراج اجباری پناهندگان سوری را از شهرهای ترکیه و محدود کردن فعالیتهای آنها در بهترین شرایط و تیراندازی با هدف کشتار هر پناهجوی جدید سوری را که به دنبال پناهگاه امن در ترکیه است آغاز نکرد، آیا رابطه اش را با رژیم اشغالگر از سر نگرفت؟ نمونهها فراوان است.
نشست دوجانبه روسای جمهور سوریه و ترکیه باید برگزار شود، اما پس از پایان عقب نشینی کامل نظامیان ترکیه از خاک سوریه نه قبل از آن و همچنین تشکیل یک صندوق منطقهای بین المللی برای تامین مالی طرح های بازسازی سوریه و اجرای فوری همه تصمیمات نشست سوچی مبنی بر پایان حضور گروههای مسلح تروریستی در شمال غرب سوریه اعم از عرب یا کرد یا ترکمن و احیای معاهده «آدانا» که از مرزهای دو کشور محافظت میکند.
معارضان ترکیه که زیر چتر ائتلاف شش جانبه علیه حزب عدالت و توسعه متحد شده اند، همه این مطالبات را بدون قید و شرط پذیرفته و آماده اند در صورت رسیدن به قدرت، آنها را اجرایی کنند و روابط خود را به طور کامل از سربگیرند و همه پناهجویان را به سوریه بازگردانند و سلامت آنها را تضمین کنند. پس چرا سوریه به اردوغان و حزبش امتیاز بدهد که بر اساس وعدههای مبهم خود نهایت بتواند شش تا هفت سال در قدرت بماند که در صورت پیروزی اردوغان و بازپس گیری قدرت و نفوذ وی ممکن است هیچ شانسی در اجرای آنها وجود نداشته باشد.
به خوبی میدانیم که سخنان ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه توسط همتای سوری وی یعنی بشار اسد شنیده میشود و این سخنان، سخنان مقتدرانهای است همانطور که میدانیم پوتین در حال جنگ موجودیتی در اوکراین است که به ترکیه به عنوان متحد نیاز دارد یا اینکه اگر نتواند حمایت این کشور را جلب کند، این کشور را بی طرف کرده و خطرهای آن را کاهش دهد و مانع جنگ نظامی کردها و ترکیه در این شرایط زمانی شود. میدانیم که حفظ حیثیت پوتین و کشورش، حمایت وی از متحدان تاریخی خود و دفاع از مطالبات و حقوق عادلانه آنها که بدون تردید در سنگر او ایستاده اند، باید در راس اولویتها و توجهات پوتین قرار گیرد و بر این اساس از سیاستهای نافرجام آمریکا در این زمینه درس بگیرد.
در پایان میگوییم ما همچنان از بهبود روابط سوریه و ترکیه و بازشدن یک صفحه جدید سفید و پاک حمایت میکنیم و به این نظریه اعتقاد داریم که هیچ دشمن دائمی و نفرت ابدی بین کشورها و ملتها بر اساس اصل قوی آشتی وجود ندارد، اما هر کس که خطا میکند باید عذر خواهی کند و هر کس ویران میکند باید هر آنچه را ویران کرده است بازسازی کند، هر کس اشغال کرده است باید عقب نشینی کند، اما ریش گرو گذاشتن در قرن بیست و یکم خصوصا در خصوص سوریه پذیرفتنی نیست.