پيش بيني اینکه دیر یا زود روند ایجاد باغها یا مزارع کوچک توسط بازنشستگان، سرعت خواهد گرفت، لزوم توجه و برنامه ریزی به موقع برای پیش گیری از تبعات منفی و افزایش بهره وری از این سبک زندگی فراگیر آینده را مضاعف میکند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، در پی تداوم روند افزایش تعداد مزارع، باغها و دامداریها در آمارهای سالانه، برخی از کارشناسان و فعالان عرصههای مختلف کشاورزی، نسبت به نادیده گرفته شدن "مزارع تازه واردان" به عنوان یکی از معیارها مهم و موثر در افزایش آمار، ابراز نگرانی کرده و هشدار دادند که بی توجهی سیاستگذاران، مدیران و پژوهشگران اجتماعی اقتصادی به این امر، در کنار کم دانشی و بی تجربگی عموم این کشاورزان تازه وارد، میتواند ضمن هدر دادن بخشی از ظرفیتهای ملی، آسیبهای اقتصادی و اجتماعی متعددی نیز به دنبال داشته باشد.
اینکه بیل زدن (اغلب ناشیانه) با دمپایی و تی شرت و کلاه حصیری، فرصت شغلی و تقلایی برای تولید محسوب میشود، یا صرفا یک سرگرمی دوران بازنشستگی و تلاشی است برای تحقق یک رویای دیرینه، تاثیری در اصل ماجرا و تبعات آن نخواهد داشت و خدشهای بر این واقعیت که این پدیده، فراتر از ابعاد اقتصادی، با عرصههای اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز تعامل داشته و تاثیرگذار خواهد بود، وارد نمیکند.
به گفته مجتبی روحی، کارشناس حوزه کشاورزی، باید بیش از اینها به آن بیاندیشیم و با صاحبنظران دانشگاهی و مراکز مطالعاتی، سیاستگذاران و مدیران ارشد، فعالان اقتصادی و مجربها و به ویژه بازنشستگان محترمی که پیش از این، قطعه زمینی را آباد کرده اند، گفتگو کنیم.
خوب، بد، مبهم
گاهی در یک سفر بین استانی و ساعتی خیره شدن به مناظر اطراف جاده، دیده میشود که مزارع، بزرگتر و گستردهتر شده اند که این امر نتیجه روند یکپارچه کردن زمینها و کشتزارها و استفاده حداکثری از دیمزارهاست و از نگاه اقتصادی یک "اتفاق خوب" به شمار میرود، اما همزمان آشکار است که تعداد مزارع سنتی روستایی کاهش یافته و یا به شدت تغییر کرده اند که خوب نیست.
به موازات این دو روند، به ویژه در حاشیههای نزدیک شهرها، هر سال خرده باغها و مزارعی ایجاد میشوند که خانه باغ یا باغ ویلا نیستند و اگرچه به نظر خانوادگی اند و در روستا واقع اند، اما روستایی نیستند و مشخصهای مانند ساختمان، خودرو، تجهیزات و دستکم دیوار یا حصاری دارند که نشان میدهد، برای این مزرعه خرج شده است؛ و این نخستین نکته مهم اقتصادی است؛ یعنی "سرمایه گذاری روی زمین کشاورزی برای فعالیت تولیدی"؛ بی نیاز از توصیه و تشویقهای مستقیم بالادستی و گاه کاملا بی اطلاع از طرحها و برنامههای توسعه کشور.
این رویا، یک عرصه مهم اقتصادی است
در برخی از کشورهای صنعتی که زودتر با این پدیده مواجه شده اند، پژوهشها و مطالعات متعددی درباره ابعاد مختلف آن انجام گرفته است که مرور آنها قطعا برای شناخت دقیقتر و آگاهی بیشتر از این سبک زندگی و روند گسترش آن مفید خواهد بود و کمک میکند تصویر روشن تری از آنچه که ممکن است در آینده رخ دهد، در دسترس قرار گیرد که به بهبود برنامه ریزیها منجر میشود.
سرگرمی بازنشستگان، زراعت خانوادگی، بیل زدن با دمپایی، کشاورزان تازه وارد یا هر نام و عنوان دیگری که داشته باشد، دادهها و تجربهها حکایت از این دارد که با رایج شدن این پدیده به عنوان یک "سبک زندگی" فراگیر، در نگاه اول تعداد مزارع، باغها و دامداریها افزایش یافته و برای کسانی که از وضعیت اسفناک کشاورزی و به ویژه مزارع خانوادگی ناامید شده بودند، امید و خوش بینی ایجاد میكند، اما بررسیهای دقیقتر داستان متفاوتی را نشان میدهد.
پدرسالار؛ تحصیلکرده و تنها
افزایش تعداد این مزارع، تاثیری در روند کاهش تعداد مزارع روستایی و خانوادگی ندارند، چون روستایی و خانوادگی نیستند!
در اغلب موارد، این مزرعه یا باغ، تجسم رویا و نقشه پدر است، نه فرزندان و حتی همسری که وفادارانه همراهی اش میکند. اینجا پدر معمولا با سطح تحصیلات بالاتر از عموم کشاورزان سنتی، اما با مهارت و کاردانی کمتر از آنها، تنهاست.
حتی در خانوادههایی که یکی از اصلیترین انگیزه و اهدافشان از ایجاد این مزرعه، فراهم کردن محیطی ناب برای جست و خیز آزادانه بچهها و پرورش جسمی و روحی فرزندان در مناسبترین شرایط بوده، بازهم توقع و نشانهای از همراهی و هماهنگی خانوادگی، به مثابه یک خانواده کشاورز روستایی نیست.
این نقص یا دستکم تفاوت، میتواند عمیقتر هم بشود.
ققنوس یا کرکس
گاهی این مزارع خانوادگی تازه وارد، در زمینی پا میگیرند که تا پیش از این، مزارع سنتی خانوادگی روستایی بودند. پس میتوان به این کشاورزان تازه وارد اتهام زد که مزارع سنتی روستایی را قطعه قطعه و نابود میکنند تا خود، جایشان را بگیرند.
همین موضوع نیز، یک نکته مثبت اقتصادی به همراه دارد.
سرمایه گذاری با خرید ملک
اغلب آنها زمینهای گرانقیمتی دارند، یا قرار است گران قیمت شوند و یا اینکه دستکم، هر دو طرف روی گرانتر شدن زمین، حساب باز کرده اند.
از این رو، خرده مالک سنتی، با اشتیاق و با تخفیف و وعده خدمات مورد نیاز بعدی، مانند ارائه مشاوره، کمک به تامین ابزار و مواد اولیه، در اختیار گذاشتن کارگر، تضمین امنیت و ... قطعات اولیه زمین آبا و اجدادی اش را در اختیار تازه وارد میگذارد تا نبض تازهای در پیکره این میراث کهنسال طپیدن آغاز کند.
او به افزایش ارزش زمین و گرانتر شدن قطعات بعدی چشم دارد و تازه وارد هم، با مشارکت در این روند، ضمن تضمین بقای اصل سرمایه و ارزش پولی که پرداخت کرده، به سودمند شدن سرمایه گذاری اش در صورت گرانتر شدن زمینها امیدوار است.
امان از جوانی
پژوهشها در برخی از کشورهای صنعتی نشان داده که این موضوع شامل همه مزارع تازه واردان نمیشود و جوانترها، بی توجه به ارزش امروز و فردای زمین و بدون لحاظ کردن چنین معیاری در سرمایه گذاری، احتمالا به دلیل اینکه پول کمتر، اما باورها و گرایشهای متفاوت و آرمانگرایی بیشتر دارند، مناطق دور دست و گم و گورتر را ترجیح میدهند.
در میان این دسته از کشاورزان جوان تازه وارد دور پسند، خانمها بیشترند.
زنان؛ پیشرو در سودجویی و درآمدزايی
در مورد زنان، پژوهشها نکته دیگری را نیز نشان داده است که پیش از این کمتر تصور میرفت و آن اینکه در هر شکل از این سبک زندگی، اشتیاق به درآمدزایی و افزایش سود و به تبع آن تکاپو و تلاش برای رسیدن به آن، در زنان، حتی در مواردی که در ابتدای کار با تصمیم همسرشان موافق نبودند، بیشتر است.
یک مطالعه در اسکاتلند نشان داد که اغلب فعالیتهای کشاورزی خانوادگی که به مرور توسعه یافته و به موفقیتهای چشمگیر اقتصادی رسیده اند، با اصرار، پشتکار و طرح و نقشه زنان خانواده پای گرفته و مدیریت شده اند.
مزارع رها شده، رویاهای ناتمام
اما میل بیشتر زنان به درآمدزایی و افزایش سود یا سرمایه گذاری جاه طلبانه و تقلای مردان برای نتیجه گیری، تضمین کننده موفقیت مزرعه نیست و در همان سفر بین استانی و خیره شدن به مناظر اطراف جاده، ممکن است مزارع رها شده، پس از سرمایه گذاری سالهای نخست را مشاهده کرد.
از مشکلات پیش بینی نشدهای مانند خشکسالی و بی آبی و تغییرات ناگهانی بازار گرفته تا خطاهای محاسباتی یا انتخابها و عملکردهای نامناسب، عوامل متعددی در ناکامی در کار زراعت موثرند که اختصاص به تازه واردان کم تجربه و غیر بومی ندارد و میتواند گریبان هر زارعی را بگیرد، اما واکنشها میان دو گروه به شدت متفاوت است.
وابسته نبودن معیشت به مزرعه، ویژگی غالب در تازه واردان است.
در صورت بروز هر یک از اشکالات فوق در یک منطقه، وابسته نبودن معیشت به مزرعه، اجبار بر ماندن و ادامه دادن کار را از دوش کشاورز تازه وارد بر میدارد و بنابراین، رها کردن مزرعه برای آنها، به اندازه کشاورز روستایی دشواری ندارد.
اغلب صاحبان این مزارع یا بازنشسته اند، یا درآمد دیگری دارند و معیشتشان کم یا زیاد از جای دیگری غیر از کشاورزی تامین میشود، پس نه تنها مجبور نیستند همانند کشاورز روستایی، بی مهری و خست طاقت فرسای زمین و آسمان را تحمل کنند، بلکه حتی در شرایط مناسبتر نیز، به اندازه یک خانواده وابسته به زمین، انگیزه برای چشم پوشی از رفاه و راحتی خود و خانواده برای دستیابی به درآمد بیشتر ندارند.
ضمن اینکه بیشتر این کشاورزان، کم تجربه اند. حتی اگر کشاورز زاده باشند و به خاطرات و تجربیات دوران نوجوانی خود تعلق خاطر داشته و حالا، قطعهای از زمین پدری را به ارث برده باشند، بازهم در همان دسته تازه واردان قرار میگیرند و فقط، در آن منطقه خیلی غیربومی محسوب نمیشوند.
باقی، همانگونه که گفته شد، اغلب مردمانی هستند شاغل یا بازنشسته که از شهر خارج میشوند و زمینی به مساحت چند صد متر یا یکی دو هکتار میخرند و در آن کشاورزی، باغداری، دامداری و زنبورداری میکنند، اما کشاورز، باغدار، دامدار و زنبوردار حرفهای نیستند.
قرار هم نبوده که باشند و این، به دلیل ویژگی نهفته در ذات این کار است.
واقعیت این است که عموم این کشاورزان شهری، بیشتر به سبک زندگی روستایی علاقه مندند تا کشاورزیِ تجاری و حرفه ای. دلیلش را همه کسانی که یک عمر گرفتار مشکلات شهری بوده اند، میدانند.
از همین رو، باید در نظر داشت که برای این شهروندان، صرف رسیدن به این سبک زندگی، به خودی خود، یک توفیق است. کار کردن در این مزرعه برای آنها تحقق رویایی است که در لحظات سخت و طاقت فرسای یک عمر کار و زندگی در شلوغی شهر، روزنه امید به آینده و پنجرهای برای نفس کشیدن بوده است.
وقتی جنس اهداف و خواسته ها، تفاوتی چنین بنیادین داشته باشد، هزاران شباهت ظاهری و دغدغه های مشترك، باعث یکسانی عملکرد کشاورز شهری با کشاورز روستایی نمی شود و به همین دلیل است که اغلب تازه واردان، حتی با وجود داشتن اهداف اقتصادی و ميل به درآمدزایی، بازهم اصراری برای کشت تجاری محصولات اساسی مانند گندم، جو و سویا ندارند.
این مزارع که کمک چندانی به خودکفایی ملی در تامین کالاهای اساسی نمیکنند، اغلب به سیب زمینی و محصولات جالیزی و تولید سایر مواد غذایی برای مصرف شخصی علاقه دارند و در تجاریترین شرایط، محصول مازاد خود را برای فروش در بازارهای محلی، فصلی و روز بازارها عرضه میکنند.
یکی از اشکالات این گرایش، این است که آنها نسبت به کشاورزان سنتی و حرفهای روستایی، معمولا مجموعهای از محصولات غذایی تولید میکنند که اساسا طبقه بندی و تعیین کمیت آنها دشوار است و گاهی محاسبات بازارهای منطقهای را نیز بر هم میزنند.
راهی برای ایجاد ثروت
با وجود این اشکالات، تجربهها نشان داده که این مزارع عمدتاً کوچک با بازده نسبتا کم، میتوانند سریعتر از روند سنتی، ثروت آفرینی کنند و یکی از بهترین راهکارها برای نیل به این مقصود، ایجاد گلخانه در این مزارع و بکارگیری روشهای کشاورزی نوین، از جمله کشت عمودی، کشت بدون خاک و ... خريد تضمينی است.
در برخی از ایالتهای امریکا، شرکتهای بزرگ زراعی و هولدینگ ها وارد این عرصه شده و با جذب مزارع کوچک و ارائه مشاوره و خدمات به آنها، بدون اصرار بر یکپارچه کردنشان، واحدهایی با بیش از ۲۵۰۰۰۰ دلار فروش سالانه ایجاد کردهاند.
از سوی دیگر، مزارع دوران بازنشستگی، یکی از بهترین و وسیعترین عرصههای سرمایه گذاری برای بانک ها، صندوقها و سازمانهای تامین اجتماعی است تا به شکلهای مختلف روی انگیزه بسیار قوی میلیونها مشتری بالقوه با حقوق مستمر، سرمایه گذاری کرده و ضمن مشارکت در تلاش آنها برای تحقق یک رویای دیرینه، خود نیز به سود برسند.
آنها میتوانند مشارکت کنند، طرح و مشاوره بدهند، راهنمایی و حمایت کنند و محصولاتشان را بخرند و بفروشند.
بازنشستگان؛ نسل جديد كشاورزان ايران
در ایران از سالها پیش طرحهای مهمی برای ایجاد اشتغال پایدار در روستاها از جمله راه اندازی تعاونیهای روستایی به اجرا گذاشته شده که برخی از فعالیتهای مبتنی بر آنها، به همت زنان و مردان خلاق و با اراده، توفیقی درخشان در سطح کشوری داشته اند و تردیدی نیست که امکان گسترش دامنه این موفقیتها در مزارع کوچکِ مردان و زنان بازنشسته و با انگیزه وجود دارد.
کارمندان و شاغلان شهرهای بزرگ، برای بسیاری از زمینهای قابل کشت کشور نقشه کشیده اند و در طرحهای رویایی خود، انواع نوآوریها را نیز لحاظ کرده اند و تقریبا همه آنها "دانش بنیان" فکر میکنند.
همجواری و پیوند اقشار مختلف مردم در این سبک زندگی، زمینه مناسبی برای هم افزایی علمی و عملی زارعان سنتی و کشاورزان باورمند به فناوری و روشهای نوین است و به ترویج کشاورزی دانش بنیان کمک میکند.
كم تجربه، اما پيشرو در كشاورزی دانش بنيان
روحی، کارشناس حوزه کشاورزی با اشاره به مشکل فراگیر کم آبی، خشکسالیها و تداوم روند از دست رفتن امکان کشت آبی در نقاط مختلف کشور، ذهنیت "کار فناورانه" این دسته از هموطنان مشتاق به کشاورزی را فرصتی ویژه برای گسترش کشاورزی دانش بنیان دانسته و میگوید: این دسته از هموطنان که بر اساس تمایل و اشتیاق شخصی خود وارد این عرصه شده و روی تولید و کشاورزی سرمایه گذاری میکنند، اغلبشان در مرحله بعد نیز، به انتخاب خودشان، کشاورزی دانش بنیان را ترجیح میدهند و در این زمینه گاهی منشاء نوآوری نیز میشوند و متناسب با شرایط اقلیمی و کیفیت زمین و خاک و آب آن، طرحهای مبتکرانهای برای روشهای مناسب ذخیره آب، آبیاری و آبخیزداری، غنی سازی خاک، کشت ترکیبی و فراوری محصولات ارائه میدهند.
به گفته این کارشناس کشاورزی، اغلب این هموطنان، آماده کمک به افزایش تولید محصولات اساسی اند و فقط کافیست که به موقع دیده شوند.
واقعيتی فراتر از رويای بازنشستگی
هم اکنون بسیاری از شاغلان شهری، با امید به تحقق این رویا فصلها و سالها را سپری میکنند و دور نیست که موج نخستِ نخستین نسلهای جدا شده از زمینهای خاکی، طبیعت و روستا، با موهای کم و بیش سپید، برای زراعت و باغداری در سهمشان از مزرعه پدری یا در زمینی که با آخرین اندوخته خانوادگی خریده اند، راهی روستا یا زمینهای روستاهای حاشیه شهر شوند.
به عقيده اغلب كارشناسان و مراكز مطالعاتی، ظرفیت واقعی کشاورزی ایران بسیار بیشتر از این رویاهاست و نه تنها آرزوی شهروندان علاقمند به کشت و کار در محیطی دنج و حتي كم آب، قابلیت تحقق یافتن دارد، بلکه با برنامه ریزی مناسب، میتوان فراتر از رویا در زمین واقعی گام برداشت.