کارشناس مسائل روسیه میگوید: وقایع اوکراین تمام نگاههای خودبرتربینی نژادی و چهره واقعی غربیها را عیان کرد، چهرهای که سالها به بهانه حقوق بشر از دیگر کشورها باجگیری میکرد.
از این رو رسانهی KHAMENEI.IR در گفتاری از دکتر روحالله مدبّر، کارشناس مسائل روسیه و تحلیلگر بینالملل نگاهی به رفتارهای نژادپرستارانه غرب در بحران اوکراین و نتیجه اعتماد دولتمردان اوکراینی به آمریکا و غرب داشته است.
سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب درباره وقایع اوکراین در دو بعد است؛ بعد اول اینکه رئیسجمهور فعلی اوکراین توسط جریانات غربی به قدرت رسیده، اما الآن بیشترین اعتراض را به غرب دارد. بعد دوم هم مباحث نژادپرستانه بیشرمانهای است که امروز در منطقه اروپا رخ میدهد و از چند لحاظ حائز اهمیت است که من بهصورت خلاصه به آن میپردازم.
دولت مستقر اوکراین حاصل انقلاب رنگی ترکیبی از کودتا بود که در سال ۲۰۱۴ علیه یانوکوویچ که با آراء نزدیک به ۶۰درصد قدرت را در اوکراین بهدست گرفته بود، صورت گرفت و طرفهای غربی او را که محبوبیت داشت سرنگون کردند تا عناصر نزدیک به غرب را بر سر قدرت بیاورند. قبل از آن دوره هم، انقلاب رنگی در اوکراین صورت گرفت و از سال ۲۰۰۴ یوشنکو به قدرت رسید و قرارداد ساخت آزمایشگاههای تولید مواد میکروبی بین طرف اوکراینی و آمریکایی تسریع شد و اوکراین وارد بازی غرب شد. البته زمانی که یانوکوویچ در سال ۲۰۱۴ قدرت را بهدست گرفت، مردم اوکراین تمایل داشتند از حرکت اوکراین بهسمت غرب جلوگیری کنند و یانوکوویچ مخالف عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا بود. برای همین آمریکاییها او را سرنگون کردند تا عناصر نزدیک به خودشان قدرت را بهدست بگیرد؛ حتی وقتی در سال ۲۰۱۹ رقابت بین پرشنکو و زلنسکی برگزار شد، با وجود آنکه پرشنکو به غرب و آمریکا بسیار نزدیک بود، اما آمریکاییها این احتمال را میدادند که پرشنکو مقدار اندکی از اهداف کاخ سفید را عملیاتی نکند و از او حمایت نکردند. به همین خاطر، زلنسکی را که هنرپیشه فیلمهای سینمایی، فاقد هر نوع تجربه سیاسی و اجراکننده نعلبهنعل سیاستهای کاخ سفید بود، بر سر کار آوردند. تمام رؤسای جمهور غربگرای اوکراین بعد از انقلاب رنگی مهرههای دست آمریکا بودند، اما امروز زلنسکی مهره سوختهای است که با تشویق و حمایت از عضویت اوکراین در ناتو او را بهسمت تحریک و تنشآفرینی و درگیری با روسیه وارد کردند، ولی زمانی که زلنسکی وارد این تنش و درگیری شد، دست از حمایتهای عملیاتی خود برداشتند و زلنسکی اینگونه به سران ناتو و طرف آمریکایی اعلام کرد که هر کس در اوکراین کشته شود، ناتو مسئول خون اوست.
زلنسکی پیامهایی به طرفهای آلمانی و فرانسوی فرستاد مبنی بر اینکه شما از جنگ برای سود شرکتهای خود بهره میبرید و به جهانیان نشان داد که آمریکاییها، اروپاییها و غربیها بدعهد و دروغگو هستند که حتی از نزدیکترین عناصر خودشان هم فقط برای بهرهبرداری استفاده میکنند و در شرایط نهایی از هر نوع حمایت از آنها خودداری میکنند. شرایط اسفناکی که امروز در اوکراین رخداده حاصل همین سیاستهای تنشآفرین و تحریکآفرین آمریکاست که در مواقع ضروری هم از عناصر خودش حمایت نمیکند. مثل اتفاقی که در افغانستان افتاد و آمریکاییها با خفت از آن خارج شدند و عناصر دولت آمریکایی خود را تنها گذاشتند. برخی از وزرای دولت افغانستان که از عوامل بسیار نزدیک آمریکا بودند، امروز در کشورهای اروپایی با وضعیت تحقیرآمیزی در مشاغل فعالیت میکنند. شرایط امروز اوکراین و دولت اوکراین همین درس عبرت را به جهانیان میدهد که اگر هر ملت و کشوری سرنوشت خود را با آمریکا گره بزند، به این شرایط سخت تحقیرآمیز و دشوار میرسد.
بعد دوم بسیار مهم است. در قضیه اوکراین همانگونه که رهبر انقلاب نیز فرمودند چهره خودبرتربینی نژادی و نژادپرستی غربیها عیان شد. امروز چهره بدون بزک آنها برای جهانیان مشخص شده است. اندیشههای فاشیستی و نازیسم در جنگ جهانی دوم باعث جنگهای طولانی و کشتهشدن میلیونها نفر انسان شد، بهخاطر همین خودبرتربینی نژادی رخ داد. برخی از غربیها معتقدند چنین اندیشهای به پایان رسیده و در ظاهر از آن برائت میجستند،، ولی الآن گاهی رفتارهای تند و زنندهای با جامعه مسلمانان دارند، مساجد را تعطیل میکنند، حجاب را برای مسلمانان ممنوع میکنند، رفتارهای زنندهای با پناهجویان در بحث اشتغال و خدمات اجتماعی دارند. دولتمردان غربی هم اعلام کردند که این رفتارها غیررسمی و غیردولتی متعلق به اقلیتهای گروهی و افراطی است و ما در دولتها این نوع رفتارها را قبول نداریم. البته دولت فرانسه در ممنوعیت حجاب پیشقدم بود که این نژادپرستی و خودبرتربینی و بیتوجهی به اندیشههای بشری و آزادی بیان است.
به هر حال در وقایع اوکراین، تمام نگاههای خودبرتربینی نژادی و چهره واقعی غربیها عیان شد. زمانی که خبرنگاران غربی در گزارشهای خودشان رسماً اعلام کردند اینجا که در حال جنگ و درگیری است، یک کشور جهان سومی یا کشور داخل غرب آسیا نیست، اینجا یک کشور اروپایی است، اینجا چشمآبیها در حال کشتهشدن هستند. این نوع ادبیات سخیف و مبتذل که بهکار برده شد، چهره واقعی غرب را به جهانیان نشان داد؛ چهرهای که با بهانه و با کلمات زیبای حقوق بشردوستانه و دفاع از حقوق انسانی سالها علیه کشورهای دیگر اعمال نفوذ و باجگیری میکرد، امروز نشان داد که حقوق بشر و حقوق انسانی برای آنها ابزاری بیش نیست.
طبق کنوانسیونهای حقوق جنگ و قواعد بینالمللی صریحاً اعلامشده هر فرد غیرنظامی که از جنگ فرار میکند، فارغ از هر هویت نژادی باید مورد حمایت و همدلی برابر قرار بگیرد و باید شرایط خروجش از منطقه جنگی و ورودش به کشور بیطرفی که همسایه آن کشور در جنگ هست، فراهم شود. در کنوانسیون حقوق جنگ رسماً اعلامشده که هر نوع تبعیض در خروج افراد بر مبنای توجه به هویت نژادی و رنگ پوستشان مصداق عمل جنایت جنگی است و قابلیت پیگیری در محاکم بینالمللی دارد؛ اما در زمان خروج پناهجویان رنگینپوستی که حتی برخی از آنها دو تابعیتی بودند و تابعیت اوکراینی داشتند، شرایط وخیمی پیش آمد و گاهاً بهعلت رنگ پوست یا نژاد غیراروپایی، به آنها اجازه سوارشدن به قطار را نمیدادند. در مرزهای ورودی لهستان، افراد بر مبنای رنگ پوستشان صفبندی میشدند. در ایستگاههای ورودی به آلمان، تمام رنگینپوستان از قطار پیاده و در بازداشتگاه قرار گرفتند. گاهاً مأموران مرزی اوکراین دانشجویان خارجی را مجبور به جمعکردن زبالهها میکردند. بخشی از افراد را پا برهنه یا با پای پیاده هدایت میکردند. از دادن اقلام گرم، پتو و حتی غذا به دانشجویان و اتباع خارجی با افتخار ممانعت میکردند. صحنههای متعددی از ضربوشتم دانشجویان خارجی در مبادی خروجی مرزها دیده شد؛ صحنههای دردناکی که یادآور رفتارهای فاشیستی آلمان نازی بود. بیش از هفت هزار نفر از اتباع شانزده کشور را در چند منطقه درگیری برای سپر انسانی در داخل ساختمانها نگه داشتند.
تعداد زیادی از اتباع خارجی که تابعیت دوگانه و یا حتی ویزای تحصیلی گرفته بودند، مجبور به جنگیدن با روسیه کردند. صحنههای متعددی دیده شد که پاهای برخی افراد، حتی سربازهای خودشان را با زنجیر به میله بسته بودند که از میدان جنگ فرار نکنند. این نوع نگاه و برخورد نژادپرستانه که در بحران اوکراین در حال رخ دادن است، توسط غربیها صورتگرفته و نشاندهنده چهره واقعی و خشن و غیرانسانی غرب است. در همین دو الی سه ماه گذشته قبل از بحران اوکراین، زمانی که پناهجویان سوری خصوصاً پناهجویان افغانستانی بعد از سقوط دولت اشرف غنی فرار کرده بودند و قصد داشتند از بلاروس وارد لهستان شوند، با مرزهای بسته مواجه شدند و حتی بخش عمدهای از آنها در سرما یخزده و کشته شدند. اما همین لهستان در جنگ اوکراین برای چشم آبیها مرز را باز کرد و آنها را پذیرفت.
رهبر انقلاب در پیام به اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان اروپا، رویدادهای سیاسی و نظامی این روزها را نشاندهنده بخشی از همان پیچ تاریخی جهان خواندند که پیش از این انتظار آن رفته بود. گمان میرود در این پیچ تاریخی چهره واقعی جریانات غربی بیشتر آشکار شود. رویکردهای دوگانه غرب امروز در بحران اوکراین کاملاً عیان است. در حالی که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تقریباً بیش از دوازده جنگ راه انداخت، ما ندیدیم در نظام بینالملل اینقدر به آن واکنش نشان داده شود؛ چرا؟ چون به قول آنها جنگ در غرب آسیا بود و مردم آنجا چشمآبی نبودند. در طول تمام این درگیریها و کشتار هزاران نفر از مردم یمن توسط ائتلاف مورد حمایت آمریکا، آیا سفارت انگلیس یک بار پرچم یمن یا افغانستان را بالا برد؟ اما با شروع بحران اوکراین، سفارت انگلیس در تهران پرچم اوکراین را بالا برد و از اوکراین حمایت کرد. آنهم فقط بهخاطر نوع نگاه نژادپرستانهشان است.
سفارت فرانسه در تهران، کشورهای عضو اتحادیه اروپای مستقر در ایران و سفیر اوکراین و همه اتباع آنها را برای پیمان همدلی در سفارت خودش جمع کرد. آیا سفارت فرانسه در زمان جنگ افغانستان و یمن که هزاران نفر از مردم و کودکان یمنی و افغانستانی کشته شدند، یک بار چنین اقدامی کرد؟ یکی از شرمآورترین شرایط در طول تاریخ بشر همین شرایط بحران اوکراین و رفتار با آفریقاییتباران است. نوع ادبیاتی که از غربیها در رسانهها مشاهده میکنیم دقیقاً شبیه ادبیات و رفتارهایی است که در دوره کشتار سرخپوستان بومی آمریکا و سیاهپوستانی که به بردگی گرفته شدند و یا رفتارهایی که با مسلمانان در آمریکا صورت میگرفت یا دوران جنگهای نژادی در آمریکا کاملاً مشابه و دقیقاً مثل همان دوران است. غرب سالها تلاش کرد تا خود را حامی حقوق بشر نشان دهد، اما نشان داد که نهادهای قلابی مدافع بشر ساخته بود و در مجمع عمومی سازمان ملل با ایجاد کمیسیون حقوق بشر، قصد فشارآوردن به سایر کشورها را داشت و امروز دروغگویی و پوچبودن حرفهای آن بر همه مشخص شد. همه دیدند که غرب مصداق بارز نژادپرستی، دشمنی با بشریت و بیاعتباری حقوق بینالملل و تمام کنوانسیونهایی است که خود سازمانهای بینالمللی مصوب کردند و غربیها از آن بهعنوان ابزاری برای باجگیری علیه سایر کشورها استفاده میکنند.
انسانها باید بدانند که امروز در کدام جبهه قرار گرفتند. نباید در مسیر جنگ تبلیغاتی غربیها قرار بگیرند. حقیقت و واقعیت آن چیزی است که امروز از رفتار دوگانه غرب در برابر بشریت و حقوق بشر مشخص است. کرامت انسانی مسئلهای است که هیچ اهمیت و ارزشی برای آنها ندارد. سال ۲۰۰۳، آمریکاییها و انگلیسیها به بهانه سلاحهای کشتار جمعی به عراق حمله کردند و بیش از یک میلیون نفر عراقی را کشتند. هیچکدام از کشورهای غربی اعتراض نکردند؛ چون از نگاه غربیها کسی که در خاورمیانه زندگی میکند، شهروند درجه سوم است و حق حیات ندارد. مثل همان رفتاری که سالها استعمار پیر بریتانیا و فرانسه در منطقه غرب آسیا علیه کشورهای منطقه انجام دادند. فراموش نمیکنیم که انگلیسیها در جنگ جهانی اول، اموال و غذا و محصولات کشاورزی ایرانیان را برای کمپانی هند شرقی و برای سربازان خودشان دزدیدند و باعث کشتهشدن میلیونها ایرانی شدند. حالا همین انگلیسیها برای ما مدافع و منادی حقوق بشر شدند. این روزها انسانهای با بصیرت چهره واقعی رژیم مافیایی آمریکا و عناصر وابسته غربی را بهتر و عیانتر میبینند. جنگ اوکراین و درگیریها و بحران اوکراین تلنگری به انسانهای آزاداندیش در جهان است که با واقعیت غرب و دروغگویی و بدعهدی و رویکرد ضدانسانی آنها بیشتر آشنا میکند.