رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور از کاهش نرخ رشد جمعیت از دهه شصت تا به امروز خبر داد.
متن گفتگوی ایشان بدین شرح است:
سئوال: چه شد که نرخ رشد جمعیت از دهه شصت تا الان با این شیب و به این شدت کاهش پیدا کرد؟.
* تقریبا بیش از دو دهه است که کارشناسان در حوزههای مختلف نگرانی نسبت به افزایش جمعیت سالمندی داشتند. ساز و کاری که ما در سیاستگزاریها و برنامه ریزیها داریم برای کنترل این روند رشد، ساز و کار مناسبی نیست. هرچند افزایش جمعیت سالمند و بالا رفتن امید به زندگی نشانه موفقیت در حوزه بهداشت و درمان و تغذیه و اطلاعات دیگر است، اما این نگرانی تا به امروز همچنان وجود دارد.
تا جایی که مقام معظم رهبری هم سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ میکنند و در سیاستهای کلی سلامت هم به این موضوع پرداخته شده است و حتی در آخرین سیاست کلی رفاه و تامین اجتماعی هم باز به نوعی نگاه ویژه تری به موضوع سالمندی و فرزندآوری داشتند. ما یک مقطعی شعار فرزند کمتر زندگی بهتر را داشتیم و حتی برایش جایزه هم گرفتیم!
سئوال: این شعار همه جا بود، هرجا که نگاه میکردی این بود که فرزند کمتر و زندگی بهتر؟
* سیاست کلان کشور و شاید اقتضا اون مقطع به این صورت بود، اما دوراندیشی در آن سیاست نبود.
معمولا جمعیت یکی از مهمترین عاملهای امنیت هر جامعهای است و هیچ کس نمیتواند منکر شود، داشتن سالمندان سالم هم که رفاه و تامین اجتماعی کافی داشته باشند هم یک پشتوانهای برای آن کشور محسوب میشود. من جوانی که امروز دارم کار میکنم آن سالمند و بازنشسته را آیینه آینده خودم میبینم لذا یک انگیزه من به این حوزه تاثیردارد.
اوایل انقلاب ۳۰ درصد جمعیت ما شهری بود، ۷۰ درصد روستایی. الان دقیقا این نسبت معکوس شده است، طبیعتا الزامات روابط اجتماعی و ساختار خانواده در جامعه روستایی و جامعه شهری متفاوت است، در چنین شرایطی ما شاهد تغییر سبک زندگی بودیم، نوع معماری روستایی و شهر فرق میکند، نوع ارتباطات فرق میکند، ساختار خانواده از گسترده به هستهای تغییر پیدا کرد و دیگر پدر بزرگ و یا مادربزرگ خیلی در درون یک خانواده در محیطهای شهری مثل گذشته آن جایگاه خودشان را ندارند.
بخش دیگر هم به اقتصاد بر میگردد، ما هر چه جلوتر آمدیم شرایط اقتصادی بدتر شده و همین باعث شد که علیرغمی که ما قانون تسهیل ازدواج جوانان را داشتیم و سیاستهای کلی را داشتیم، اما به سمت افزایش جمعیت نرفتیم. با توجه به این، نرخ رشد ۱ و سه درصد تقریبا پایینترین رشد سالهای اخیر بود. یک نگرانی دیگر هم وجود دارد و اینکه، در طول ۴۰ سال جمعیت سالمندی ما دو برابر شد، با توجه به بالارفتن متوسط امید به زندگی که خود این نگرانی نیست در کنارش کاهش نرخ باروری ما با سرعت دو برابری همراه بود، پیش بینی این است که مثلا در سال ۲۰۵۰ درخود منطقه آسیا و اقیانوسیه و به ویژه منطقه آسیا، نسبت جانشینی ۶ به یک باشد، اما مال ما سه به یک خواهد شد، یعنی ما تقریبا به ازای هر سه نفر یک نفر جمعیت بالای ۶۰ سال را خواهیم داشت و این نگرانیها را افزایش داد که به گونهای منجر به اتخاذ تمهیداتی در این حوزه شد که امیدواریم همه کمک کنند. این دوره بهترین دوران برای مدیریت این حوزه است که آن نگرانیها ...
سئوال: الان دیر نیست برای...
* ما الان در پنجره جمعیتی هستیم بعضیها میگویند ۵ سال و بعضیها میگویند تا ۱۰ سال دیگر و این میتواند یک فرصتی باشد برای کاهش نگرانیها در این حوزه. نگرانی که الان وجود دارد بر میگردد به نظام کلی رفاه و تامین اجتماعی. سازمان جهانی بهداشت دهه ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ را دهه سالمندی سالم تعبیر کرد، چون پیش بینی این است که تا سال ۲۰۵۰ تقریبا حدود ۲ میلیارد جمعیت دنیا به سمت جمعیت سالمندی برود. ممکن است در کشورهای پیشرفته این جمعیت مثلا دوبرابر شدنش صد سال طول بکشد. اما در کشور ما سرعت رشدش بیشتر شد، به همین دلیل سیاستهای کلان دنیا در این حوزه داشتن سالمندان سالم هست. حتی یک سال شعار روز جهانی سالمند داشتن پیری بانشاط بود. پیر بانشاطی که از دوران کودکی باید برایش برنامه ریزی شود تا در نگرش من و شما بعنوان یک شهروند پیر و یک آدم ناکارآمد قلمداد نکند. به همین دلیل در دنیا سالمندی پویا را انتخاب کردند تا در دوران سالمندی هم فرصت مشارکت در عرصههای مختلف را داشته باشد.
سئوال: این لازمه اش این است که جمعیت جوان به همان اندازه یا چند برابرش تزریق شود به جامعه و...
* بدون شک یکی از راههای مدیریت این حوزه افزایش جمعیت از طریق افزایش ازدواج، افزایش باروری است، اما این اتفاق زمانی میافتد که چشم انداز آینده، چشم انداز امیدآفرینی باشد. این چشم انداز میتواند کمک کند این نگرانیها نسبت به افزایش هزینهها، نااطمینانی از آن ساختار کلان رفاه و تامین اجتماعی کاهش پیدا کند و برناه ریزی برای این دوران پنجره جمعیتی صورت گیرد. کشورهایی که این مسیر را توانستند با سرعت بهتر جلو ببرند و تهدیدها را کمتر بکنند این دوران را بعنوان فرصت طلایی برای خودشان قلمداد کردند، اما ما یک غفلتی در این حوزه داریم. این را نمیتوانیم منکر شویم. خوشبختانه در چند سال اخیر توجه به این موضوع بیشتر شد. نباید انتظار نتیجه کوتاه مدت داشته باشیم، ولی همین که حاکمیت به این جمع بندی رسید که باید برای افزایش جمعیت، رفاه و تامین اجتماعی بیشتر، اطمینان آفرینی بیشتر و سیاستها و تمهیدات لازم را اتخاذ کنیم. از ظرفیتهای مختلف از جمله رسانه برای تغییر این نگرش باید استفاده کنیم که امیدواریم به تغییر کنش و رفتار هم منجر شود. این به ما اطمینان بیشتری میدهد که در آینده نگران تبدیل سالمندی به بحران نباشیم. البته به آموزش، اقتصاد، سیاستگزاری و دسترسی به خدمات بر میگردد. تغذیه و سواد هم طبیعتا ساز و کاریست که ما در حوزه مراقبت اجتماعی باید داشته باشیم.
سئوال: الان به هر جهت خانوادهها کوچکتر شده یا یک فرزند دارند یا فرزند ندارند، اساسا عدم ازدواج کردن هم یک معضلی است که بالاخره جوانها با آن دست و پنجه نرم میکنند و خیلیها اصلا به سمت تشکیل خانواده نمیروند چه برسد به این که بخواهند بچه دار شوند و اگر بچه دار شوند یکی یا دو تا و دیگر سمت سومی و چهارمی نمیروند. این روند را باید چه کار کرد؟ و این چه آسیبهایی در حوزههای دیگر میزند؟ اگر من تک فرزند داشته باشم اگر ازدواج نکنم اینها چه آسیبهایی میتواند به وضعیت اجتماعی بزند؟.
* از چند زاویه باید نگاه کنیم. یک زاویه اینکه امنیت هر کشوری به داشتن جمعیت با کیفیت است و طبیعتا جمعیتی با کیفیت است که میتواند برای پیشرفت و توسعه کشور یک پشتوانه و تکیه گاهی باشد پس طبیعتا ما هم در حوزه امنیت و هم در حوزه توسعه اقتصادی به جمعیت جوان با کیفیت نیاز داریم.
نکته بعدی خالی شدن خانهها از بچه ها؛ اینکه مهارت هایشان، مسئولیت پذیری هایشان، مشارکت هایشان و قابلیت هایشان در مواقعی که به هر دلیلی دچار مشکلات میشوند تاثیرات منفی خود را دارد.
ما بخشی از جامعه پذیری مان در درون خانواده با همین برادر و خواهر بزرگتر و کوچکتر اتفاق میافتاد. آنجا یاد میگرفتیم چطور تاب آور باشیم و یاد میگرفتیم چطور حل مسئله کنیم. یاد میگرفتیم چطور احساس مسئولیت کنیم و چطور مهربانی را نسبت به همدیگر داشته باشیم و ترویج دهیم و چطور پشتوانه هم باشیم. طبیعتا همین فضا را ما در سطح کلان جامعه هم خواهیم داشت این جمعیت با کیفیت با این ویژگی وقتی از خانواده وارد جامعه میشود نوع رفتار و نوع تاثیرگذاریش کاملا متفاوت میشود.
سئوال: تصویر درستی از آینده حتما بر روی زاد و ولد و ازدواج نقش دارد، اما بعضا دیده میشوند آدمهایی که به جهت اقتصادی هم مشکلی ندارند، به سمت ازدواج یا بچه دار شدن یا تعدد بچه نمیروند، بخاطر تغییر نگرشی که دارند و همین که نوع نگرششان به زندگی دنبال آن عدم مسئولیت پذیری هستند، که من چرا باید ازدواج کنم که مسئولیت یکی دیگر هم گردن من باشد و یا مسئولیت بچه گردنم باشد، اینها چقدر موثر بوده است؟.
* یک بخشش به آن سبک زندگی که تنها زندگی کن، کلاهت را نگهدار، حواست به خودت باشد و ... بر میگردد. این را ما شاهد هستیم در جامعه مان و حتی بعضی از کشورها هستند که رفتند به سمتی که وزارت تنهایی دارند. طبیعتا جامعه ما هم در این فرآیند توسعه و شهرنشینی ممکن است بخشی از این پیامدها و عوارض یا نشانههای جامعه صنعتی و مدرن را داشته باشد. یک بخشی از آن به کاهش مسئولیت پذیری بر میگردد. به آنچه که امروز در زندگی شان ساری و جاری است. یعنی ما نمیتوانیم حال جوان امروزمان را نسبت به انتخاب این سبک زندگی نادیده بگیریم. نمیخواهم بگویم درست است. اصلا تایید نمیکنم زندگی تجردی را. در تصمیم گیری شان تاثیر میگذارد. این یک حلقه است، مسائل اقتصادی نیست، مسائل رفاه و بهداشت و درمان نیست، بالاخره اینها تاثیر میگذارد. در این حوزه یک واقعیت را قبول کنیم که هیچ کس دوست ندارد زندگی تجردی را تا آخر تجربه کند، زندگی متاهلی کارکردهای زیادی دارد که خیلیها به آن واقف اند، ایجاد امید میتواند تاثیرگذار باشد. یک مولفه دیگر هم تاثیرگذار است و آن هم سرمایه اجتماعی است جامعهای که در آن سرمایه اجتماعی بالا باشد مسئولیت پذیری مردم در قبال موضوعات امروز و آینده برای این که زندگی با کیفیتی را داشته باشند و در مددکاری اجتماعی که زیستن اجتماعی اتفاق بیفتد بسیار بسیار تاثیرگذار است.