دوازدهم مهرماه مصادف است با سالروز شهادت خلبان شهید غلامرضا چاغروند، این خلبان لرستانی در سال ۵۹ در اوج مظلومیت در مرز دهلران توسط یکی از افسران عراقی به شهادت رسید.
وی در سال ۱۳۵۳ به استخدام هوانیروز درآمد و پس از گذراندن آموزش زبان انگلیسی و دورههای مختلف نظامی در تهران و مرکز آموزش هوانیروز اصفهان با درجه ستوان سومی ترخیص شد.
در سال ۱۳۵۵ به علت درگیری با رئیس وقت شهربانی اصفهان مدت یک ماه در بازداشتگاه ارتش محبوس شد.
در سال ۱۳۵۷ که عطر انقلاب اسلامی در همهجای کشور پیچید غلامرضا همراه با انقلابیون در تمام راهپیماییها شرکت میکرد. پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ همزمان با شورش گروهکهای معاند در کردستان به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد و در عملیاتهای مختلفی به مبارزه و درگیری با آنها پرداخت.
او در سال ۱۳۵۸ ازدواج و تا ۳۰ شهریور ماه سال ۵۹ در کردستان خدمت کرد. پس از آن با حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی به جبهه ایلام اعزام شده و در آنجا مشغول خدمت شد. تا اینکه آخرین مأموریت چاغروند در بعدازظهر ۱۲ مهرماه ۵۹ انجام گرفت در آن روز خلبان چاغروند و کمک خلبان وی ستوانیار مصری و گروهبان یکم عادل موسوی عازم مأموریت به منطقه دهلران شدند و دیگر ....
کسی دیگر هیچ اطلاعی از هلیکوپتر و دیگر سرنشینانش نداشت. تا اینکه خبر مصاحبه چند نفر از سرنشینان بالگرد از رادیو عراق دهن به دهن پخش شد و اقوام خلبان چاغروند به کمیته هلالاحمر مراجعه کردند. ولی به هر دری زدند بسته بود و مسئولان از نبودن نام او در آمار اسرا خبر میدادند.
در نهایت پس از شش ماه از طریق خانواده گروهبان یکم عادل موسوی نامهای به دست خانواده خلبان چاغروند رسید که متن آن این چنین بود «ما در ظهر دوازدهم مهر ۹۵ در مرز دهلران اسیر شدیم خلبان چاغروند شهید شد و خلبان حسین مصری را که تیر خورده بود به بیمارستان منتقل کردند. لطفا به خانوادههای آنها اطلاع دهید».
چگونگی شهادت شهید
پسر پیرمرد دفنکننده پیکر شهید غلامرضا چاغروند بهنام «دیوان جالیزی» در این خصوص میگوید: در بعدازظهر دوازدهم مهر ۵۹ یک بالگرد در منطقه دهلران در حال پرواز بود. منطقه چند ساعت قبل بهعلت عقبنشینی نیروهای ایرانی در اشغال نیروهای بعثی بود. نیروهای دشمن به محض دیدن بالگرد آن را مورد هدف گلولههای خود قرار دادند بالگرد بهسمت کوههای اطراف پرواز کرد و بهعلت اصابت گلوله به هلیکوپتر و زخمی شدن کمک خلبان در یک کیلومتری جالیز بر زمین نشست.
بلافاصله نیروهای مهاجم هلیکوپتر را به محاصره درآوردند و سرنشینانش را به اسارت درآوردند فرمانده بعثیها از خلبان میخواهد به امام امت توهین کند که با مقاومت چاغروند روبهرو میشود. این ایستادگی و مقاومت ایشان تا جایی ادامه دارد که یکی از افسران عراقی با سرنیزه بهسمت او حمله میکند و وی را به شهادت میرساند.
چگونگی کشف و انتقال شهید
پیکر او در تاریخ ۱۲ اسفندماه سال ۶۲ در روستای جلیز با یک متر خاکبرداری و در حالیکه تنها استخوانهای او در داخل لباس خلبانیاش مانده بود پیدا شد، این درحالی است که او خلبان هلیکوپتر امدادی بود نه جنگی، و برای امدادرسانی به طرف مناطق جنگی جنوب اعزام شده بود.
امیر داوود افتخاری، فرمانده تیپ ۱۸۴ مستقل پیاده امیر شهید علیرضا فتحاللهی لرستان، در رابطه با شهید چاغروند، گفت: بدون شک میتوانیم شهید چاغروند را مظلومترین شهید استان و حتی کشور دانست.
وی ادامه داد: این شهید بزرگوار زمانی به شهادت رسید که در هوانیروز کرمانشاه خدمت میکرد و به قصد کمک کردن و ضربهزدن به نیروهای معاند به مناطق جنگی اعزام شد و خلبان هلیکوپتر امداد بود.
افتخاری با اشاره به اینکه ابتدا خبر اسارت این شهید بزرگوار را آوردند، تصریح کرد: بعد از این خبر و باتوجه به جو مسمومی که ضد انقلاب ایجاد کرده بود خانواده این شهید چندین سال و تا زمان پیدا شدن پیکر شهید در شهر خودشان، ولی در غربت زندگی میکردند.
فرمانده تیپ ۱۸۴ مستقل پیاده امیر شهید علیرضا فتحالهی با اشاره به اینکه خیلی از افرادی که به اسارت درآمدند مجبور به قبول قطعنامه ژنو میشدند، تصریح کرد: شهید چاغروند جلوی دشمن میایستد و حتی در قبال نجات جان خود حاضر به توهین به مقدساتش نمیشود و همین رفتار است که او را جزء شهدای خاص قرار داده است.
وی ادامه داد: دلیل ترس دشمنان ما همین افتخارات و ایستادگیهایی است که شهدا در دوران هشت سال دفاع مقدس از خود نشان دادهاند آنها میترسند که جوانان امروز ما نیز مانند نسلهای قبل و حتی شجاعتر در مقابل آنها ایستادگی کنند.
فرشته چاغروند، خواهر شهید چاغروند، نیز با بیان اینکه شهدای زیادی به خواب افراد فامیل و دوست و آشنا آمدهاند و جای خود را نشان دادهاند، عنوان کرد: زمانیکه بهدنبال جنازه شهید بودیم به خواب همسرم آمده بود و گفته بود که من در این مکان هستم چرا جاهای دیگر را میگردید.
وی با اشاره به اینکه این شهید بزرگوار وابستگی خاصی به مادرمان داشت، اظهار کرد: دو ساعت قبل از فوت مادرم، مادرم میگفت که غلامرضا آمده است از او پذیرایی کنید.
سهیلا چاغروند، خواهر خلبان شهید چاغروند نیز با اشاره به شهادت مظلومانه شهید چاغروند، اظهار کرد: برادرم اولین خلبان استان بوده است.
وی افزود: هدف من این است که به جوانان بگویم که یک خلبان جوان ۲۳ ساله که تازه داماد بود و فرزندی نداشت بهخاطر نام رهبر سر از تنش جدا کردند و جنازهاش دو روز در بیابانهای موصل ماند و پیرمرد عربی در روستای جلیز دهلران جنازه او را خاک کرد و به جرم خاک کردن شهید چاغروند ۱۰ سال به اسارت رفت.
پیکر او در تاریخ ۱۲ اسفندماه سال ۶۲ در روستای جلیزی با یک متر خاکبرداری و در حالیکه تنها استخوانهای او در داخل لباس خلبانیاش مانده بود پیدا شد، پایگاه دزفول با احترام در سال ۶۲ پیکر شهیدمان را با بالگرد وارد استان لرستان کرد که طی مراسم باشکوهی تشییع شد. از آن تاریخ نام خلبان غلامرضا چاغروند با درجه امیر سرلشگری در آمار شهدای هوانیروز و جنگ ثبت شد ودر قبرستان خضر خرمآباد- بهشت ۱۳ ابدی شد.یادش گرامی و راهش پر رهرو