باور به منجی از دیرباز در شعر پارسی برجسته بوده و فارسیزبانان شاعر، گاهی کنایی و غیرمستقیم و گاهی هم روشن و آشکار چهره امام مهدی (عج) و تمنای وصال و ظهور ایشان را به زیبایی ترسیم کرده اند.
حافظ از شعرای بزرگی است که در وصف امام مهدی اشعار فراوانی سروده است. لسان الغیب در وصف حضرت ولیعصر (عج) چنین میسراید: درد عشقی کشیده ام که مپرس/ زهر هجری کشیده ام که مپرس/ گشته ام در جهان و آخر کار/ دلبری برگزیده ام که مپرس.
او در جای دیگری با اشاره مستقیم به نام مبارک حضرت، مژده میدهد که با ظهور او، «دجال»؛ مظهر ریا و تزویر و پلیدی مضحمل میشود: کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل/ بگو بسوز که «مهدی» دین پناه رسید. موضوع غیبت هم از نگاه حافظ پنهان نمانده و در این باب اشعار زیبایی دارد: از دست غیبت تو شکایت نمیکنم/ تا نیست غیبتی نبود لذت حضور/ گر دیگران به عیش و طرب خرم اند و شاد/ ما را غم نگار بود مایه سرور/ حافظ شکایت از «غم هجران» چه میکنی/ در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور.
گاهی نیز آتش سوزان هجر آنچنان در وجود حافظ شعله ور میشود که به ناچار غیبت و هجران یار را به زبان میآورد و از خدا ظهورش را طلب میکند:ای غایب از نظر به خدا میسپارمت/ جانم بسوختی و به جان دوست دارمت/ تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک/ باور مکن که دست ز دامن بدارمت.
غزل معروف حافظ در باب انتظار هم شنیدنی و خواندنی است؛ ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی/ دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی.
حافظ ظهور حضرت و پایان اندوه و رنج و تشویش بشر را نیز در اشعارش به زیبایی تصویر میکند و از شادی و نشاط و زندگی راستین پس از ظهور با زبان شعر میگوید: نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد/ عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد/ ارغوان جام حقیقی به سخن خواهد داد/ چشم «نرگس» به «شقایق» نگران خواهد شد/ این تطاول که کشید از غم هجران بلبل/ تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد/ ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید/ از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد.
اشعار شیخ محمود شبستری، عارف و عالم قرن هشتم نیز در منظومه «گلشن راز» درباره نبوت و ولایت شنیدنی است: نبوت را ظهور از آدم آمد/ کمالش در وجود خاتم آمد/ ولایت بود باقی تا سفر کرد/ چو نقطه در جهان دور دگر کرد/ ظهور کل او باشد به خاتم/ بدو یابد تمامی هر دو عالم.
ملامحمدمحسن فیض کاشانی شاعر و عارف نامی قرن یازدهم هجری هم در سرودههای خود به مدح و ثنای حضرت مهدی (عج) پرداخته است. وی در یکی از مهمترین سرودههای خود که اولین بیت دیوان حافظ را تضمین کرده است، این چنین ارادت خود را به حضرت صاحب الزمان (عج) ابراز میدارد:
الا یا ایها المهدی، مدام الوصل ناولها/ که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها
صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد/ ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابید در دلهای مشتاقان/ ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها.
عطار نیشابوری عارف و شاعر بلند مرتبه ادب پارسی نیز ظهور مهدی موعود را خواسته تمام اولیا میداند و در سرودهای میگوید:
صد هزاران اولیا، روی زمین/ از خدا خواهند مهدی را یقین
یا الاهی، مهدیم، از غیب آر/ تا جهان عدل گردد آشکار
شیخ بهایی عارف و شاعر قرن دهم و یازدهم هم سروده معروفی دارد که بسیاری از سخنشناسان مخاطب شعر «تمنای وصال» او را امام زمان (عج) میدانند.
تاکی به تمنای وصال تو یگانه/ اشکم شود، از هر مژه، چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟ /ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه/ هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو/ در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو/ مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
خاقانی از بزرگترین قصیده سرایان و شاعران نامدار ایرانی را نباید از قلم انداخت؛ شاعر توانایی که در وصف امام مهدی (عج) نیز شعر سروده است:
این پرده که آسمان جلال آستان اوست/ ابری است کآفتاب شرف در عنان اوست
بلقیس بانوان و سلیمان شه اخستان/ کز عدل و دین مبشر مهدی زمان اوست
در دوره معاصر به خصوص در عصر مشروطه هم چهره نورانی امام مهدی در اشعار شعرا به نیکی و زیبایی ترسیم شده است؛ جایی که ملک الشعرای بهار می¬گوید:
گر نهان است، یکی روز عیان خواهد شد/ آشکار از رخش آن راز نهان خواهد شد
در همه گیتی فرمانش روان خواهد شد/ آنچه خواهیم بحمدالله آن خواهد شد
تا رسد دست من آن روز بدان دامن پاک/ نهم امروز بدین در، سر طاعت بر خاک.
اهلی شیرازی شاعر خوش ذوق پارسی گوی هم وجود مقدس امام زمان را گرهگشایی میداند که سرانجام، گره از کار زمین و زمان خواهد گشود:
گنجی که نقد هر دو جهان است عاقبت/ خواهد به دست مهدی آخر زمان گشود
او آن گرهگشاست که، چون سر زند ز غیب/ خواهد گره ز کار زمین و زمان گشاد
شاعران دوره جمهوری اسلامی نیز آثار فراوانی در خصوص انتظار و ظهور امام موعود حضرت مهدی (عج) سروده اند. امام خمینی (ره) در باره امام مهدی اشعار نغزی دارد که غزل روز وصل یکی از آنهاست:
غم مخور، ایام هجران رو به پایان میرود/ این خماری از سر ما میگساران میرود
پرده را از روی ماه خویش بالا میزند/ غمزه را سَر میدهد، غم از دل و جان میرود
علیرضا قزوه یکی از شعرای خوش ذوق و مشهور است که در این خصوص اشعار زیبایی سروده است:
به پایت ریختم اندوه یک دریا زلالی را/ بلور اشکها در کاسه ماه هلالی را
چمن آیینه بندان میشود صبحی که بازآیی/ بهارا! فرش راهت میکنم گلهای قالی را
نگاهت شمع آجین میکند جان غزالان را/ غمت عین القضاتی میکند عقل غزالی را
چه جامی میدهی تنهایی ما را جلال الدین! / بخوان و جلوهای بخشای این روح جلالی را
شهید یوسفستان توام زلفی پریشان کن/ بخشکان با گل لبخندهایت خشکسالی را
سحر از یاس شد لبریز دلهای جنوبی مان/ نسیم نرگست پر کرد ایوان شمالی را
افقهایی که خونرنگ اند، عصر جمعه مایند/ تماشا میکنم با یاد تو هر قاب خالی را
یا جایی دیگری که قزوه با زبان ادبی خود دلتنگی و درخواست برای ظهور را این گونه بیان کرده است:
کی میشود که دیده یعقوب وا شود؟ / کی میشود که یوسف دل آید از سفر؟
بعضی از شاعران نیز دائما در اشعار خود از غیبت طولانی حضرت شکوه میکنند جایی که سیمین دخت وحیدی می¬گوید:ای بلندتر ز کاش و دورتر ز کاشکی/ روزهای هفته بی شمار شد نیامدی
عمر انتظار ما حکایت ظهور تو/ قصه بلند روزگار شد نیامدی
در حقیقت ترس بیشتر عاشقان حرم یار از این طولانی شدن غیبت، به سبب پیر شدن و احتمال مرگ آنها و محروم شدن از دیدن معشوق است؛ این حال را حمید شکارسری شاعر خوش قریحه به خوبی وصف کرده است:
این دود معطر، به گریه ام میاندازد/ و تعبیر باران/ گاه/ جز دیداری دوباره نیست/ باز هم اسپند بر آتش/ باز هم انتظار و باز هم انتظار/ آن قدر که نمیآیی/ و باران / گاه/ تعبیری جز مرگ ندارد.
یا شعر زیبای محمود شاهرخی که این گونه میسراید:
سپید گشت به راه سپیده دیده من/ چو غنچه وا نشد از خنده پگاه، دلم
علی معلم شاعر توانای کشورمان نیز در خصوص امید به ظهور منجی این گونه میگوید:
مگو به یاس برادر که رنگ شب تازه است/ قسم به فجر صبح پشت دروازه است
کاظم کامران شرفشاهی شاعر خوش ذوق دیگری است که امید به ظهور را اینگونه به زیبایی تصویر میکند:
میآیی/ و جهان زیر پای تو/ سبز میشود و جهان به عطر نرگس/ دوباره با عدالت آشتی میکند/ و دوباره ...
از شاعر و قصیده سرای خوش ذوق این سرزمین پرگهر حمید سبزواری هم باید یاد کرد که در وصف امام زمان (عج) اشعار زیبایی سروده است. یکی از این اشعار در حال و هوای انتظار و دلتنگی است:
چو یار نیست بگو تا بهار برگردد/ بهار خوش بود آن دم که یار برگردد
گرای نسیم، سر کوی یار من داری/ به او بگو که به سوی دیار برگردد؛
و در پایان نمیتوان از شاعر چیره دست، سید محمدحسین بهجت تبریزی، شهریار شعر ایران گذشت؛ شاعری که شعر را محلی نیک برای بیان اندیشه ورزیهای ژرفنگرانه و پندآموز دانسته و بسیاری از اندرزهای اخلاقی، تربیتی را در قالبهای گوناگون شعری (بهویژه در قطعات، رباعیات و دوبیتیها) بازمیگوید. استاد شهریار برای امام زمان شعری سروده است که به غایت زیباست:
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت/ شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست/ اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
زگرد راه برون آ که پیر دست به دیوار/ به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت
بیا که این رمد چشم عاشقان توای شاه/ نمیرمد مگر از توتیای گرد سپاهت
بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست/ تویی که سوده کمربند کهکشان به کلاهت
جمال، چون تو به چشم و نگاه پاک توان دید/ به روی، چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت
در انتظار تو میمیرم و در این دم آخر/ دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت
اگر به باغ تو گل بردمید و من به دل خاک/ اجازتی که سر برکنم به جای گیاهت
نویسنده: عبدالشریف ولدبیگی