ناتو تلاش می کند تا اشتهای روسیه را برای به کارگیری سلاح هستهای افزایش دهد.
اگر روسیه احساس کند دچار فرسایش شده و با دست و بالی شکسته منزوی شده و حتی شکست خورده است، ممکن است خطر بیشتری برای صلح و ثبات بین المللی ایجاد کند. پنهان شدن پشت اوکراین و اکتفا کردن به ارسال کمکهای نظامی محدود به امید فرسوده کردن هرچه بیشتر قدرت روسیه درمیان مدت و بلندمدت به نفع ناتو نخواهد بود. جهان به امنیت فراگیرتر نیاز دارد نه قطبی شدن و بلوک بندی همه جانبه دائم. ناتو در تحقق شرایط ایده ال مد نظر مسئولیت بزرگی دارد. اعضای ناتو باید این واقعیتها را مد نظر قرار دهند و بر اساس آن عمل کنند. بنابراین ناتو باید فراتر از افزایش توان و ظرفیت نظامی خود به ابتکارات سیاسی و دیپلماتیک دست زند. ناتو با اطمینان از کمکهای نظامی به اوکراین و امیدواری به اینکه روسیه بیشتر فرسوده شود، در میان مدت و بلندمدت دستاورد مثبتی به دست نمیآورد. برخلاف پیشبینیهای رئیس جمهور فرانسه که در دسامبر ۲۰۱۹ گفته بود «ناتو دچارمرگ مغزی است»، به نظر میرسد حمله روسیه به اوکراین ناتو را احیا کرده باشد. علیرغم برخی اختلاف نظرهای اساسی بین کشورهای عضو ناتو، این تصور وجود دارد که ناتو در حال حاضر بنیادیترین سازمان دفاعی فرا آتلانتیکی در جهان است. این نظریه نیز که حفظ بقای اصول نظم لیبرال جهانی که شانس کمی برای زنده ماندن دارد، مدیون تضمینهای امنیتی ناتو است، تقویت شده است. اکنون به طور گسترده این دیدگاه پذیرفته شده است که قابلیتهای نظامی و نهادی ناتو برای مبارزه با تهدیدات امنیتی امروزی نیاز به بروز رسانی و بهبود دارد. متحدان اروپایی ناتو به ویژه آلمان به نشانه پایبندی و اراده سیاسی متعهد شده اند که بودجه دفاعی و نظامی بیشتری را تقبل کنند. علاوه بر این تعداد نیروهای نظامی آمریکایی در اروپا و تعداد تجهیزات نظامی و گروههای جنگجوی مستقر در کشورهای عضو ناتو در مرز روسیه افزایش یافته است. همچنین کشورهایی مانند فنلاند و سوئد که سیاست بی طرفی را اجرا میکردند و به هیچ پیمان نظامی تعلق ندارند، از سیاست توسعه طلبی روسیه احساس خطر کرده اند و در حال بررسی شرایط برای الحاق به ناتو هستند.
به نظر میرسد اعضای ناتو در مقابل سیاست تهاجمی و تجاوزات روسیه مواضع محتاطانهای اتخاذ کرده باشند. با وجود تمام تلاشها و فراخوانی اوکراین، ناتو از ارسال تانک و هواپیماهای جنگی به اوکراین خودداری و سعی کرده است کمکهای نظامی خود را بیشتر بصورت لجستیکی و عناصر پشتیبانی جانبی به اوکراین ارائه کند. پیشگیری از تشدید جنگ روسیه و اوکراین و جلوگیری از آغاز جنگ مستقیم ناتو و روسیه اهمیت حیاتی دارد. واقعیت این است که اوکراین عضو ناتو نیست و کمکهای اعضای ناتو به اوکراین و تحریمهای سیاسی و اقتصادی آنها علیه روسیه روند و مسیر جنگ را تغییر داده است. اگرچه حمایت ناتو از اوکراین تاکنون نقش مهمی در ناکامی روسیه برای دستیابی به اهداف نظامی خود و افزایش مقاومت دفاعی اوکراین داشته است، این وضع برای تقویت مواضع اوکراین درمقابل روسیه کافی به نظر نمیرسد. زلنسکی رئیس جمهور اوکراین از تمام فرصتهای موجود استفاده کرده است و سعی میکند ناتو را به جنگ مستقیم با روسیه بکشاند. رهبر اوکراین در دیدارهای خود با رهبران بسیاری از کشورهای ناتو و غیر عضو ناتو و در سخنرانیهایی که خطاب به نمایندگان پارلمان آن کشورها میکند، مبارزه کشورش را دفاع از اوکراین دربرابر حملات روسیه، همچنین مقاومت برای پیشگیری از نابودی حق زندگی جامعه جهانی بر اساس اصول و ارزشهای لیبرال و نظم جهانی مبتنی بر قانون وانمود میکند. زلنسکی از نقش ارتش روسیه در قتل عام مردم مناطق مختلف اوکراین نظیر شهر بوچا برای جلب حمایت بیشتر استفاده کرده و در کسب حمایت افکار عمومی غربی کاملا موفق شده است.
تاکنون مهمترین پیامدهدهای حمله پوتین به اوکراین احیای ناتو، تقویت ادعای آمریکا درباره "وقوع جنگ سرد دوم در زمان کنونی" با استفاده از فعال سازی گسلهای ایدئولوژیک، اثبات نقش موثر و موقعیت حیاتی آمریکا در دفاع از امنیت کشورهای غربی، همچنین وادار کردن کشورهای اتحادیه اروپا برای افزایش بودجه دفاعی در سطح دفاع ملی واختصاص کمک بیشتر آنها به ناتو بوده است. از دیگر پیامدهای حمله پوتین به اوکراین تسریع بیداری آلمان از خواب ژئوپلیتیکی، تضعیف موقعیت روسیه دربرابر آمریکا و چین، مشروعیت بخشیدن به ناسیونالیسم اوکراینی از طریق ایجاد خصومت خونی میان ملتهای روسیه و اوکراین، همچنین تسهیل رویکرد اوکراین به غرب پس از جنگ، به جای دور شدن از آن، تقویت روند انزوای روسیه در عرصه بین المللی و فقیرتر شدن مردم روسیه بوده است. تقاضای اعضای اروپایی ناتو برای پایان دادن هرچه زودتر به جنگ با توجه به این واقعیت که به شدت به غلات و منابع انرژی نظیر نفت و گاز طبیعی روسیه وابسته اند، تقاضا و انتخابی معقول است، اما مواضع ناتو تاکنون نشان داده است که حمله روسیه به اوکراین تنها از نظر منطق سود و زیان محاسبه و دیده نمیشود. اگر غیر از این بود، ناتو میبایست کمک قابل توجهی به روند حل دیپلماتیک طرفین درگیر میکرد و اوکراین را در این امتداد تشویق و حتی راه حلهای معقولی ارائه میکرد.