کارشناس کتاب گفت: رمان "احضاریه" الگوی مناسبی برای نویسندگان نوظهوری است که میخواهند داستان نویسی کنند.
وی با اشاره شخصیت علی موذنی نویسنده کتاب احضاریه افزود: نویسنده میتوانست، بدون تجربه سفر به اربعین کتابش را بنویسد،، اما در سالهایی که هنوز امکانات فعلی برای پیاده روی اربعین به این گستردگی وجود نداشت، او به این سفر رفت.
این کارشناس کتاب که پیش از این هم داوری جشنوارههای مختلف رویدادهای کتاب را برعهده داشته است، گفت: پیش از این هم در جشنوارهها با افرادی روبرو شدم که درباره اربعین خاطرات خود را به صورت کتاب روایت کرده بودند که خبری از داستان در آنها نبود؛ بنابراین کار موذنی در احضاریه یک الگو برای نویسندگانی است که میخواهند، درباره اربعین داستان بنویسند.
وی افزود: موذنی درکتاب احضاریه کار مکرر سایرین با جایگاههای مکانی و زمانی مناسب را داستانی و شخصیت سازی کرده است. نویسندگان جوان نیز میتوانند، با موقعیت سازی به خلق داستان بپردازند.
آقای کفاش با بیان اینکه در کتاب احضاریه موقعیت داستانی شکل گرفته است، گفت: میتوان نقدهای جدی به این کتاب داشت و به داستانهای پیرامون اربعین اشاره کرد، با این حال این کتاب روند رو به رشدی در خصوص کتابهایی با مضمون داستانهای دینی دارد و نویسندگان تازه نفس میتوانند، در جشنوارهها و مناسبتهای گوناگون از این طریق معرفی شوند.
وی افزود: اگر قرار بر این باشد که پیاده روی اربعین هدف آقای موذنی باشد، او توانسته فضا و شخصیتها را به خوبی نشان دهد.
بخشهایی از کتاب روایات تاریخی است که به صورت صریح و شفاف درباره زندگی حضرت زینب (س) اشاره کرده است و، چون یکی از از شخصیتهای داستان خواهر راوی است که به سفر میرود، توانسته است، رسالت حضرت زینب (س) و برخوردهای شفاف وی را بیان کند.
این منتقد کتاب در مجموع پرداختن به جنبههای فنی و هنری داستانها را کم دانست و گفت: خیلی از آثار به صورت احساسی نوشته میشوند و فاقد تعلیقات مربوط به مناسبتها و انتظاری است که به آن علت مخاطب را وادار به مطالعه کند و این مشکل به علت کم دانشی نویسندگان است.
وی به رمان "نامیرا" اثر صادق کرمیار اشاره کرد و افزود: این کتاب نمونه موفقی محسوب میشود، چون دارای تعلیق است، مخاطب را به دنبال داستان میکشاند. نویسنده در این کتاب از عنصر تخیل بهره میبرد، چیزی که در داستانها کمتر دیده میشود و وجه تمایز در ادبیات مستند و غیرمستند یا روایی و داستانی محسوب میشود.
کفاش گفت: در داستانهایی که با دغدغههای دینی نوشته میشوند، نویسندگان داستان نخوانده اند و یا دانش آن را ندارند، بنابراین تعلیق و انتظار در آنها دیده نمیشود و، چون عنصر تخیل کمتر در آنها به کار رفته است، مخاطب نمیتواند با شخصیتها همزاد پنداری کند.