جوان مددجویی که روزگاری تحت تاثیر محیط زندگی مسیر زندگی خود را گم کرده بود، حالا با راهاندازی کتابفروشی، به یک فعال فرهنگی تبدیل شده است.
وی با حضور در ویژه برنامه جشن رمضان درباره مسیری که گذرانده است، گفت: من در محلهای زندگی میکردم که قلدر بودن و رفتارهای پرخاشگری را از کودکی به چشم دیدم و چشم باز کردم فضای زندگی این طور بود، متاسفانه تحت تاثیر محیط نامساعد، من هم از همان زمان به رفتارهای ناپسند گرایش پیدا کردم تا اینکه در سن ۱۹ سالگی به دلیل همین گونه اعمال، محکوم شدم.
این مددجوی موفق افزود: این اتفاق سبب شد تا در نهایت متوجه شوم این کارهای جاهلانه، مخرب است و به ذات خودم پی بردم بنابراین تصمیم گرفتم از این راه برگردم و دیگر کار ناشایست انجام ندهم؛ برای اینکه مسیر زندگیام را عوض کنم حدود ۱۰ روز در تنهایی به خودم، رفتارم و آیندهام فکر کردم. میخواستم نوع ارتباطها، نوع لباس پوشیدن، نوع حرف زدن و همه زندگیام را تغییر دهم. معتقدم که همه ما بازیگر نقش هستیم و فکر میکنم لطف خدا شامل حال من شد که تغییر کنم. در این مسیر دوستانم، خانوادهام، مسئولان فرهنگی هم بسیار کمک کردند.
این کتابفروش و فعال فرهنگی، یادآور شد: به دعوت دوست وکیلم با هم بیرون رفتیم و جلوی یک کتابفروشی نگه داشت و با یک کتاب برگشت و گفت این کتاب را برای تو خریدم، بخوان! من تا آن زمان هرگز کتاب نخوانده بودم. در دوران تحصیل هم کتابهای مدرسه را بیشتر حمل میکردم تا اینکه بخوانم و جز آنها کتاب دیگری نخوانده بودم. کتاب در مورد روشهای خودسازی و شناخت بهتر از دنیا بود و همان شب ۱۵ صفحه آن را خواندم، اما چیزی متوجه نمیشدم.
وی افزود: به هر حال کتاب را خواندم و متوجه شدم شخصیت داستان مسافر است و به سفر معنوی رفته و در مسیر دچار تغییرات میشود. من در شرایطی بودم که با سند آزاد بودم و یک زمان محدودی فرصت داشتم. با راهنمایی دوستم تنها کاری که بلد بودم مونتاژ کتابخانه و میز تحریر بود و کمتر از ۵ ماه در یک کارگاه مشغول شدم و امرار معاش کردم.
این فعال فرهنگی خاطرنشان کرد: در موعد مقرر به حبس برگشتم، اما حال خوبی داشتم و آگاه بودم که این آخرین مجازات من است و بعد از آن زندگی جدیدی دارم. البته محیط آنجا سخت است، اما اگر بخواهی تغییر کنی همه کمک میکنند که در این زمینه کمیته امداد با تحت پوشش گرفتن خانوادهام، کمک بسیاری کردند.
وی با یادآوری اینکه کتاب را عامل تغییر و بیداری خود میداند، گفت: تقاضا کردم در کتابخانه زندان فعالیت کنم و بعد از آن کتابهای زیادی در دسترس من بود و در یکسال پیش رو از نظافت کتابخانه تا چیدمان کتاب و در نهایت کتابداری را یاد گرفتم و در فرصتی که داشتم کتابهای زیادی خواندم.
این جوان که وارد فعالیتهای فرهنگی شده بود، بیان کرد: بعد از آزادی مبلغ یک و نیم میلیون پول قرض کردم و مقداری کتاب دست دوم خریدم و دستفروشی کتاب کردم و در همان موقع به سرعت کتابها فروش رفت و انگیزه من بالا رفت و حالا هم همچنان مشغول به فروش کتاب هستم منتها کتابهای نو و تخفیفدار میفروشم. امیدوارم روزی برسد که شرایط محیطی برای همه کودکان و جوانان به گونهای باشد که زمینه پیشرفت آنان را فراهم کند تا دیگر هیچ جوانی مثل من گرفتار نشود. البته خواست خدا بر این بود که من از آن موقعیت رهایی یابم و به جایگاه امروزم که با افتخار کار فرهنگی میکنم، میبالم.