عطوان نوشت: پروژه فتنه گرايانه اسرائیل برای ایجاد اختلاف، شکاف و شاید هم دشمنی و رویارویی میان جهاد اسلامی و سایر گروههای فلسطینی به ویژه جنبش حماس با شکست مواجه شد.
عبدالباری عطوان تحلیل گر سرشناس جهان عرب نوشت: اگر نگاهی موشکافانه به نتایج جنگ سه روزه گذشته میان جنبش جهاد اسلامی و رژیم اشغالگر اسرائیل داشته باشیم، بر اساس واقعیتهای میدانی و معیارهای سیاسی میتوان گفت که اولا جنبش جهاد اسلامی با وجود خسارتهایی که متحمل شد که بارزترین آن ترور دو تن از فرماندهان میدانی آن به نامهای تیسیر الجعبری و خالد منصور است با این حال بزرگ ترین پیروز این جنگ جهاد اسلامی است.
خساراتهای زیادی به رژیم اشغالگر در این جنگ وارد شد و چه بسا اگر توافق آتش بس با میانجی گری مصر حاصل نمیشد، این خسارات از لحاظ مادی، سیاسی و معنوی چند برابر میشد، کاملا طبیعی است که جنبش جهاد اسلامی خود را در میدان نبرد با اسرائیل تنها دید و محتملترین متحدانش آن را در این شرایط رها کردند و آن را تنها گذاشتند.
عطوان در ادامه افزود: شلیک بیش از ۹۵۰ موشک و صدها گلوله خمپاره در دو روز گذشته از نوار غزه به سمت اسرائیل که برخی از موشکها به قدس اشغالی، تل آویو و شهرهای مجاور غزه مانند عسقلان، اسدود و سدیروت اصابت کردند یک موفقیت و دستاوردی بزرگ برای جنبش جهاد اسلامی است که سازمانی کوچک با امکانات محدود و اندک، ولی بسیار مصمم و با اراده قوی دارد. این یک پیروزی بزرگ است که همه معادلات را تغییر میدهد و فرهنگ رعب و هراس را به رژیم اشغالگر منتقل میکند.
بار دیگر اشاره میکنیم که عبرت و درس این نبرد در تعداد کشتهها در میان رژیم اشغالگر یا شهدای مقاومت و ملت فلسطین نیست و با وجود اهمیت این مسئله، اما درس اصلی در دستاورد سیاسی و معنوی، میزان و جنبههای ناشی از آنهاست و کافی است به این نکته اشاره کنیم که طرف اسرائیلی زمانی که امنیت روانی و روحی خود را از دست داد به نوعی کشته شد و سامانه گنبد آهنین که در واقع تاج صنایع نظامی آن است و میلیاردها دلار برای تولید و گسترش آن هزینه کرده است در رهگیری و انهدام درصد بالایی از موشکهای جهاد اسلامی که طی دو روز نخست درگیری از نوار غزه شلیک شدند، شکست خورده است.
راهبرد رهبران سیاسی و نظامی جنبش جهاد اسلامی برای دستیابی به شش هدف طراحی شده بود که به شرح زیر است:
اول: کشاندن رژیم اشغالگر و ارتش آن به تله رویارویی در نوار غزه، تحمیل مسئولیت تجاوز به آن، شکست و ناکامی آن در دستیابی به اهدافش و حتی وارد کردن نتایج معکوس به این رژیم.
دوم: احیای دوباره آرمان ملت فلسطین در جهانی که اکنون درگیر جنگهای بزرگ در اوکراین و شرق آسیا است و بازگرداندن مسئله فلسطین به تیتر اول خبرها از دیدگاه و زاویه مقاومت نه از منظر راه حلهای سیاسی شکست خورده.
سوم: مجرم دانستن و متهم کردن رژیم اشغالگر و متزلزل کردن چهره و جایگاه آن و پیروزی در نبرد رسانهای با نشان دادن جنایت آن و کشتار کودکان.
چهارم: نشان دادن ضعف و ناتوانی دولت اشغالگر در حمله به نوار غزه و اشغال دوباره این منطقه پس از تهدیدهای زیاد آن در این زمینه.
پنجم: فرسایش دشمن از لحاظ مادی و روانی و از بین بردن بیشتر دستاوردهای آن ناشی از امضای توافقنامههای عادی سازی روابط موسوم به «صلح ابراهیم» و بازگرداندن قاطعانه گزینه مقاومت و فرهنگ آن در اذهان صدها میلیون عرب و مسلمان است، در شرایطی که هزینههای موشکهای تولید داخل جهاد اسلامی و گلولههای خمپاره آن دهها هزار دلار، اما هزینه سامانههای ضد موشکی گنبد آهنین اسرائیل صدها میلیون دلار است.
ششم: نابودی پروژه فتنه انگیزی اسرائیل برای ایجاد اختلاف، شکاف و شاید هم ایجاد دشمنی و رویارویی میان جهاد اسلامی و سایر گروههای فلسطینی به ویژه جنبش حماس است و باید اشاره کرد که با وجود اینکه حماس در این مبارزه شرکت نداشت، اما مقامات جهاد اسلامی هیچ اتهامی به آن وارد نکرد و حتی آن را سرزنش و ملامت نکرد و این نهایت خردورزی و خویشتنداری این جنبش است.
نویسنده مقاله در ادامه گفت: ما مطمئن هستیم توافق آتش بس که با میانجی گری مصری به دست آورد، بهتر از توافقات قبلی و یا بیشتر از آنها نخواهد بود، زیرا رژیم اشغالگر به بیشتر مفاد آن پایبند نخواهد ماند و به همین علت جنبش جهاد اسلامی تلاش کرد آن را نپذیرد، اما چه کار باید میکرد زمانی که برای اولین بار در تاریخ مقاومت فلسطین سایر گروههای کوچک و بزرگ فلسطینی، جهاد اسلامی را در میدان نبرد تنها گذاشتند.
شاید توافق توقف حملات موشکی با میانجی گری مصر، جنبش حماس و رهبران آن در داخل و خارج را از یک وضعیت بحرانی و شرمساری بزرگ خارج کرد، چون حماس موضع بی طرفی داشت و حماس به علت خویشتنداری خود و دورنگه داشتن موشکها و پهپادهایش در این نبرد مورد ستایش طرف اسرائیلی قرار گرفت، به ویژه این که دهها نفر از جمله شش کودک بر اثر حملات اسرائیل به شهادت رسیدند و همزمان شهرک نشینان صهیونیست به صحنهای مسجد الاقصی یورش بردند. اما جنبش حماس به خاطر در پیش گرفتن چنین موضع «نامفهوم و غیر موجه» در فهرست بازندگان قرار گرفت و با توجه به واکنشهای مردمی فلسطین و کشورهای عربی و اسلامی، شاید جنبش حماس بیشتر از دشمن اسرائیلی متضرر شده باشد، چون این جنبش از جایگاه و موقعیت برجستهای برخوردار بود و به حق در نبردهای قبلی با رژیم اشغالگر به ویژه در جنگ سیف القدس بسیار مورد ستایش و تقدیر قرار گرفت.
اما جنبش جهاد اسلامی، رهبران، رزمندگان و شهدای آن در این دور از جنگ با رژیم اشغالگر پیروز شدند و جایگاه پر افتخاری به دست آوردند و در قلههای قدردانی، احترام، وطن پرستی و سپاس و ستایش عربی و اسلامی قرار گرفنند و این یک مدال بسیار بزرگ در قاموس جنبشهای مقاومت و میراث ملی آنهاست. جهاد اسلامی در این نبرد به دستاوردهای بزرگی دست یافت و توانست بیشتر خواستهها و شرایط خود را بر رژیم اشغالگر تحمیل کند.