انسان با تفکر تقلیل گرا و به منظور تامین نیازهای خود در کوتاه مدت، با غلبه بر طبیعت سبب شد که طی دو قرن اخیر اکوسیستمها از حالت یکپارچگی خارج شوند.
طبق آمار جهانی تنها هفت درصد از تنوع زیستی جهان در مناطق حفاظت شده جای گرفته است و مابقی در سایر زیستگاهها پراکنده است که حفاظت از این زیستگاهها ضامن حفاظت از تنوع زیستی و توسعه پایدار کشور و امنیت غذایی است و تخریب آنها نقشی مهم در از بین بردن تنوع زیستی دارد.
به طور میانگین نرخ رشد جمعیت در دنیا ۱۳۵ نفر در هر دقیقه است. بدیهی است که غذا نیاز حیاتی انسانهاست. تقاضا برای زمینهای کشاورزی نیاز به منابع آب و انرژی را افزایش داده، سبب بروز ناسازگاریهای محیط زیستی شده و خشکسالی و افزایش آلودگیها را به دنبال داشته است. در واقع گسترش کاربریهای اراضی، تبدیل جنگل به اراضی کشاورزی و تولید خوراک دام که نیاز به تولیدات کشاورزی را شدت میبخشد، نتیجهی رشد جمعیت انسانی است.
ما انسانها با تصور توسعه اقتصادی و انجام اقدامات ناپایدار در کشورها باعث به وجود آوردن چالشهای اساسی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیست شدهایم. با تغییر پارادایم توسعه اقتصادی به توسعه پایدار می توان تا حد زیادی این روند را اصلاح کرد.
طبق تعریف سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو)، توسعه پایدار کشاورزی الگویی از توسعه است که از زمین، آب، منابع ژنتیکی گیاهی و جانوری و تنوع زیستی حفاظت نماید.
به عبارت دیگر الگوی پایدار کشاورزی باید از لحاظ محیط زیستی بدون تخریب، از نظر فنی مناسب و بجا، از لحاظ اجتماعی مقبول و از نظر اقتصادی معقول باشد.
در حال حاضر بزرگترین مسأله جهان تامین نیاز اولیه انسانی یعنی امنیت غذایی است. فائو امنیت غذایی را اینگونه تعریف میکند: «اطمینان از دسترسی عموم مردم به غذای کافی، سالم و مغذی».
بی شک افزایش جمعیت و در پی آن افزایش تقاضا مستلزم بالا بردن میزان تولید در واحد سطح است. از طرفی سطح زمینهای کشاورزی به علت خشکسالی، افزایش شوری خاک و توسعه روزافزون شهرها کاهش یافته است؛ بنابراین انسانها ناگزیر برای حفظ محصولات کشاورزی به سمت مصرف نهادههای کشاورزی مانند سموم، آفتکشها و کودهای کشاورزی پیش رفتند، اما با مصرف غیر اصولی و بی رویه آنها باعث ایجاد آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی، تخریب خاک و کاهش جمعیت موجودات زنده، برهم زدن تعادل عناصر غذایی در گیاهان و نابودی دشمنان طبیعی آفات گشته و در نهایت با انباشت یا اثرات تجمعی سموم، تهدیدی جدی را برای زمین و زیستمندانش موجب شدند.
کاهش جهانی تنوع زیستی در نتیجه شهرنشینی و کشاورزی به خوبی شناخته نشده است. حیات وحش از نظر محل زیست به دو گروه گونههای ساکن در زیستگاههای طبیعی و گونههای حیات وحش شهری تقسیم میشود. استفاده غلط از نهادههای کشاورزی نه تنها آثار منفی بر محیطزیست و سلامت جامعه میگذارد بلکه اثرات منفی بر موجودات غیر هدف، تنوع زیستی منطقه و جمعیت گونههای حیات وحش شهری وارد میکند. همچنین از بین رفتن زیستگاهها موجب از دست رفتن بخشی از نیازهای جوامع محلی خواهد شد و مهاجرت روستاییان به شهرها چالشهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی را به همراه خواهد داشت.
آگاهی از آسیبهای ذکر شده اهمیت توجه به کشاورزی پایدار و استمرار تولید همراه با حفظ محیط زیست را دو چندان کرده است. برای نجات زیستگاهها و حفظ تنوع زیستی باید با اولویت بندی عوامل آسیب، برنامه ریزی و آموزش صحیح به جامعه را آغاز کنیم و شاخص عملکرد محیط زیست را در کشور ارتقا دهیم. (رتبه ۱۰۵ بر طبق آمار منتشره در سال ۲۰۱۶)
موفقیت در پروژههای کشاورزی مرهون چهار مولفه سیاست گذاری مناسب، بخش دولتی توانمند، مشارکت گروههای کشاورزی مردمی و استفاده از فناوریهای حفظ محیط زیست است.
از این رو ضرورت دارد تا اهتمام بیشتری در کاهش مصرف نهادههای کشاورزی و اعمال نظارت دقیق و پایش بر نحوه مصرف آنها، سنجش باقیمانده سموم، استفاده از ارقام مقاوم به آفات و بیماریها، مبارزه تلفیقی با آفات، استفاده از فناوریهای سازگار با محیط زیست، بهینهسازی روشهای تولید سموم شیمیایی با تأکید بر کاهش میزان سمی بودن آنها، تولید سموم بیولوژیکی و بازاریابی محصولات ارگانیک صورت گیرد چرا که حفظ تنوع زیستی، بهبود سلامت زمین و زیستمندان و حفظ امنیت غذایی از نتایج سوق دادن کشاورزان و جامعه به مصرف بهینه سموم کشاورزی و تولید محصول سالم است، هرچند که به نظر میرسد مصرف حداقلی سموم کشاورزی نیز خالی از اشکال نیست و باید به راهکارهایی برای تولید محصولی کاملا سالم و با بازدهی بالا اندیشید، بدین طریق میتوان گامی اساسی در تولید محصولی سازگار با محیط زیست برداشت.