سردار دکتر "سید محمدرضا حسینی"؛ به مناسبت بزرگداشت مقام پرستار در یادداشتی آورده است:
در حیرتم که خدا با تو چه کرده است، تویی که در شبها از غم همنوعان رنجورت، خواب بر چشمانت حرام میکنی و به خستگی درس استقامت و صبوری میدهی در حیرتم که سینه تو از کدام دریای عشق به خدا پرشده که چنین در رضایت او موج میزنی و آسوده نمینشینی.
در حیرتم که از چشمه کدام ایمان و عاطفه سیراب گشتهای که درونت از هیچ احسان و ازخودگذشتگی سیراب نمیشود و به هیچ خستگی رضایت نمیدهد. دست مریزاد، دست خدا یاورت،ای پرستار مهربانی ها.
در سخن از پرستاران میگویم همان فرشتگان سپیدپوش را که حضورشان حتی در بحرانیترین شرایط میتواند التیام بخش دردهایمان باشد.
میتواند آبی باشد بر تنشها و نگرانی هایمان، همانها که پرستاری را نه شغل و حرفه که به نوعی، دین و آیین خود میدانند. همانها که با بالهای نامرئی، در ساعات تلخ دردمندی، شربت آرامش را به کاممان میچشانند.
آنها زائران مسیر عشق هستند و به راستی که چه عاشقانه این مسیر را میپیمایند.
پرستاران، پرستاری را نه با حرف و شعار که با عمل و اقدام معنا میکنند، درست مثل حضرت زینب کبری (س) که روز پرستار بنام زیبای ایشان مزین شده؛ شیرزنی که هر چند خود کوهی از درد و رنج بود، اما خم به ابرو نیاورد و هر آنچه داشت، در راه مراقبت از رهروان دین در طبق اخلاص نهاد.
او که همزمان با پرستاری از مجروحان، با اراده راستین و با کردار و گفتار بی مانندش، منادی امید و زندگی برای مصیبت زدگان دشت کربلا بود و امروز با اطمینان میتوان جامعه پرستاری ایران را ادامه دهنده بر حق طریقت " محبوبه المصطفی" دانست.
روزهای سیاه کرونا را یادتان هست؟ همان روزهایی که این فرشتگان سپیدپوش، در خط مقدم مبارزه با این بیماری شوم جانفشانیها کردند. حماسهها آفریدند و عاشقانهها سرودند؛ و نهایتا همین عشق بی دریغ بود که باز چاره ساز شد. بسیاری از پرستاران آسمانی شدند تا با رفتنشان، ماندن را برایمان معنا کنند...
درست همان کاری که سلحشوران دلاور ایرانی در جنگ هشت ساله انجام دادند. یادمان نرود که شیرینی این روزهایمان را آسان باز نیافته ایم. این شیرینی زاده شور پرستاران است...
امیدوارم با همین زبان قاصر و قلم عاجز توانسته باشم به سهم خودم از عرض ارادتم را به جایگاه این قشر سپیدپوش بیان کرده باشم.