۲۳ نفر از اهالی روستای روشنکوه ۲۲ هکتار از اراضی ملی را تصرف کرده اند، روستایی که بر اساس سرشماری سال ۹۵ فقط ۲۵ نفر جمعیت دارد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز مازندران،پدیده جنگل خواری و دست درازی به اراضی ملی اگرچه چندان پدیده جدیدی نیست، اما همیشه بودند افرادی که بیشتر از حق خود میخواستند، فرقی هم برایشان نداشت حق کجای این داستان زیاده خواهی آنها قرار میگیرد آنها از هر راهی وارد میشدند جز راه حلال و حقیقت، از بریدن درختهای چندصد ساله گرفته تا نابودی زمینهای بیت المال به هر روش معقول و غیر معقول.
روشنکوه داستانی دارد شبیه همه داستانهای زمین خواری و دست اندازی به بیت المال، اما کمی با نقاط دیگر متفاوت است حاشیههای این روستا همیشه بلندتر از متن به ذهن خواننده میرسد تا پوششی باشد برای تخلف هایشان، تا همهمهای باشد که اصل ماجرا شنیده نشود، ماجرای مرگ آرام آرام جنگلهای چند میلیون ساله منطقه.
اهالی این روستا شهرنشین شده اند
دوباره به روشنکوه آمدم، دفعه قبل بی سلام آمده بودم و بی خداحافظی رفته بودم، اما این بار میخواهم با سلام وارد شوم و شاید با خداحافظی برگردم.
سینه کش کوچههایی که حالا تا حدودی آشنا هستند را میگیرم، نرسیده به اولین سه راهی خانه و ویلاهای نشسته در باغهای سیاه ریشه با دربهای بسته به چشمم میخورد، سنگی برداشته بر در آهنی میکوبم جوابی نمیگیرم، یاد حسین پناهی میافتم که گفته بود "تلفن بهتره یا فریاد؟ " صدا میزنم" صاحبخونه... " صدایی نمیآید، درب دوم و سوم و چهارم و همه بی پاسخ، فقط صدای پارس سگ میآید.
قدم زدن در سکوت روستا حال دیگری دارد هر چند اینجا نه بویی از هیزم میآید، نه بوی چای، نه بوی دود اجاقهایی که جزو لاینفک روستاهای شمال هستند، به راست میپیچم، پیرمردی با عصای چوبی در دست، دارد راه میرود، یاد تیرکهای چوبی میافتم که با آن زمینها را حصار کرده اند، سلامی و علیکی و از حالش میپرسم
انگار برایش حضور یک فرد غریبه در این روستا عجیب باشد سوالم را به خودم برمی گرداند، نمیخواهم بگویم خبرنگارم میگویم دانشجوی گیاهشناسی هستم در جستجوی گیاهی که میگویند نسلش دارد منقرض میشود، سراغش را اینجاها داده اند، دروغ نگفته ام اینجا روزگاری پر از صعلب بود.
کمی راجع به گیاه صعلب صحبت میکنیم، عکسش را نشانش میدهم، به ذهنش فشار میآورد، انگار سالهای دور این گیاه را جایی در همین حوالی دیده است، اما از حال امروز این گیاه رو به انقراض خبر ندارد میگویم جوانترها شاید وقتی به جنگل میروند صعلب را دیده باشند، اصلا چرا این روستا اینقدر خلوت است؟
تیرم انگار به هدف نشسته است میگوید فصل کار است و برخیها در زمینهای کشاورزی مشغولند، اما اکثر اهالی روستا الان شهرنشین هستند
خانهها را نشمردم، اما باید بیشتر از ۵۰ خانه باشند بعضیها جدید و خوش قد و قامت و چند خانه قدیمی با دیوارهای گلی درست مثل خانه این پیرمرد که میگوید در این خانهها افراد به طور دائم ساکن هستند.
از تاریخچه روستا میگوید و اینکه این زمینها را ۷۰ سال قبل در دوره اصلاحات ارضی به پدرانشان واگذار کرده بودند و گِله هم میکند که گاهی اوقات از جهاد و منابع طبیعی میآیند با دستور قلع و قمع و ...
میگویم سراغ همه ساکنان روستا میآیند؟ میگوید نه با ما کاری ندارند.
میگویم سراغ کارنام و حاجی کلا و سادات محله هم میروند؟ سری به نشانه تایید تکان میدهد، اما وسط راه انگار از این سرتکان دادن پشیمان شده باشد، سرش را میدزد و بفرمایی میزند و میرود و من هم نیامده بودم بمانم.
راهم را در سینه کش روستا میکشم بالا تا جایی که جاده تمام میشود، درست کنار همان خانهای که در گزارش قبلی نوشته بودم مرداد ماه پارسال به دلیل ساخت وساز غیرمجاز تخریبش کرده بودند، اما دوباره دارند میسازند
کمی پایینتر مردی میانسال عینک تیرهای به چشم زده، خانه اش امروزی است، برای سکونت در یک روستا خوب است و معقول، داستان تکراری گیاه گمشده را دوباره پیش میکشم، این گیاه برای او هم آشناست، اما نمیداند کجا دیده است، بعد از چند دقیقه گفتگو در خصوص خواص گیاه صعلب، از داستان خانه تخریب شده روبرو میپرسم خانه انگار در نزدیکی یک واحد پرورش طیور قرار داشت و حکم تخریبش صادر شد.
میپرسم یکی دو واحد دیگر هم در روشنکوه تخریب شده بودند، میگوید" آنها احتمالا رای دادگاه نداشتن، شاید هم مجوز نداشتن ما مدرک بردیم دادگاه قبول کردن ۱۷ تا ۱۸ نفر هم مثل ما رای به نفعشان صادر شد"
بسته بودن باب زمین خواری با قانون
سال ۱۳۹۵ بود شکایتی از سوی منابع طبیعی ساری به دادگاه مطرح میشود با برخی اسناد و مدارک که میگویند بخشهای از اراضی جنگلی روستای روشنکوه پیشتر جنگل بوده، اما حالا تصرف شده است، دادگاه مستندات را میبیند و رای به خلع ید بخشی از این املاک میدهد، حکم برای آن چند نفر اجرا میشود و برخیها هم رای به نفع خود میگیرند.
روزها و شبها گذشت تا مرداد ۱۴۰۰ که منابع طبیعی اعلام کرد برخی از خوش نشینان دوباره عرصههای ملی این روستا را به خانههای مسکونی تبدیل کرده اند و اسناد و مدارکش را به دادگاه ارائه میدهد، دادگاه همانند سال ۹۵ حکم به قلع و قمع بخشی از این تصرفات میدهد و برخی پروندهها را مصداق تصرف غیر قانونی تشخیص نمیدهد.
اداره منابع طبیعی شهرستان ساری مقصد ما است شهرستانی که ۳۱۰ هزار هکتار مساحت دارد و ۲۱۰ هزار هکتار آن عرصههای منابع طبیعی است، ۱۵۰ هزار هکتار جنگل و ۶۰ هزار هکتار مرتع.
اکبری رئیس اداره منابع طبیعی شهرستان میگوید: ملاک منابع طبیعی برای تشخیص ملی بودن یک زمین تصاویرهوایی سال ۱۳۴۵ است یعنی عرصه ای که تا سال ۱۳۴۵ سابقه زراعت داشته یا در آن باغی احداث شده باشد، میشوند زمین شخصی، بعد از این تاریخ هر ساخت و سازی مصداق تصرف عرصههای ملی است.
میگوید: با توجه به قانون ملی شدن جنگلهای کشور مصوب ۱۳۴۱ و ماده ۹ آیین نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف اراضی مصوب ۱۳۷۳، مهمترین منبع قابل استناد برای ملی بودن یک عرصه عکسهای هوائی پوششی کشور است که در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹ به مقیاس ۱:۲۰۰۰۰ عکسبرداری شده است و توسط کارشناسان مجربی که دوره تفسیر عکسها را گذرانده اند مبنا قرار میگیرند.
روال کار را اینگونه شرح میدهد که پس از شناسایی محل و نقشه برداری از زمینهایی که گمان ملی بودن در آن میرود جفت عکس هوائی مربوط از طریق اندکسهای سازمان نقشه برداری و سازمان جغرافیائی شناسائی و با استفاده از علائم و نقاطی که در مرحله نقشه برداری مختصات دقیق آن تعیین شده است نسبت به جانمائی محدوده اقدام میشود.
اکبری میگوید: اگر تشخیص داده شود یک عرصه ملی است و سازههایی نیز در آن ایجاد شده باشد درخواست حقوقی برای قلع و قمع و اعاده زمین به وضع سابق داده میشود و برای تسهیل در رسیدگی به پروندههای زمین خواری از سال ۹۲ شعبه ویژه رسیدگی به این پروندهها نیز در استان تشکیل شده است.
رئیس اداره منابع طبیعی شهرستان ساری گفت: شیوه دیگر بازپس گیری اراضی متصرفه ملی از دست متجاوزان این است که در راستای اجرای تبصره ذیل ماده ۵۵ قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع مصوب ۱۳۵۵ منابع طبیعی مکلف شده است و از نظر قانونی میتواند به محض اطلاع از تصرف عرصه ملی به وسیله گارد جنگل و مأموران خود راسا این تصرفات را رفع تجاوز کند.
میگوید: فقط پارسال در شهرستان ساری ۶۹ فقره اجرای تبصره ذیل ماده ۵۵ انجام و عرصه ملی رفع تصرف شده بود که ۳ فقره آن در روستای روشنکوه بود.
بحث روشنکوه که باز شد جزئیات زمینهای این روستا هم برایم جالب میشود میگوید اراضی ملی، غیرملی، کشاورزی، مستثنیات و ... این روستا ۱۲۰ هکتار است که حدود ۹۰ هکتار آن بر اساس نقشه هوایی و بررسی کارشناسان جزو مستثنیات است که منابع طبیعی به این موضوع ورود نمیکند و در حوزه اختیارات بنیاد مسکن و جهاد کشاورزی است.
اکبری میگوید: روشنکوه ۲۹ هکتار عرصه ملی دارد که ۲۲ هکتار آن دست ۲۳ نفر است و فقط منابع طبیعی در این زمینها اختیار دارد، ۷ هکتار نیز ترکیبی از زمینهای ملی – مستثنیات است که به طور مشترک مربوط به جهاد کشاورزی و منابع طبیعی است که هر دو اداره میتوانند ورود کنند و حکم اعاده به وضع سابق را بگیرند.
میگوید: طبق تصاویر هوایی مربوط به سال ۱۳۴۵ که ملاک قانون است ۲۳ پلاک در این روستا ملی است و اگرچه مطابق قانون و در راستای اجرای تبصره ذیل ماده ۵۵ اداره منابع طبیعی میتوانست راسا نسبت به اعاده به وضع سابق این زمینها و بازگرداندن آن به بیت المال اقدام کند، اما بعد از صدور اخطاریههای لازم به متصرفان، مستندات نیز به دادگاه بخش چهاردانگه ساری ارائه شد و با حضور و دفاع متصرفان و نماینده منابع طبیعی شهرستان، دستور قضایی گرفته شده است.
رئیس اداره منابع طبیعی میگوید: در برخی موارد نیز پرونده تصرف عرصههای ملی در روستا تشکیل میشود، اما دادگاه تشخیص میدهد که این عرصهها جز مستثنیات است و مالکیت را به افراد همین روستا میدهد.
عرصه ملی موروثی هم باشد در مالکیت دولت است
از او میپرسم اهالی روستا معتقدند این زمینها در سالهایی که اصلاحات ارضی انجام شده به پدران و اجدادشان واگذار شده بود پس مالک این زمینها هستند که دو ماده قانونی مربوط به همان سال را برایم از روی کتابچه میخواند و میگوید: این قانون مربوط به امسال و ده سال قبل نیست مربوط به سال ۱۳۴۱ است که هیات وزیران در آن سال آن را مصوب کرده است و هنوز هم اجرا میشود.
بر اساس ماده یک لایحه قانونی ملی کردن جنگلها مصوب ۶ بهمن ۱۳۴۱ عرصه و اعیانی کلیه جنگلها و مراتع و بیشههای طبیعی و اراضی جنگلی کشور، جزء اموال عمومی محسوب و متعلق بدولت است ولو اینکه قبل از این تاریخ افراد آن را متصرف شده و سند مالکیت گرفته باشند.
اکبری میگوید: مطابق این ماده قانونی حتی اگر افراد سند مالکیت برای اراضی ملی داشته باشند از نظر قانونی متصرف محسوب میشوند و زمین به دولت باید واگذار شود.
در ماده سوم این قانون نیز اعلام شده است به اشخاصی که دارای سند مالکیت بنام جنگل هستند و یا از مراجع قضائی حکم قطعی دال بر مالکیت آنها بنام جنگل صادر شده و یا دارای حکم قطعی از هیئتهای رسیدگی املاک واگذاری بنام جنگل باشند بابت این زمینها وجوهی پرداخت میشود.
اکبری میگوید: ملاک ما برای تشخیص و اجرای حکم نه افراد و قومیت و نژاد بلکه نص صریح قانون است کما اینکه در مواردی که دستگاه قضایی حق را به افراد این روستا داده است ما نیز این حق را محترم شمردیم، بهتر است متصرفانی که قانون آنها را حق به جانب ندانسته است نیز به قانون احترام بگذارند.
داستانهای روشنکوه انگار قرار نیست تمام شود هر چند بسیاری از اهالی روشنکوه با ارایه سند و مدرک معتبر توانستند اثبات کنند زمینهای ادعایی، ملک خودشان است، اما برخیها هم در این روستا سالها است به در و دیوار میزنند تا کسی خلافشان را نبیند یا اگر دیدند کاری به کارشان نداشته باشد و اگر کاری به کارشان داشته باشند و بخواهند قانون را اجرا کنند آن را پوستین وارونهای کنند برای پوشاندن حقیقتی که اکنون همه انتظار میکشند تا با قدرت اجرا شود.