رئیس جمهوری ۳۶ ساله شیلی در سخنرانی خود اعلام کرد که به واسطه دوران همه گیری بیماری کرونا وضعیتی سخت را برای راهبری کشور به ویژه در اقتصاد در پیش دارد.
مراسم تحلیف رئیس جمهوری جدید شیلی زمانی اتفاق میافتد که این کشور در حال گذراندن یک وضعیت پیچیده سیاسی، اجتماعی و به ویژه اقتصادی است؛ چرا که این کشور که در منطقه آمریکای لاتین به عنوان یکی از با ثباتترین اقتصادها شناخته میشد، در حال حاضر تورمی را تجربه میکند که در ۱۰ سال گذشته بی سابقه بوده است.
شایان ذکر است که قانون اساسی جدید این کشور همچنان تدوین نشده و روی زمین مانده است و این موضوع کار را برای بوریچ دشوارتر میکند. ضمناً بوریچ اکثریت پارلمان شیلی را در اختیار ندارد و این نیز مانعی دیگر بر سر راه وی محسوب میشود؛ بنابراین بوریچ که در ماه دسامبر به یک پیروزی تاریخی دست یافت، با یک سری از مشکلات چند وجهی درگیر خواهد بود که از روز ورود وی به کاخ ریاست جمهوری، دولت او را مورد آزمایش قرار میدهد.
گابریل بوریچ کیست؟
بوریچ در سال ۱۹۸۶ متولد شد، در رشته حقوق تحصیل کرد و از سوی ائتلاف موسوم به "پاکتو آپروئبو دیگنیداد" نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد تا به عنوان جوانترین سیاستمدار تاریخ شیلی در این جایگاه قرار بگیرد. او در دور دوم انتخابات در ماه دسامبر سال گذشته پیروز شد و روز جمعه ۱۱ مارس به صورت رسمی به عنوان رئیس جمهوری شیلی کار خود را آغاز کرد.
بوریچ عضو حزب چپگرای "همگرایی اجتماعی" است که به "جبهه گسترده" تعلق دارد و پس از انتخابات اولیه در ژوئیه ۲۰۲۱ به عنوان نامزد ائتلاف یاد شده معرفی شد.
مطابق با آنچه رئیسجمهوری شیلی اعلام کرده، اساس فعالیت و هدف وی زاییده مبارزات اجتماعی اوست. او توضیح داده است که تمرکززدایی، تقویت فمینیسم و حل بحران آب وهوایی از محورهای برنامه اوست.
طبق اظهارات خودش، آرزوی بوریچ این است که شیلی دولتی داشته باشد که حقوق اجتماعی را برای شهروندانش تضمین کند. بوریچ به دنبال وضع مالیات بیشتر بر سرمایه، کاهش معافیتهای درآمدها و مالیاتهای جدید بر ثروت است.
در خصوص نظر او در حوزه سیاست خارجی نیز باید گفت، به رغم آنکه مخالفانش او را با دیگر رهبران چپگرای این قاره مرتبط میدانند، بوریچ به صراحت مخالفت خود را با برخی از این کشورها به ویژه ونزوئلا و نیکاراگوئه اعلام کرده است. در مراسم تحلیلف ریاست جمهوری وی نیز هیچ نمایندهای از کشورهای یاد شده حضور پیدا نکردند. این در حالی است که یکی از نویسندگان مخالف دانیل اورتگا، رئیس جمهوری نیکاراگوئه به مراسم دعوت شده بود؛ البته این اتفاق در خصوص مخالفان دولت ونزوئلا رخ نداد. برگزار کنندگان مراسم، دولت بولیوی را برای این مراسم دعوت کرده بودند و رئیس جمهوری این کشور در مراسم حاضر شد.
برخی رهبران چپ آمریکای لاتین، مانند گوستاوو پترو، نامزد متقاضی احزاب چپگرا برای انتخابات کلمبیا و دیلما روسف، رئیس جمهوری اسبق برزیل نیز در لیست مدعوین قرار داشتند. در لیست میهمانان، نام روسای جمهوری آرژانتین، پاراگوئه، اکوادور، پرو و اروگوئه نیز وجود داشت.
اوضاع فعلی شیلی چگونه ارزیابی میشود؟
همانگونه که گفته شد، دولت شیلی زمانی فعالیت خود را شروع میکند که این کشور با چالشهای مختلفی مواجه شده است. یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دولت بوریچ، موضوع تغییر قانون اساسی است. مسئلهای که به واسطه اعتراضات گسترده مردم در اواخر سال ۲۰۱۹ مطرح و در نتیجه آن تصمیم کل کشور بر آن شد تا قانون اساسی فعلی که میراث دیکتاتوری دهه ۷۰ در این کشور است، تغییر کند.
رئیس جمهوری جدید شیلی خود از جمله افرادی بود که در راستای تغییرات در این کشور فعالیت میکرد و به واسطه همین دست از رفتارهای هدفمند، محبوبیت مناسبی نیز در میان مردم به دست آورد و این خود یکی از عوامل موفقیت وی در انتخابات به شمار میرود.
البته کریستوبال بلولیو، دکترای فلسفه سیاسی و دانشگاهی در دانشکده دولتی دانشگاه آدولفو ایبانیز، در مصاحبهای در این باره عنوان داشت: بخش بزرگی از سرمایه سیاسی رئیس جمهوری جدید شیلی در این روند در معرض خطر است چرا که روند تدوین و استقرار قانون اساسی جدید، روند پر چالشی است. در این فرآیند، پس از ژوئیه سال جاری، مجمع انتخاب شده باید قانون اساسی جدید را پیشنهاد دهد که این قانون اساسی به رای گذاشته میشود و مردم باید آن را تایید کنند.
اگر این فرایند موفقیت آمیز باشد، بوریچ یک پیروزی بزرگ را کسب میکند. اما تایید قانون اساسی باید به شکلی قاطع رخ دهد به طوری که همه بخشهای جامعه آنرا تأیید و از آن حمایت کنند. این در حالی است که بخشی از شیلی که طرفدار جناح راست سیاسی هستند، وی را به «افراطی گری» متهم میکنند.
از دیگر بحثهای مهم اجتماعی شیلی، موضوع قومیتها در این کشور و به ویژه شیوه برخورد با مردم "ماپوچه" است.ماپوچه گروهی از بومیان ساکن کشورهای شیلی و آرژانتین هستند که تقریبا از ۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تا کنون در مناطق مرکزی و جنوب شیلی و همچنین در جنوب غربی آرژانتین سکونت دارند.
بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۷ شیلی، بیش از ۱ میلیون و ۷۴۵ هزار نفر خود را متعلق به قوم ماپوچه معرفی کردند. این آمار به این معناست که ۸۰ درصد بومیان شیلی و بیش از ۹.۹ درصد از کلّ جمعیت این کشور ماپوچه هستند که در حال حاضر عمدتا در منطقه متروپولیتن و آرائوکانیا زندگی میکنند، ولی جمع کثیری از جمعیت ماپوچه ایهای مقیم شیلی، بخاطر فرصتهای اقتصادی، به شهر سانتیاگو، پایتخت شیلی مهاجرت کردهاند.
در سالهای اخیر، تشدید خشونت در یکی از مناطق پنجگانه شیلی موسوم به "منطقه کلان جنوبی" با آتش سوزی در زمین ها، آتش زدن خانهها و کشته شدن بسیاری از مردم، و کشاورزان و افسران پلیس صورت گرفته است؛ به گونهای که چندین استان در این منطقه در دوره دولت پیشین شیلی تحت کنترل نیروهای مسلح قرار گرفت و در آنجا از سوی سباستین پنییرا رئیس جمهوری سابق این کشور وضعیت اضطراری اعلام شد؛ بنابراین دولت بوریچ نقش مهمی در کنترل خشونت در این منطقه ایفا خواهد کرد. مردم این کشور منتظر آن هستند که یک دولت چپگرا با قومیتهای شیلی چگونه برخورد خواهد کرد. آنچه تا کنون گفته شده است، تاکید بر گفتگو و تعامل با مردم این منطقه است تا به گفته رئیس جمهوری جدید، از «تفرقه و ایجاد تنش بیشتر جلوگیری کند» این در حالی است که دولت پینیرا بارها ماپوچهها را به تروریسم متهم کرده بود.
از همه گیری کرونا تا جنگ روسیه و اوکراین
گابریل بوریچ زمانی به قدرت میرسد که نه تنها موارد ابتلا در شیلی به شدت افزایش یافته، بلکه مرگ و میر نیز افزایش یافته است.
بر اساس آمار رسمی دولت سابق این کشور، در روزهای اخیر، روزانه بیش از ۱۸ هزار مورد ابتلا به کووید-۱۹ به ثبت رسیده است. در حال حاضر بیش از هزار بیمار در بخش مراقبتهای ویژه بیماریستان بستری هستند و این رقم رو به افزایش است. بنابراین، یکی از مهمترین اقداماتی که از دولت بوریچ، مانند کلیه دولتهایی که در دوران کرونا سر کار میآیند، انتظار میرود که انجام دهد، بهبود وضعیت بهداشتی جامعه در مواجه با همه گیری بیماری است.
از سویی دیگر همهگیری کووید-۱۹ فقر و نابرابری را در جهان تشدید کرده است و این موضوع در آمریکای لاتین که یکی از نابرابرترین مناطق جهان در توزیع ثروت به شمار میرود، پر رنگتر است.
همه گیری ویروس کرونا درست در زمانی به آمریکای لاتین رسید که کشورهای این منطقه یکی پس از دیگری صحنه مبارزه مردم علیه دولتهای خود بود. این موضوع در شیلی به شکلی جدیتر دنبال میشد. بنابراین، گسترش بیماری سبب شد تا مردم این کشور به سبب لزوم رعایت قرنطینه و ترس از مرگ بر اثر ویروس کرونا، خیابانها را ترک کنند و به خانه خود بازگردند.
اگر روزی در این کشور همه گیری سبب شد تا دولت از سقوط یا افزایش خشونت در خیابانها نجات یابد، در دوران پساکرونا این وضعیت اقتصادی نامطلوب برخاسته از روکود در دوران همه گیری باعث میشود تا مردم بار دیگر ناراضی شوند.
البته این موضوع مختص شیلی نیست و شاخصهای جهانی نشان میدهد که در حال حاضر، اقتصاد جهانی با کندی گسترده و تورم بالا مواجه است.
از سویی دیگر پس از حمله روسیه به اوکراین وضعیت برای کشورهای وارد کننده نفت و مشتقات نفتی نگران کننده شده است. این درگیری در شرق اروپا سبب شده است تا قیمت نفت به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۰۸ برسد؛ بنابراین بودجهای هم که به دست دولت بعدی شیلی میرسد، بودجهای است که با محدودیت زیاد مواجه است و باید دید که دولت بوریچ برای پاسخگویی به نیازهای مردم و مطالبات اجتماعی چه برنامهای دارد.
هر چند دولت سابق شیلی موضع خود را در خصوص جنگ در اوکراین به صراحت بیان کرده و مانند متحدان غربی خود از روسیه به شدت انتقاد کرده بود، اما در خصوص سیاست خارجی دولت جدید شیلی کماکان باید منتظر بود و اتفاقات آتی را رصد کرد. آنچه مشخص است، آن است که در تاریخ سیاسی این کشور تغییرات ناگهانی در سیاست خارجی کمتر رخ میدهد.
رویکرد رئیس جمهوری شیلی در کمپینهای انتخاباتی و مراسم تحلیف، و نیز ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور بیانگر آن است که آنچه از چپگرایی در آمریکای لاتین در اذهان عمومی نقش بسته و عموماً برخاسته از دوران طلایی آن در دهه نخست قرن بیست و یک است، در خصوص شیلی خیلی نمیتواند صادق باشد و این کشور فاصله بسیاری با آن دارد. این مسئله سبب میشود تا نتوانیم به راحتی اظهار کنیم که شیلی کشوری چپگرا شده است؛ بلکه بهتر آن است که بگوییم شیلی به سمت راست افراطی گرایش پیدا نکرده است.