یادداشتی در آستانه هفتم تیر سالگرد شهادت دکتر بهشی و یاران با وفایش
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما شخصیت و نقش آیت الله دکتر بهشتی در استقرار جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی به نحوی بارز است که برخی ایران شناسان خارجی از ایشان به عنوان دولت ساز (state builder) یاد کردند؛ این شخصیت کم نظیر در مقام دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی سهمی بسزا در سازماندهی و تقویت بعد تشکیلاتی نیروهای انقلاب داشت؛ حزب جمهوری اسلامی در وضعی این نقش بزرگ را برعهده گرفت که بدخواهان انقلاب در توانایی یاران امام برای تسلط بر اوضاع کشور و توفیق نظام نوپا تردید داشتند.
حزبی نوپا با دستاوردهایی بزرگ
حضور مؤثر حزب جمهوری اسلامی در ارکان نظام و اداره آن، باعث خنثی شدن بسیاری از توطئهها شد. حضور رهبران و برخی از اعضای حزب در شورای انقلاب، کمک به دولت موقّت، حضور در مسئولیتهای اجرایی در زمان دولت شورای انقلاب، کمک به برگزاری همه پرسی جمهوری اسلامی، حضور و تلاش در جهت شکل گیری نهادهای انقلابی، چون جهاد سازندگی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمک به تأسیس مجلس خبرگان قانون اساسی و گنجاندن اصل ولایت فقیه در آن، حضور در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و تلاش برای تشکیل دولت مکتبی و... از کارهای اساسی حزب جمهوری اسلامی به شمار میرفت.
شکل گیری حزب جمهوری اسلامی را میتوان مهمترین تجربه تحزب در دوران جمهوری اسلامی ارزیابی کرد نگاهی به علل ناکامی بسیاری از جنبشهای اسلامی و آزادیخواه معاصر، نشان دهنده ضعف جدی در سازماندهی و رهبری این جنبشها درمسیر دولت سازی و ناکامی در مانایی نظام نوپا بعد از سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری است در حالی که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی نخستین انقلابی است که بعد از گذشت ۵۰ روز از پیروزی با همه پرسی؛ قانون اساسی را به تایید ملت رسانید و با شکل گیری نهادهای انقلابی و اسلامی کردن نهادهای بازمانده از دوران رژیم سابق، تداوم و پویایی خود را تضمین کرد، در این بین نقش حزب جمهوری اسلامی در سازماندهی و شناسایی؛ تربیت سیاسی و معرفی نخبگان انقلابی، چشمگیر است.
حزبی برای جمهوری اسلامی
در اساسنامه حزب اهداف و برنامههای حزب جمهوری اسلامی چنین بیان شده است: هدف حزب تداوم بخشیدن به انقلاب مردم مسلمان ایران و تلاش جهت استقرار نظام عدل اسلامی در سراسر جهان تحت رهبری، ولی فقیه در زمینههای معنوی، فرهنگی اقتصادی، سیاسی و نظامی است. این تلاش لزوما اقدامات زیر را در برخواهد داشت:
۱- بالا بردن آگاهی اسلامی و سیاسی مردم و سرعت بخشیدن به خودسازی انقلابی آنها در همه ابعاد
۲- پاکسازی کشور از آثار استبداد و استعمار و استثمار و مبارزه پیگیر با همه عوامل و زمینههای ذهنی و عینی آن
۳-دفاع از آزادیهای انسانی ارزشآفرین که شرط لازم برای شکوفایی استعدادها و توانایی ملت برای ایفای نقش خلاق در تعیین سرنوشت اجتماعی است.
۴- تلاش درجهت ایجاد یا گسترش یک نظام صالح اداری که در آن ایمان و صداقت و لیاقت، معیار تصدی هر شغل باشد و علاقه به کارو احساس مسئولیت رادر مسئولین زنده نگاه دارد.
۵- استمرار تلاش برای پایان دادن به سلطه اقتصادی بیگانگان و جلوگیری از چپاول و هرز رفتن منابع طبیعی و نیروی کار کشور از راه ایجاد صنعت و کشاورزی مستقل و برنامهدار
۶- ریشه کن کردن فقر و محرومیت از طریق تاکید برارزش کار و نفی هر نوع استثمار و ایجاد سیستم اقتصادی جدید
۷- تسریع در ریشهکن کردن بقایای نظام آموزش وارداتی استعماری و استقرار کامل نظام اصیل و مستقل اسلامی
۸- تعمیق هرچه بیشتر ارزشهای اسلامی در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
۹- تقویت هر چه بیشتر نهادهای انقلاب اسلامی اعم از نظامی، انتظامی، قضائی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و عمرانی و همکاری صمیمانه با آنها در جهت تحقق اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی
۱۰- ریشهکن کردن بقایای فساد و فحشا و منکرات و مادیگرایی به جای مانده از فرهنگ طاغوت و استعمار
۱۱- تنظیم سیاست خارجی براساس دو اصل تولی و تبری با: الف) رعایت کامل استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشور. ب) احترام به استقلال و آزادی ملتهای دیگر ج) توسعه و تحکیم روابط برادرانه با همه مسلمانان جهان د) کمک به محرومان و مستضعفان جهان، و) مبارزه علیه کفر و استکبار جهانی، نژادپرستی و صهیونیسم بینالملل و حامیان آنها.
چنین اهداف و اقدامات راهبردی حزب تا حد زیادی سهم و منزلت این تشکیلات برآمده از انقلاب رادر به بارنشستن انقلاب نشان میدهد.
شهید بهشتی معمار حزب جمهوری اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سبب شد تا نهادهای رژیم پهلوی دوم منحل شود. خلاء نهادی در دوران پساانقلابی باعث بروز برخی از مشکلات شده بود. انقلابیون جهت رفع این مشکلات، اقدام به نهادسازی در سطوح مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کردند. در این راستا، روحانیون انقلابی اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی نمودند. این حزب در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ بوسیله شهید دکتر بهشتی، آیت الله خامنهای؛ شهید دکتر باهنر، مروح آقای هاشمی رفسنجانی و و مرحوم ایت الله موسوی اردبیلی، که پنج تن از روحانیون انقلابی و سرشناس بودند، تشکیل شد. موسس و مبتکر این حزب، آیتالله سیدمحمد بهشتی بود که پس از تأسیس حزب به عنوان اولین دبیر کل آن نیز منصوب شد. شهید سیدمحمد بهشتی درباره پیشزمینه ایجاد حزب میگوید: «من از سالها پیش در فکر ایجاد یک حزب سیاسی اسلامی بودم. وقتی که نهضت آزادی تشکیل شد با خوشحالی از این خبر استقبال کردم و در اینکه اساسنامه از اسلام به عنوان یک مکتب و از نهضت به عنوان یک حزب اسلامی تمامعیار یاد نشده بود به بنیانگذاران نهضت انتقاد کردم. در همان سالها به فکر یک مجموعه فعال ایدئولوژی اسلام در شکل یک مکتب تمامعیار افتادم. پس از تأسیس حزب، چون ما به جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی میاندیشیدیم نام آن را گذاشتیم حزب جمهوری اسلامی».
همچنین وی بیان میکند: «علت اینکه ما اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی کردیم این بود که تجربه تاریخی در تاریخ ملت ما نشان داده است هرگاه ملت قیام کرده و در این قیام، گاهی با روحانیت و به خصوص نقش علمای اسلامی متعهد و آگاه به صورت عامل برجسته پیروزی قیام کرده و به اعتبار حضور روحانیت صحنه مبارزه را پر کردند، پس از پیروزی یک گروه صاحب همه دستاوردهای این مبارزه و نبرد عمومی خلق و ملت شدند و مبارزه را پس از پیروزی به هر سمتی دلشان خواست بردند؛ گاه به سمت شرق و گاه به سمت غرب، ما از همان اوایل در مبارزهها به ضرورت این تشکل پی بردیم».
از منظر شهید بهشتی: «تشکل احتیاج دارد به استراتژی مشترک، خط مشی مشترک، نقطهنظرهای مشترک که بدون داشتن این نقاط مشترک و وجوه مشترک مردم با هم متشکل نمیشوند. ازنگاه شهید بهشتی مکرر گفتیم ما خواستیم انسانهایی را که در خط راست اسلام، خط مستقیم اسلامی میاندیشند و عمل میکنند و معتقدند که این جامعه میتواند روی پای خودش بایستد و به سمت جلو حرکت کند و به پیروزی در مراحل بعدی انقلاب برسد، از مجموعه اینها یک تشکیلات نیرومند و فعال بهوجود بیاید که بتواند به صورت هماهنگ برنامهریزی کند و عمل کند». علاوه بر اینها تاسیس حزب جمهوری اسلامی پاسخی به نیاز جمهوری اسلامی به منزله گام بلند ملت ایران برای اعتلای سیاسی است چرا که پیشرفت رژیمهای سیاسی و پیچیدگی و تخصصی شدن زندگی سیاسی، ضرورت پدید آمدن گروههای درگیر در عرصه سیاسی را بیش از پیش یادآوری کرد. احزاب سیاسی از بطن چنین نیازی سربرآوردند و کار نظم و نسق دادن به سامان سیاسی را برعهده گرفتند. حزب سیاسی به عنوانی تشکیلاتی پایدار و مستدام، در سطح ملی، برای کسب و اعمال قدرت سیاسی از طریق انتخابات و مستظهر به حمایت عمومی، گرانیگاه ثبات سیاسی و مظهر پاسخگویی و التزام به قواعد مردمسالاری است.
حزب جمهوری اسلامی و صف بندی نیروهای امام در برابر جریان نفاق
حزب جمهوری اسلامی در غیریت سازی نسبت به جریان لیبرال و نفاق و غیر ملتزم به خط امام نیز سهم بسزایی برای تداوم روح انقلاب و اسلامیت نظام در تار و پود نهادهای سیاسی داشت. از این منظر حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر که به نوعی سردمدار جریان نفاق بود اختلاف بینشی عمیقی در برداشت از اسلام داشتند. حزب جمهوری اسلامی معتقد به اسلام فقاهتی بود که در آن، ولی فقیه در رأس جامعه اسلامی قرار میگرفت. اما بنیصدر مدعی بود مدافع اسلامی است که پشتیبان استقلال و آزادی است. دو طرف در اغلب مسائلی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آن روبرو بودند از جمله ماجرای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، انتخاب نخست وزیر و وزراء، قوانین مصوب مجلس، بحث ساماندهی دستگاه قضائی و شورای نگهبان، مسئله جنگ و ... اختلاف نظر پیدا کردند. دامنه این اختلاف نظرها در ماههای بعد از پیروزی انقلاب رفته رفته بحران را در کشور تشدید نمود. بعداز ناکامی جریان زاویه دار با خط امام و رای عدم کفایت بنی صدر؛ جریان نفاق انتقام خود رااز حزب جمهوری اسلامی و دبیر کل مظلوم آن گرفتند. توسل این قدرت پرستانِ مدعی آزادی به ترور شوم وبه شهادت رساندنِ جمعی از موثرترین چهرههای حزب جمهوری اسلامی و سید شهیدان انقلاب یعنی دکتر بهشتی؛ رسوایی این جریان خاین را موجب شد. هدف قرار گرفتن مقر حزب جمهوری اسلامی در وضعیتی که کشور درگیر جنگ تحمیلی و هجوم ارتش بعث بود بحران مضاعفی را در نیمه اول سال شصت، دامنگیر جمهوری اسلامی نمود که البته با تدبیر امام و البته حضور حداکثری مردم در صحنه صیانت از انقلاب و جمهوری اسلامی این بحران نیز سپری شد و با ریاست جمهوری آیت الله خامنهای که دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را عهده دار بود عبور از بحران و بازگشت ثبات در راس هرم نظام موجب شد تا کلید پیروزیهای بزرگ در دفاع مقدس و آزادسازی بخشهای اشغال شده کشور در کمتر از ۹ ماه زده شود.
جمع بندی
حزب جمهوری اسلامی را میتوان تجربهای موفق از سازماندهی نیروهای سیاسی در وضعی ارزیابی کرد که نیروهای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی فاقد تشکیلاتی فراگیر و منسجم برای مرحله انتقالی و به ثمر رساندن دستاوردهای انقلاب در نظام سازی بودند. برخی چپگرایان و لیبرالهایی که با طمع قدرت همسوی انقلاب شده بودند تصور میکردند انقلاب که پیروز شود به علت ناآشنایی روحانیت با کشورداری قدرت را به چنگ خواهند آورد. این عده با این خیال خود و با سوءاستفاده از فضای باز ماهها و سالهای نخست انقلاب به ترویج و تقویت خود میپرداختند و حتی فضای بسیار مسمومی بر ضد یاران امام بخصوص شهید بهشتی ایجاد کردند این عده با حمایت دولت موقت و پس از آن با حمایت بنی صدر درصدد تحقق خواستههای خود بودند، اما تشکلی که توانست با پیوند میان شخصیتهای روحانی و غیرروحانی ملتزم به خط امام، جمهوری اسلامی را از انحراف نجات دهد؛ حزب جمهوری اسلامی بود که تا زمان فعالیت خود در سال ۱۳۶۶ که عملا به تعطیلی کشید؛ خدمات و دستاوردهای چشمگیری برجای گذاشت. نفس انفجار دفتر این حزب بدست منافقان قدرت پرست، اهمیت و حساسیت این نهاد نوپا و معمار اصلی آن یعنی شهید بهشتی را نشان میدهد تجربه حزب جمهوری اسلامی همواره برای تقویت و اعتلای سازماندهی نیروهای سیاسی؛ پرورش نخبگان و تقویت کار تشکیلاتی و برنامه محور در ساحت حکمرانی، پیش روی جمهوری اسلامی خواهد ماند.