پژوهشگر جمعیت و نویسنده مجموعه کتب جنگ جهانی جمعیت معتقد است که هنوز آن عظم ملی و اراده جدی برای اجرای قانون جمعیت در دولتمردان دیده نشده است.۷ ماه از استقرار دولت سیزدهم میگذرد، اما همچنان مدیریت جمعیت کشور متولی ندارد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، پیمایشها از افزایش میل فرزندخواهی خانوادههای ایرانی میگویند در حالی که موانع پیش روی فرزندآوری همچنان وجود دارد و قانون حمایت از خانواده اجرا نمیشود.
۲۴ آبان ۱۴۰۰ وقتی حمایت از خانواده و جوانی جمعیت قانون شد، مهلت سه ماهه نهادهای مرتبط برای اجرایی شدن این قانون هم شروع شد؛ قانونی کلیدی و راهگشا برای حل بحران جمعیت که متاسفانه اغلب بندهای آن هنوز اجرا نمیشود. با احتساب مهلت سه ماهه، وزارتخانهها و دستگاههای مختلف باید آیین نامههای مرتبط با این قانون را تا ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ تنظیم میکردند؛ در حالی که سال ۱۴۰۰ تمام شد و آیین نامهای از هیچ نهادی بیرون نیامد.
در بودجه ۱۴۰۱ اگرچه اعتباراتی برای این قانون در نظر گرفته شد، تکلیف دخل و خرج این اعتبارات، اما دقیق مشخص نشد؛ این در حالی است که شاخصهای جمعیتی میگویند وضعیت جمعیتی ما خوب نیست؛ و فرصتمان برای حل بحران جمعیتی ایران و پیشگیری از پیری زودهنگام کشور و عوارض بی شمارش آن محدود است.
مطابق آمارها میانگین سنی ایران سال به سال بزرگتر و خانواده ایرانی سال به سال کوچکتر میشود. به همین بهانه و برای پرداختن به ابعاد مختلف این بحران و میزان اثرپذیری قانون جوانی جمعیت درصورت اجرایی شدن گفت و گویی داشتیم با صالح قاسمی پژوهشگر جمعیت و نویسنده مجموعه کتب جنگ جهانی جمعیت.
- از نگاه شما قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت چقدر قانون جامع و موثری برای فرزندآوری و حل بحران جمعیت است؟
خوشبختانه این قانون نخستین قانون جامعی است که هدفش حمایت از خانواده و فرزندآوری است؛ اولین قانون جامعی که به شکل کاملا ساختارمند در صدد حمایت از خانواده و فرزند آوری است؛ قانون جوانی جمعیت را من بهترین قانون موجود در دسترس میدانم که قدم اول اجرای سیاستهای کلی جمعیت است؛ این قانون موادی دارد در دو راهبرد کمکهای مالی و فرهنگ سازی. قانونی که بناست در مدت هفت سال اجرا شود.
دقیقا هفت سالی که آخرین فرصتهای جمعیتی کشور را در اختیار ما قرار داده است. پس اجرای این قانون بسیار کلیدی و راهگشاست و برای فرار از ابربحران جمعیتی کشورمان هیچ راهی نداریم جز اجرای این قانون.
- پس فرصت برای جبران بحران پیش رو اندک است؛ این را بر اساس چه دادهها و شاخصهایی میگویید؟
از منظر کارشناسی، چون اوج تعداد تولدهای کشور در دهه ۶۰ اتفاق افتاد و در دهه ۷۰ تعداد تولدها به شدت کاهش یافت، برای این که سود جمعیتی متولدین دهه شصت را بتوانیم فعال کنیم ۵ تا ۶ سال بیشتر وقت نداریم؛ وگرنه دهه شصتیها از سنین باروری خارج خواهند شد؛ پس مضیقه زمانی هم داریم؛ اگر قرار است ساختار جمیعت کشور را نجات دهیم تا زمان از دست نرفته باید این قانون اجرا شود وگرنه کارایی نخواهد داشت؛ سال ۹۳ سیاستهای کلی جمعیت ابلاغ شد؛ نزدیک به هشت سال دارد از آن تاریخ میگذرد؛ اما این طرح هیج وقت قانون نشد؛ ضمن اینکه در موسسه aei که یک موسسه مطالعاتی معتبر در دنیاست روی جمعیت کشورهای جهان و مسلمان مطالعه شده و آنجا پروفسور نیکلاس ابراشتات مینویسد در ۳۰ سال گذشته در کمال حیرت نرخ باروری ایران بیش از ۷۰ درصد کاهش پیدا کرده و این کاهش در طول تاریخ بشر بیسابقه است.
امروز با میانگین سنی بیش از ۳۳ سال میتوانیم اعلام کنیم که ایران عزیز ما دیگر ایرانی جوان نیست؛ ایران امروز یک کشور میانسال است که دارد به سرعت به سوی سالخوردگی جمعیت حرکت میکند. تا سه دهه آینده با ایرانی روبرو خواهیم بود که از هر سه نفر یک نفرش سالمند بالای شصت سال است. میتوانیم تصور کنیم ایرانی را که قرار است این میزان از سالمندی را تجربه میکند. خوب این شاخصها به ما میگوید که شرایط ما شرایط خوبی نیست.
- مطابق رصدهای شما مهمترین بندهای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که تسهیل گر فرزندآوری خانوادهها هستند و تا امروز رها شده اند کدام هستند؟
تا امروز اتفاقی که افتاده این است که متاسفانه هنوز عظم ملی و اراده جدی در دولتمردان برای اجرای این قانون دیده نشده؛ هفت ماه از استقرار دولت سیزدهم میگذرد. بسیاری از نهادها و ساختارها جای خودشان را پیدا کردند. اما همچنان مدیریت جمعیت کشور متولی ندارد و همچنان ستاد ملی جمعیت که بر اساس ماده یک قانون ملی جوانی جمعیت دولت و شخص رئیس جمهور موظف است آن را برقرار کند تشکیل نشده است.
بله اقداماتی اتفاق افتاده؛ اما کافی و موثر نبوده. مثلا وزارت بهداشت کارهایی را شروع کرده است. وزارت رفاه موضوع بیمه مادران خانه دار و در واقع اعطای بعضی تسهیلات را آغاز کرده. بیمه زوجهای نابارور بناست اعمال شود، اما چیزی که مهم است این است که مدیریت کشور باید یک متولی، یک قوه عاقله داشته باشد که هنوز ندارد. به نظرم این مهمترین تکلیف قانونی دولت است که همچنان روی زمین مانده است و تا وقتی این ستاد تشکیل نشود ما برنامه اقدام جدی برای همه دستگاهها در اختیار نخواهیم داشت؛ ضمن اینکه مجموعهای که این برنامه را رصد کند و میزان پیشرفت را گزارش بدهد و اصلاح رویکرد بدهد در اختیار نداریم و واقعاً توجیهی ندارد که چرا هنوز این ستاد تشکیل نشده است.
- آیا تجربه موفقی از اجرای چنین قوانینی در کشورهای دیگر که با بحران جمعیت مواجه بوده اند، پیش رویمان است؟
بله؛ امروز بیش از ۶۵ درصد از کشورهای جهان در حال اجرای سیاستهای جمعیتی هستند؛ مصادیق بسیار موفقی هم وجود دارد؛ هم در بین کشورهای غربی و هم در بین کشورهای شرقی. من خودم وقتی سیاستهای موفق را مطالعه میکردم میدیدم دو راهبرد اصلی به صورت مشترک در سیاستهای موفق وجود داشته است؛ یکی رفع موانع اقتصادی خانوادهها و دیگری اصلاح نگرش آنها یعنی فرهنگسازی؛ اتفاقا تجارب موفقی هستند که به نظر من به سادگی میتوانند بومی سازی و در کشور ما اجرا شوند؛ مثلا در یکسری از کشورهای موفق جمعیتی مثل روسیه که نرخ رشد منفی جمعیت را تجربه کرد یعنی سال به سال جمعیتش داشت کاهش پیدا میکرد، با اعمال یک سری سیاستهای دقیق نرخ رشد مثبت شد و الان به یک نرخ رشد پایدار رسیده است. دانمارک از جمله کشورهایی است که به نرخ پایین باروری یک و نیم رسید، اما توانست با اعمال سیاستهای دقیق جمعیتی نرخ باروری اش را به یک و هشت دهم افزایش دهد و هدف گذاری اش حدود دو و دو دهم فرزند است. سنگاپور هم از این دست کشورهاست که موفق شد. این کشورها اتفاقاً جز کشورهایی هستند که در کنار امتیازات مالی کارهای رسانهای و جریان سازیهای فرهنگی بسیار جدی را در دستور کار داشتند.
- آیا میشود در موضوع فرزندآوری، جامعه را با وجود چنین قوانینی اجبار به همراهی برای حل بحران جمعیت کرد؟
واقعاً فرزندآوری یک تصمیم شخصی و خصوصی است؛ اما با توجه به اینکه حاکمیت و دولتها وظیفه دارند مصالح بلندمدت خانوادهها را هم ببینند و به آنها گوشزد کنند اینجاست که وارد سیاست گذاری میشوند. این قانون در صدد رفع موانع اقتصادی خانوادههاست و اغلب تکالیفی که تعیین کرده برای دستگاههای مختلف است نه برای خانواده ها؛ به نظر من این قانون بیشتر از اینکه تشویق کننده فرزندآوری باشه تسهیل گر است؛ یک بخشی از جامعه که درصد زیادی هم نیستند بین ۳ تا ۵ درصد اساساً هیچ تمایلی به فرزندآوری ندارند حتی در ابتدای ازدواج هم قید میکنند که نمیخواهند بچه دار شوند؛ اما بخش زیادی از جامعه تمایل به فرزندآوری دارند؛ این قانون وضع شده برای اینکه موانع را از جلوی پای آنهایی که تمایل به فرزند دار شدن دارند بردارد پس این قانون بیشتر از این که مشوق باشد تسهیل کننده فرزندآوری است و هدف گذاری اش رفع موانع است.
- تعبیر پنجره جمعیتی که در علم جمعیت شناسی از آن زیاد استفاده و گفته میشود در کشور ما مدت محدودی باز است، به چه معناست؟
مبنای تعریف پنجره جمعیتی یک مبنای اقتصادی است یعنی اگر افراد ۱۵ تا ۶۴ ساله جمعیت غالب یک کشور را تشکیل بدهند میگوییم این کشور از منظر اقتصادی در پنجره جمعیتی قرار دارد؛ اما از منظر باروری پنجره جمعیتی را جور دیگری میببینیم یعنی اگر حداکثر جمعیت، در سن باروری ایمن و متعارف باشند ما میگوییم پنجره باروری فعال است؛ پنجره باروری ایران متولدین دهه ۶۰ هستند، اوج تعداد تولدها در کشور در دهه ۶۰ اتفاق افتاد؛ دهه شصتیها کسانی هستند که وقتی وارد مرحله سالخوردگی جمعیت میشوند بیشترین آسیب را همین نسل خواهد دید؛ تقریباً دو دهه گذشته به ویژه هشت سال گذشته سالهای بسیار تعیین کننده و طلایی بودند که واقعاً متاسفم بگویم فرصت سوزی محض اتفاق افتاد، سالهایی که متولدین دهه ۶۰ در سنین باروری بودند؛ پیش از این سه چهار سال اخیر فضای اقتصادی هم مناسبتر از الان بود لذا زمینه خوبی وجود داشت تا با یک اصلاح نگرش الگوی فرزندآوری را اصلاح کنیم، اما متاسفانه دولت سابق این کار را نکرد. در ادامه ما رسیدیم به این پنج شش سال باقی مانده که مابقی متولدین دهه ۶۰ و متولدین اوایل دهه هفتاد هنوز در سنین باروری هستند. اگر از این فرصت استفاده کنیم آسیبهای بحران جمعیتی به حداقل میرسد. آسیبهای فردی خانوادگی که امروز گریبان خانواده ایرانی را گرفته کاهش پیدا خواهد کرد. سندروم آشیانه خالی یعنی سالمندان بدون حمایت و رها شده در جامعه در کمین آنهاست و اگر الگوی فرزندآوری شان، بی فرزندی یا تک فرزندی باشد به شدت در معرض چنین آسیبهایی هستند. اگرچه حاکمیت و نظام وظیفه دارد و حتماً باید مطالبه کنیم و وظایف باید محقق شود، اما حتی اگر دولت به وظایفش عمل نکند ما خودمان باید به فکر خودمان باشیم آینده ما و فرزندانمان در گرو تصمیماتی است که امروز میگیریم. ما امروز ۲۵ میلیون خانوار داریم؛ از این میزان حدود ۱۳ میلیون خانواده داریم که در سن باروری هستند و میتوانند اقدام به فرزند آوری کنند پس در واقع اگر دهه شصتیها و البته همه خانوادههایی که هنوز در سن باروری هستند اقدام به فرزند آوری کنند آسیبها و پیامدهای بحران جمعیتی هم برای خودشان کاهش مییابد و هم برای کشور، اما این فرصت یک فرصت ۵ یا ۶ ساله و بسیار محدود است فرصتی نیست که دیگر زمان برای فرصت سوزی داشته باشیم.
- با همه این تفاسیر فکر میکنید پیاده شدن قانون جوانی جمعیت در جامعه چقدر میتواند جلوی این فرصت سوزی را بگیرد؟
واقعیت این است که قانون جوانی جمعیت هیچ کدام از بنده هایش هنوز اجرا نشده؛ بیمه زوجهای نابارور در قانون سال ۱۴۰۱ دیده شده است و بناست اجرایی شود. بیمه زنان خانهدار همین طور؛ اعطای زمین برای فرزندان سوم و بالاتر اعلام شده که بناست اجرایی شود. از فرزندان چهارم و چندقلوها آغاز میشود و از فرزندان سوم به بعد را شامل میشود این در مورد یک خانواده چهارقلو اجرا شده و در مورد فرزندان چهارم هم قرار است اجرایی شود و در مرحله بعدی به فرزندان سوم برسد؛ اما چنانچه عرض کردم اینها هنوز هیچ کدام اجرایی نشده است؛ هدف کلی قانون زمانی محقق میشود که ستاد ملی جمعیت تشکیل شود و یک روح حاکم در تمام دولت در حمایت از فرزندآوری تشکیل شود.
- به عنوان سوال آخر؛ فکر میکنید باید اولویت با اجرای کدام یک از بندهای این قانون باشد؟
من فکر میکنم بخش بیمه بانوان خانه دار خیلی بخش مهمی است. اعطای تسهیلات بانکی و هدیه تولد که باز در قانون بودجه ۱۴۰۱ آمده هم مهم است. اعطای زمین هم مهم است؛ مهمترین دستگاهی که باید با تمام قوا وارد این میدان شود، چون نقطه تماس آن با مردم در حوزه جمعیت و فرزند آوری بسیار بالا و تعیین کننده است وزارت بهداشت است؛ من قائلم که شخص وزیر بهداشت و همه معاونانش باید برای همه اقدامات وزارتخانه یک پیوست جمعیتی شفاف داشته باشند.
اما در کنار این کارها، رفتارها و قوانین معارض باید حذف شوند و نباید شاهد اتفاقات متناقض در کشور باشیم؛ از طرفی قانون جوانی جمعیت را داشته باشیم مثل تعلیق اجرای بعضی از بندهای این قانون که در وزارت بهداشت اتفاق افتاد و زنانی که برای گذراندن طرح خودشان میتوانستند شیفتهای شبانه را نروند، اما رفتند؛ در واقع میخواهم بگویم که ما هیچ پیامی مخالف فرزندآوری نباید در کشور داشته باشیم.