کارشناس دینی : ظهور متوقف بر علائم نیست؛ بلکه متوقف بر شرایط ظهور است.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما، حجت الاسلام منصوریان دامغانی در گفتگوی قرآنی صبح امروز درباره فلسفه غیبت حضرت امام زمان(عج) افزود: علت این غیبت کبری و صغری توسط اهل فن در چند علت و موضوع مطرح شده که می شود گفت از مهمترین هایش حفظ جان امام(عج) هست و به هر حال حجت حق آخرین حجت الهی هست و مخالفان و دشمنان همانطور که انبیا الهی و ائمه طاهرین را به شهادت می رساندند؛ وجود مطهر امام عصر(عج) هم از این مسئله مبری نیست. غیبت صغری شروع شد تا جان مبارک تا زمان آماده بودن شرایط حکومت حفظ شود. در کنار آن مؤمنان مورد امتحان الهی قرار میگیرند و شیعیان تربیت میشوند و دلایل دیگری که در این رابطه مطرح است.
حجت الاسلام منصوریان دامغانی در ادامه در پاسخ به این سؤال که در زمان نواب خاص، نواب عام هم وجود داشتند افزود: نواب عام در زمان خود اهل بیت(ع) هم هستند؛ یعنی کسانی که مجتهد، آگاه به مبانی و عادل بودند. آیا در زمان امام صادق (ع) ایشان با امکانات آن روز نسبت به مردم کوفه غایب نبودند؟ غیبت در زمان حضور خود اهل بیت(ع) یک معنایی پیدا می کرد که زمانی که حضرات ائمه زنده بودند، در ظاهر در یک شهر دیگری امام غایب بود؛ در آن جا حضرت میفرمودند به فقها رجوع کنید. از امام صادق(ع) روایت است زمانی با مسئلهای روبهرو شدید، به فقهای عادل و عالم رجوع کنید که ما او را بر شما حاکم و قاضی قرار دادیم.
این کارشناس دینی درباره علائم ظهور و شرایط ظهور گفت: یکی از مشکلاتی که امروز در حوزه معارف دین داریم این است که غیرکارشناسانی که مبانی را بلد نیستند اظهارنظر می کنند. در موضوع مهدویت سه آیه صریح قرآنی داریم و با کمک روایات حدود 300 آیه و حدود 7 هزار روایت درباره علائم ظهور احصا شده است. برای تبیین موضوع مهدویت باید روایت در آن منظومه آیات و روایات و آن فضای استنباطی و اجتهادی دیده بشود. ما بارها در این سال های اخیر شنیدیم که به زودی امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد. چرا؟ چون در نقطهای یک درگیری اتفاق افتاده است. پس چرا این ظهور اتفاق نمی افتد؟ چون براساس استنباط از مجوعه های آیات و روایات کسی که همه این آیات و روایات را بگذارد مقابل خودش مجتهدانه به آن نگاه کند متوجه می شود که ظهور متوقف بر علائم نیست؛ متوقف بر شرایط ظهور است. یعنی ما باید یک شرایطی را فراهم بکنیم. علائم ظهور نیز برای این است که آن شرایط تحقق پیدا بکند.
وی با بیان اینکه علائم ظهور باید در ضمن شرایط ظهور کسب شود اضافه کرد: ما باید گفتمان مهدویت مان در جامعه در شرایط ظهور باشد نه علائم ظهور.
منصوریان افزود: قبل از ظهور امام زمان (عج ) باید دارای یک رهبری متمرکز باشیم، این رهبر متمرکز استعداد شیعیان را جهت دهد و به سمت ظهور هدایت کند. ما معتقدیم که ولایت فقیه همین است، امام (ره) فرمود ما قیام نمی کنیم مگر این که ظهور اتفاق بیافتد و یا رهبری فرمودند آرمان بزرگ ما نزدیک شدن به ظهور است. اگر قرار است ظهور اتفاق بیافتد باید شیعه به یک قدرتی برسد که امام وقتی ظهور می کند متوقف بر افراد و وضعیت های مختلف نباشد. تمدن نوین اسلامی یعنی باید شیعه قبل از ظهور به قدرتی برسد که بتواند با آن قدرت نظم ظالمانه که دنیا پر از ظلم و جور می شود . این را چه کسی بشکند ، شیعه و با یک قدرت برسد که بتواند بشکند.
حجت الاسلام منصوریان اضافه کرد: امام زمان آن تمدنی که شیعه ساخته و ریل گذاری کرده را رهبری می کند. یعنی شیعه به قدرتی رسیده است که بتواند نظم ظالمانه را کنار بزند.
پدیده های نجات و فرج و گشایش و رهایی و رستگاری کامل و شفا و قانون حقیقی و موعود فقط در معاد و پس از برپایی قیامت کبرای دینی یا پس از وقوع آخرین مه بانگ علمی و بعد از برپایی مجدد نظام احسن آفرینش مبداء مقدور و میّسر و امکان پذیر می باشند و نه در طول سفر و در طی سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی. پدیده غیبت کبرا تنها خاص و ویژه ایسا مسیح علیه سلام و مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نمی باشد بلکه مشمول حال تک تک افراد انسانی است. هر فرد انسانی در لحظه بسته شدن در رحم مادر خویش از خواب ژرف مرگ بیدار میگردد و زمان غیبت اش به سر می رسد و در همان جا و در همان لحظه از عالم غیب و بخش بیزمانی و بیمکانی وارد عالم شهود و بخش زمان و مکان میگردد و پس از تولد و رشد و نمّو سپری شدن عمر و زندگی دنیوی اش دوباره وارد فاز غیبت کبرا می گردد تا بیداری مجدد و ظهور دوباره اش در عالم واقعی و عینی و شهودی. فاصله زمانی بین لحظه مرگ در این عالم و لحظه بسته شدن دوباره نطفه در رحم مادر در همین عالم در یک مرتبه و با یک درجه تکاملی برتر نسبت به مرتبه و درجه تکاملی فعلی و در سطحی برتر نسبت به سطح فعلی برای کلیه افراد انسانی در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده روی کره زمین برابر و یکسان می باشد و در طول سفر همیشه برابر با هفت بار طول عمر کلی یا دهر کیهانی، یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی و آنهم نه فقط یک بار بلکه بطور فراوان. طول عمر کلی کیهان در حال حاضر و تا آینده دور دستی توسط منجمین و کیهان شناسان برجسته غیر قابل پیش بینی و تخمین و محاسبه و تعیین می باشد. به عنوان مثال و پیش فرض اگر طول عمر کلی کیهان برابر با مقدار عددی سرعت نور ( یعنی بدون پسوند کیلومتر بر ثانیه) در خلاء بتوان 2 باضافه پسوند سال یعنی 90 میلیارد سال باشد ( البته سال شمسی و نه قمری ) ، آنگاه طول زمانی غیبت کبرای هر فرد انسانی در طول سفر و بطور فراوان همیشه برابر با 630 میلیارد سال خواهد بود. این فاصله زمانی را خداوند متعال قبل از آفرینش کیهان ها یا جهان های موازی و مساوی و بیشمار از ابعاد بیکران خویش ( و نه از عدم و نیستی ) و خلقت سامان ها یا نظم های کوانتمی کلی هفتگانه کیهانی و عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی بطور یکسان و برابر در محتوای هرکدام از جهان ها ، با علم و آگاهی و اطمینان و قاطعیت مطلق از پیش تعیین نموده است و پس از آن جاودانه هیچ نیرویی نمی تواند یک ثانیه به آن بیفزاید و یا یک ثانیه از طول آن بکاهد. حال ممکن است که خوانندگان گرامی سوال زیر را مطرح نمایند : چرا طول خواب ژرف مرگ و غیبت، هفت برابر طول عمر کلی کیهان می باشد و نه یک برابر ؟ در پاسخ گوئی به این سوال معقول و منطقی توجه خوانندگان گرامی را به حقیقت داشتن وجود نظم های کلی کوانتمی هفتگانه کیهانی و عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی معطوف می دارم. اگر پرسیده شد که از کجا می توانیم مطمئن باشیم که انسان دارای هفت زندگی و هفت عشق می باشد، توجه آنان را به واژه باستانی- اوستایی ماقبل پیدایش زرتشت و خط و زبان اوستایی یعنی " خویدوده " معطوف میدارم که زرتشت و شاگردان مستقیم وی و پیروان بعدی زرتشت تاکنون به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن پی نبرده و پژوهش گران و محققین خودی و بیگانه به علت عدم آشنائی و علم و آگاهی آنرا به ازدواج با محارم ترجمه و تفسیر و معنا نموده اند. در صورتیکه این واژه در اصل و ریشه در میدان های خود شناسی و انسان شناسی و آفرینش، خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای 《 خود تو ده تایی 》بوده است. به این معنا که خداوند متعال یا ایزد خرد و دانایی در برترین حالت و نظم آفرینش ملکوتی کیهانی یعنی در نظام احسن آفرینش مبداء هر فرد انسانی را از یک خانواده خودی ده عضویی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن یا پنج آدم و پنج حوای خودی آفریده و به آنان حیات یا زندگی جاودانه اهداء نموده است و آنهم با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و خودی و ملکوتی. در نظام احسن آفرینش مبداء و در کلیه لحظات زندگی طولانی مدت بهشتی درون آن ، افراد انسانی و موجودات زنده و مفید از خود دارای اراده و خواست آزاد و اختیار نبوده اند بلکه اراده و خواست آزاد و اختیار خداوند متعال بطور مستقیم و بدون واسطه در سراسر تار و پود های وجودی آنها جاری و ساری بوده است . لذا بر خلاف افسانه تخیلی - اوهامی آدم و حوای دینی در بهشت و در پیشگاه بیکران خداوند متعال هیچ انسانی مرتکب هیج گونه گناه یا خطایی نشده است که باعث جدائی و طرد و تبعید وی از بهشت و درگاه بیکران خداوند متعال گردیده باشد. معنای این سخن این است که ما انسان ها در حال حاضر هم در پیشگاه لایه تناهی یا نامتناهی یا بیکران و یا بی نهایت خداوند متعال و در بهشت به سر می بریم و مشغول زندگی هستیم و نه در بیرون از آنها. البته نظم فعلی کیهانی و حیات های دنیوی درون آن در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی اولیه نمی باشد بلکه فقط یکی از مراتب و درجات تکاملی فراوان آن بین دو سرحد یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال در طول سفر. نتیجه اینکه ما انسان ها به عنوان بخش مهمی از تار و پود محتوای کیهان و نه به مثابه تافته ای جدا بافته از آن در جهت رجعت یا بازگشت به درگاه و بارگاه و پیشگاه خداوند متعال در حرکت و سیر و سلوک نیستیم بلکه بهمراه کل کیهانی بسوی بازگشت به نظام احسن آفرینش مبداء و برخورداری مجدد از زندگی بهشتی اولیه درون آن در سفر و حرکت هستیم. در پایان خدمت خوانندگان گرامی لازم به اشاره می دانم که این سفر مقطعیِ نزولی و صعودی و حرکت کلی بین مبداء و معاد بطور خطی و پیوسته طی نمی شود بلکه منقطع و منزل به منزل یا وادی به وادی یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه و آنهم از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان. این روند و حرکت و سفر کلی در محتوای هرکدام از جهان های موازی و مساوی و بیشمار، واحد و احد و یگانه است و به خود خداوند تعلق دارد و ما هم به عنوان اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر کل های کیهانی، جاودانه در این حرکت و سفر تکاملی بی پایان سهیم و شریک هستیم و پدیده مرگ هرگز باعث فنای وجود و نفوس مجرد ما نمیگردد . در پایان امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم.