روان شناسی مثبت گرا همانطور که از نامش برمی آید گرایش به احساس مثبت دارد یعنی آنچه در شادی و مهربانی و امید است تا افسردگی و یاس و احساس بد و منفی.
به گزارش سرویس وبگردی سازمان صدا وسیما، مارتین سلیگمن روان شناسی فعال و کنجکاو بود که پژوهش های مختلفی انجام داد و به این نتیجه رسید که چیزی به نام «درماندگی آموختهشده» وجود دارد که انسان ها درگیر آن هستند و شادی و احساس خوب را از آنها می گیرد.
سلیگمن این پدیده را با افسردگی مرتبط دانست و خاطرنشان کرد که بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی هم احساس درماندگی میکنند.
سلیگمن از تمرکز بیش از حد روانشناسی بر نکات منفی ناامید شده بود. از نظر او روانشناسی توجه زیادی به بیماریهای روانی، روانشناسی غیرعادی، آسیب، رنج و درد داشت.
در سال 1998 که به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا انتخاب شد توانست تلاشی را آغاز کند تا در حد ممکن مسیر علم روانشناسی را تغییر دهد. او با تمرکز بر مفاهیم زندگیبخش یک شاخهی جدید از روانشناسی را بنیانگذاری کرد. روانشناسی مثبت گرا رویکردی علمی برای مطالعه افکار ، عواطف و رفتار انسان با تمرکز روی نقاط قوت به جای نقاط ضعف، رویکرد جدید اوست.
تعریف های مختلفی از روان شناسی مثبت گرا ارائه شده است:
هدف روان شناسی مثبت گرا انکار واقعیتهای زندگی نیست که در آن طبیعتاً رنج و مرارت و سختی های مختلفی هم وجود دارد. بلکه هدف این است که با اهمیت دادن به معنی داری زندگی، نوع دوستی، عزت نفس و قدردانی و مهربانی، روی دیگر سکه را هم پر رنگ و برجسته کند. پس هدف از روان شناسی مثبت گرا ، ندیده گرفتن جنبه های منفی زندگی نیست بلکه نحوه کنترل قدرت تغییر دیدگاه را به فرد می آموزد تا پتانسیل شادی در رفتارهای روزمره اش را به حداکثر برساند.
شناخت و پرورش مهارتها، سلامت فکری و روانی، پرورش معنا در زندگی، ایجاد روابط مثبت در خانواده و کسب شادی حقیقی را میتوان از جمله مهمترین اهداف روانشناسی مثبت گرا هستند. تمرکز اصلی روانشناسی مثبتگرا روی نقاط قوت شخصیت ، خوشبینی ، مثبت اندیشی ، رضایت از زندگی ، خوشبختی ، قدرشناسی ، سلامتی ، دلسوزی برای خود و دیگران ، عزت نفس و اعتماد به نفس ، امید و پیشرفت ، تمرکز می کند تا با کمک این خصوصیات به شکوفایی افراد و داشتن زندگی بهتر کمک کند.
روان شناسی مثبت گرا به ما می آموزد که چگونه اطرافیانمان را تشویق کنیم تا بهترین زندگی ممکن را داشته باشند.
مهم ترین مزیت روانشناسی مثبت گرا این است که قدرت تغییر دیدگاه را به ما می آموزد. یک تغییر کوچک در زاویه دید منجر به تغییر جدی در سلامت و کیفیت زندگی می شود. تزریق کمی خوشبینی و قدردانی به زندگی باعث می شود دید به شدت مثبت تری به زندگی داشته باشید.
روانشناسی مثبت گرا به دنبال بهبود کیفیت زندگی افراد و پیشگیری از آسیبهای روانی ناشی از زندگی بی معنا است. بنابراین در کل میتوان گفت که هدف روانشناسی مثبتگرا ایجاد تسهیل در تغییر تمرکز روانشناسی از مشغول بودن به حرص زدن برای پول بیشتر، خودخواهی و رقابت منفی و ... حرکت به سمت به وجود آوردن کیفیتهای مثبت و مبتنی بر ارزش های مثبت است.
شادی باعث ایجاد اتفاقات خوب در زندگی می شود که شادی بیشتری را به دنبال دارند. روان شناسی مثبت گرا می گوید شادی مسری است، افرادی که دوستان شاد دارند ، بیشتر احساس شادی می کنند. روانشناسی مثبت گرا توصیه می کند که لبخند بزنید، قدردانی و شکرگذاری کنید. عمداً به دنبال تقویت احساس خوب باشید. که منبع قوی برای ایجاد آن معنی داری زندگی است. وقتی زندگی برایتان معنی داشته باشد خود به خود احساس خوبی هم خواهید داشت. یاس و ناامیدی و حس بد همه نتیجه بی معنایی هستند.
زندگی با معنا یعنی ارزش دادن به عمل نیک و مهربانی با دیگران. تحقیقات اثبات کرده است که کسانی که نسبت به دیگران مهربان هستند ، نه تنها احساس خوشبختی و سلامت بیشتری دارند بلکه از طرف همنوعان خودشان بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرند.
انجام امور داوطبانه در زمینه هایی که به آن ها باور دارید، سلامتی و رضایت از زندگی را افزایش می دهد و می تواند علایم افسردگی را کاهش دهد.
نکته مهم اینکه باید از لحظه حال لذت ببرید، یعنی احساسات مثبت را تجربه کنید. کارهایی را انجام دهید که شما را خوشحال میکند و لذت را در برنامه روزمره خود قرار دهید. در اکنون بودن و لذت از زمان حال بسیار مهم است. همچنین داشتن ارتباطات با اطرافیان بسیار مهم است. ما برای شکوفایی واقعی به ارتباط با دیگران متکی هستیم. داشتن روابط عمیق و معنیدار با دیگران برای رفاه ما حیاتی است. پس روی ایجاد روابط مثبت و حمایتی بیشتر با دوستان، خانواده و سایر افراد مهم کار کنید.ارتباطی که شما را شاد و گرم می کند. حس تعامل بخش مهمی از شادی است. دنبال سرگرمیهای مورد علاقه خود بروید، مهارتهای خود را توسعه دهید.