ابعاد فاجعه مشخص نیست، فقط چیزی که از ظاهر قضیه بر می آید چهار دیواری است که تا همین چند ساعت قبل حکم خانه ای را در تبریز داشت و حال فرو ریخته است.
نخستین گروه امدادی که به محل میرسند، درخواست نیروی کمکی میکنند.
خانههای اطراف نیز تعریف چندانی ندارند، کمترین خسارت وارده به خانههای اطراف شکسته شدن شیشههای شان است.
خبر مثل بمب در شهر صدا کرده است
موقعیت شهری منزل مسکونی، امداد رسانی را کند کرده است، در یکی از مناطق حاشیه نشین که حتی امکان تردد خودروهای امداد رسان نیز میسر نیست.
آتش نشانان و نیروهای اورژانس پای پیاده و با تجهیزات دستی خود را برای نجات افراد زیر آوار مانده میرسانند.
از ساختمانی ۲ طبقه فقط تلی از آوار مانده است، همسایهها هم در محل حضور دارند، پچ پچه همسایهها بالا گرفته، صحبت از انفجار مواد محترقه دست ساز است.
پدر خانه اظهار بی اطلاعی میکند، سرهنگ رمضان الهوردیان فرمانده انتظامی شهرستان تبریز و تیمش، سعی دارند تا سرنخی متقن از علت حادثه دستشان بیاید.
بعد از حدود ۲ ساعت امداد رسانی، مرگ ۲ جوان تائید میشود ۲۰ ساله و ۱۸ ساله، که اتفاقا نسبت خونی با هم دارند، برادر هستند.
حوالی ساعت ۱۸ یعنی حدود ۴ ساعت بعد از انفجار، ۹ مصدوم با ۵ دستگاه آمبولانس اورژانس مستقر در محل، راهی بیمارستانهای امام رضا، امام سجاد وسینای تبریز میشوند.
پدر تازه متوجه میشود، که چه بر سر فرزندان آمده است، حالا سکوتش ناشی از شوک خبر است.
همسایهها میگویند: ۲ سالی است که اینجا مواد محترقه دست ساز تهیه و توزیع میشد، میپرسم خوب چرا این همه مدت گزارش نداده اید، جواب میدهند: اعتراضات همسایهها با تندخویی اعضای خانواده پاسخ داده میشد.
مرگ ۳ برادر در یک روز؛ مرگ آرزوهای پدر
زمان به کندی سپری میشود، ساعت ۲۱:۳۰ است، پایان عملیات هنوز اعلام نشده است، از پسر ۱۲ سالهی خانواده خبری نیست، فریادهای پدر بلند شده است.
مادر خانواده در جمع مصدومان حادثه به بیمارستان منتقل شده است، از اینکه چه بر سر اعضای خانواده آمده است، اطلاعی ندارد، در بخش آی. سی. یو بیمارستان است و در کما به سر میبرد.
گوشهای از لباس پسر بچه از زیر آوار به چشم میخورد، چیزی که برای یک لحظه برق شادی را در چشمان امدادگران هویدا میکند، اما این شادی، چند دقیقه طول نمیکشد.
پسرک نبض ندارد، از زیر آوار بیرون میکشند در کیسه سیاه جسد میگذارند و در ساعت ۲۲ پایان عملیات اعلام میشود.
به همین سادگی پایان عملیات ۸ ساعته اعلام میشود، پایان عملیات یعنی تائید مرگ ۳ برادر در یک روز، خاکستر آرزوهای پدر و ۹ نفری که معلوم نیست برخی از آنها به علت شدت جراحات وارده زنده میمانند یا نه.
شب یلدا، ابهت ساختمان ۵ طبقه فروریخت
کمی قبلتر و در آخرین روز پاییز نیز حادثهای مشابه و در همین ابعاد در خیابان شهید بهشتی تبریز اتفاق افتاده بود.
حادثه از این قرار بود که ساعت ۱۷:۵۱ دقیقه ۳۰ آذر، صدای مهیب انفجار در کوی بهشتی در کمترین زمان ممکن، عوامل اورژانس و آتش نشانی را به محل کشاند.
یک ساختمان ۵ طبقه با همه ابهتش تاب نیاورده و در چشم بر هم زدنی فرو ریخته بود.
حادثهای که شیرینی شب یلدا را برای اهالی شهر تلخ کرد، منی که قرار بود شب یلدا را در کنار خانواده باشم، از لابلای ترافیک حضور مردمی در محل، گذر کردم تا خودم را به محل حادثه برسانم.
هر چه بود، از ساختمان ۵ طبقه خبری نبود، ۲ منزل مسکونی در مجاورت ساختمان را هم با هماهنگی مدیریت بحران استانداری تخلیه کرده بودند.
همسایه طبقه دوم که روی برانکارد بود، میگفت: خدا رحم کرد مهمانها نرسیده بودند، برای دورهمی شب یلدا، ۳۰ نفر را دعوت کرده بود.
چند و چون قضیه را محمدباقر هنربر، مدیر کل مدیریت بحران استانداری برایم تعریف کرد: قسمت پایین این ساختمان صافکاری بود که انفجار گاز در این محل صورت گرفته است، اما علت حادثه در حال بررسی است.
دشتی معاون عملیات آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز نیز با تائید این مطلب گفت: نمیتوان نتیجه قطعی داد، باید نمونههای جمع آوری شده در محل، آزمایش شوند.
با همه حرف و حدیثها و دیدهها و شنیده ها، پرونده اولیه این انفجار نیز که از ساعت ۱۷:۵۱ لحظه مخابره خبر تا ساعت ۲ بامداد یک دی ماه ادامه داشت، با تائید فوت ۵ نفر و مصدومیت ۱۵ شهروند به صورت موقت بسته شد.
اما حالا بعد از انفجار دوم در منطقه عباسی تبریز، خبر از پیگیریهای پرونده قبلی در محاکم قضایی است، منبع موثق قضایی که بخواهد در مورد علت حادثه اظهار نظر کند، وجود ندارد.
با این حال دشتی معاون عملیات آتش نشانی تبریز میگوید: هر دو پرونده یک وجه مشترک دارند، آن هم وجود مواد محترقه دست ساز در محل انفجار است.
به گفته دشتی، در حادثه دوم که ۱۵ بهمن در خیابان عباسی به وقوع پیوست، رد پای مواد محترقه دست ساز در محل محرز بود و سه برادری که جان باختند، قربانی مواد محترقه دست ساز شدند.
وجود مواد محترقه دست ساز را نمیتوان انکار کرد
همین منبع یادآور میشود: در پرونده خیابان عباسی که هنوز پرونده اش در محاکم قضائی در حال پیگیری است، شاید در ظاهر همه چیز را بتوان به انفجار گاز شهری نسبت داد، اما نمیتوان وجود مقادیر زیادی مواد اولیه مواد محترقه دست ساز در محل را نادیده گرفت.
او میگوید: بررسیها خواهند گفت که آیا فعل و و انفعالات شیمیایی مواد شیمیایی موجود در محل باعث انفجار شده اند یا نشت گاز شهری.
به این ۲ حادثه تخریب ساختمان با تلفات جانی، یک مورد هم در خیابان انقلاب تبریز اضافه کنید که تخریب یک واحد مسکونی ۳ نفر را راهی بیمارستان کرد، آن هم همین چند روز پیش و درحالی که هنوز وارد اسفند ماه نشده ایم.
با تکرار این حوادث، این سوال پیش میآید، که چرا این حجم از مقادیر مواد شیمیایی در محل وجود داشته که منجر به بروز این حادثه تلخ شود.
بیشتر به بازی با مرگ میماند
یک موضوع را باید بی پرده اذعان کرد و آن اینکه با وجود فاصله زمانی زیاد با چهارشنبه آخر سال، قطعا سودهای زیادی در بازار مواد محترقه خوابیده است که تهیه و توزیع آن در منازل مسکونی به ریسک کردنش میارزد.
استقبال از آتشی که مشخص نیست دامن چه کسانی را میگیرد؟ بیشتر به بازی با مرگ میماند.
آذربایجان شرقی، رتبه دوم آمار مصدومان چهارشنبه آخر سال
از ابتدای اسفند ۹۹ تا پایان اسفند همان سال، حوادث مربوط به چهارشنبه آخر سال ۲۸۸ مصدوم روی دست بچههای اورژانس ۱۱۵ استان گذاشته بود و پرونده زندگی یک نفر هم با این عنوان بسته شده بود.
سال گذشته، آذربایجان شرقی بعد از تهران دومین رتبه مصدومان چهارشنبه آخر سال را داشت تا جایی که، ۴۹ درصد مصدومان عابران و ۵۰ درصد هم استفاده کنندگان مواد محترقه بودند، بیشترین رده سنی درگیر را هم، گروه سنی ۶ سال تا ۲۱ سال تشکیل میدادند.
رئیس اورژانس ۱۱۵ استان میگوید: فقط در چهارشنبه آخر سال گذشته ۱۷۴ نفر در کل استان مصدوم شدند که ۱۰۹ نفر از آن آمار متعلق به تبریز بود.
دکتر رحمانی با تفکیک آسیبهای ناشی از انفجر مواد محترقه در استان میگوید: اغلب از ناحیه چشم مصدوم و ۱۰ نفر نیز قطع عضو شده بودند.
اما امسال آمارها با فراوانی فوتی ها، سیر صعودی به خود گرفته اند، آن هم به علت حوادثی که استمرار آن، از سه ماه پیش از چهارشنبه آخر سال شروع شده است.
قطعا، افراد سودجو در بازار سودجویی میکنند، در بازاری که تحت تاثیر افزایش قیمت دلار، ورود مواد محترقه غیر مجاز به کشور صرف نمیکند و با همین مواد شیمیایی موجود در بازار، مواد محترقهای به مراتب مخربتر دست شهروندان را میگیرد.
شعلههای زود گدازی که آرزوها را خاکستر میکنند
باید سراغ پلیس را میگرفتم، با معاون فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان برای ساعتی هم کلام میشوم تا سرنخ این ماجرا را برایم بازگو کند.
سرهنگ شعفی میگوید: همین حوادثی که اشاره میکنید، براساس فعل و انفعالات موادی که کاربرد شیمایی و صنعتی دارند، و اتفاقا به وفور یافت میشوند، اتفاق افتاده است.
او به یک نکته مشترک در ۳ پروندهی تخریب ساختمان در دو ماه گذشته اشاره کرده و میگوید: هر ۳ این حوادث، در مناطق حاشیه نشین اتفاق افتاده این یعنی تولید و نگهداری این مواد در مناطق حاشیه نشین استقبال بیشتری دارد.
او ادامه میدهد: شدت حادثه را نیز ترکیب مواد شیمیایی، استفاده از مواد غیر استاندارد، آن هم اتفاقا در مناطق مسکونی با تراکم بالای جمعیت تعیین میکند و بی توجهی اهالی و شهروندان به این تحرکات مشکوک نیز ناخواسته تلفات و خسارات را افزایش میدهد و جبران را سخت تر.
هر چقدر محیط بسته تر، شدت انفجار بیشتر
کارشناس پلیس آگاهی میگوید: در تولید مواد محترقه هر چقدر که میزان مواد شیمیایی مورد استفاده زیاد باشد قدرت انفجار زیاد میشود و هر چقدر محیط بسته باشد، سرعت انفجار زیاد خواهد شد و اگر این موضوع در مناطق مسکونی باشد، قطعا تلفات انسانی زیاد میشود.
معاون فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان، ضمن تفکیک مواد محترقه به مجاز و غیر مجاز میگوید: مشکل اصلی مواد محترقه غیر مجاز است، همان موادی که یا بصورت قاچاق وارد کشور میشوند و یا به خاطر اینکه سودآوری زیادی دارند، افراد سودجو و معلوم الحال برای تهیه و توزیع آن ورود میکنند.
ضعف قوانین به بازار گرمیها دامن میزند
سرهنگ شعفی میگوید: پشت پرده این بازار گرمی تهیه و توزیع مواد محترقه شخص خاصی وجود ندارد، بلکه فقط سودهای شناور در این بازار است که برخی را برای رسیدن به ره صد ساله، وسوسه میکند.
او ادامه میدهد: البته ضعف قوانین هم به این بازار گرمیها دامن میزند، شاید اگر پیشتر با دستگیرشدگان به شدت برخورد میشد، برای دیگران درس عبرتی میشد تا دست به این آتش بازیهای مخرب که امنیت شهروندان را برهم میریزد، نمیزدند.
سرهنگ شعفی این بار آدرس دیگری از پشت پرده بازار گرمی تولید و توزیع مواد محترقه میدهد، آن هم فراوانی مواد شیمیایی موجود در بازار، بی توجهی به ممنوعیت فروش آنها، نبود نظارت بر صنوف مربوطه و بی توجهی به فروش مواد اولیه است.
برای مشتری دست به نقد، فروش آزاد است
پیرو این گرایی که سرهنگ شعفی معاون فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان میدهد راهی خیابان خاقانی تبریز میشوم، جایی که محل خرید و فروش رسمی مواد شیمیایی است.
طبق گزارشهای میدانی و اطلاعاتی که فروشندهها بر شیشه مغازه خود زده اند، مواد شیمیایی که اتفاقا در مغازههای این خیابان آزادانه به فروش میرسد، در مواد غذایی و صنایع غذایی و بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرد.
به همراه یکی از همکاران، به صورت اتفاقی وارد یکی از مغازهها میشویم، درخواست ۱۰۰ کیلو "نیترات سدیم" میکنیم، و فروشنده بدون اینکه از همکارم مدارکی اخذ کند، برای فروش موافقت میکند.
نیترات سدیم مادهای است که اتفاقا در صنایع غذایی کاربرد دارد، اما بدون توجه به این موضوع، در بازار آزاد سقفی برای فروش آن تعیین نشده است، شاید فروشنده دوست ندارد، مشتری دست به نقد را از دست بدهد.
مشتری درخواست میکند، تامین میکنم
فروشنده از همکارام میپرسد، فقط "نیترات سدیم" میخواهید؟ "اکلیل سرنج"، "پودر پرمنگنات" چطور؟ نمیخواهید؟
و همکارم میگوید: اتفاقا عالی میشه، اگر موجودی دارید، خریدار هستیم.
در همین چانه زنی است که با هماهنگی قبلی، پلیس وارد مغازه میشود، وقتی از فروشنده در مورد مجوز خرید و فروش برای مشتریهای عادی میپرسد، فروشنده در نهایت آرامش میگوید: قرار نیست من برای تمامی مشتریها خط قرمز بگذارم، درخواست کرد و من تامین میکنم.
این صراحت در کلام فروشنده میتواند از جایی دیگر نیز آب بخورد، وقتی اتحادیهای وجود ندارد که بر نحوه فعالیت این فروشندگان مواد شیمیایی دقت نظر داشته باشد.
بازار مواد محترقه یک جریان تجاری است
بازی با مرگ در مناطق حاشیه شهر
انتقاد از فروش آزادانه مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت مواد محترقه را پیش دادستان عمومی تبریز مطرح میکنم و او میگوید: نمیتوان منکر سودهای کلان در بازار ومواد محترقه بود، از تولید، توزیع و خرید و فروش مواد محترقه یک جریان تجاری وجود دارد.
جریانی که اتفاقا در مرحله تولید با سوء استفاده از افرادی که خارج از گود ایستاده اند، و در مرحله توزیع فقط با استفاده از افرادی که به دنبال شادیهای زودگذر هستند، حاصل میشود.
محبوب علیلو میگوید: عدهای که منابع مالی دارند، سرمایه خود را با خرید مواد اولیهای که برای ساخت مواد محترقه لازم است در اختیار خانوادههای فقیری که اتفاقا در مناطق حاشیه و متراکم شهر ساکن هستند، قرار میدهند.
تائید این اظهارات دادستان را در گفتگویم با قربانیان سال گذشته چهارشنبه آخر سال میگیرم.
۲۲ ساله است؛ چشم راستش را تخلیه کرده اند
مثلا "م. د" ۲۲ ساله، یکی از ۱۰۹ مصدوم چهارشنبه آخر سالِ، سال گذشته در تبریز است، شماره تماسش را از وحید شادی
نیا مسئول روابط عمومی اورژانس ۱۱۵ میگیرم، تمایلی به صحبت ندارد، اصرار میکنم و یادآور میشوم که مصاحبه تلفنی است و نام و عکسی از شما درج نمیشود.
چشم راستش را تخلیه کرده اند، میگوید: حرفی برای گفتن ندارم، تاوان ندانم کاری خودم را میدهم، اینکه این اتفاق برایم بیفتد یک لحظه هم برایم قابل تصور نبود.
در زیرزمین خانه شان در حال ساخت ترقه بود که این اتفاق برایش افتاده است.
یا "ر. ق" دختر ۸ سالهای که سال گذشته دست در دست پدر برای تماشای آتش بازی رفته بود.
پدرش میگوید: هنوز هم بعد از گذشت یک سال، شرایط روحی مناسبی ندارد، هنوز هم شبها کابوس میبیند.
از آن شب میگوید که آرزوهایش برای دختر خاکستر شد، شیطنت یکی از بچههای همسایه گل کرد و ترقه روشن را دست دخترک داد، تا به خودم بیایم و دخترم به خودش بیاید، ترقه در دستانش منفجر شد و حالا ۳ انگشتش را از دست داده.
خرید و فروش مواد محترقه جرم است؛ اگر ...
این سوال را از دادستان تبریز میپرسم که آیا خرید و فروش مواد محترقه جرم تلقی میشود؟ علیلو پاسخ میدهد: براساس قانونِ مجازاتِ قاچاق سلاح، مهمات و دارندگان سلاح، خرید و فروش مواد محترقه جرم است و فرقی نمیکند شخص در حال ساخت، مونتاز، نگهداری خرید و فروش و یا حتی عرضه کننده این مواد باشد طبق قانون تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد.
او ادامه میدهد: از لحاظ مالی نیز در صورتی که کسی خسارتی ببیند، مجرم مکلف به پرداخت خسارت است.
خاطیان از خلاء قانونی استفاده میکنند
اینجا این سوال مطرح میشود که با وجود جرم انگاری تولید و توزیع مواد محترقه، قوانین چرا بازدارنگی لازم را ندارند.
علیلو در پاسخ به این سوال میگوید:، چون خاطیان اتفاقا از خلاء قانونی استفاده میکنند.
به عقیده او وقتی خرید و فروش مواد اولیه مورد استفاده در ساخت مواد محترقه، مشمول قانون نمیشود، پس قانونگذار این مهم را جرم تلقی نمیکند.
او ادامه میدهد: وقتی میتوان از این موضوع به عنوان جرم یاد کرد که واحدهای صنفی نیز با جدیت برخورد کنند، در حالی که همین خرید و فروش مواد شیمیایی مشمول نظارت هیچ واحد صنفی نیست.
او به یک ضعف قانونی دیگر نیز اشاره میکند و آن اینکه طبق قانون مواد محترقه خطرساز جرم انگاری میشود، و تشخیص اینکه مواد محترقهای خطر ساز است یا بی خطر با نظر کارشناسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تشخیص داده میشود.
دادستان با اشار به اینکه هم اکنون ۴ فقره پرونده در این ارتباط تشکیل و ۴ نفر دستگیر شده اند و پروندهها برای رسیدگی به شعبه ارجاع شده اند میگوید: وقتی اصل موضوع که خرید و فروش بی ضابطه مواد شیمایی است، جرم تلقی نمیشود، پس موضوع توقیف تجهیزات تولید نیز منتفی است.
پلیس مخالف شادی نیست؛ خط قرمز دارد
با این خلاءهای قانونی و ضعفهای نظارتی که مطرح شد، حالا کنترل اوضاع بر دوش پلیس و نظارت خانواده ها، سنگینی میکند.
فرمانده انتظامی استان میگوید: شاید این جمله که "پلیس مخالف شادی مردم در چهارشنبه آخر سال نیست"، هر ساله تکرار میشود، اما تامین سلامت و امنیت روانی شهروندان نیز خط قرمز پلیس است، تا جایی که به هیچ وجه هنجار شکنی و مزاحمت به نوامیس شهروندان را نخواهد پذیرفت.
سردار عبدی با تاکید بر اینکه پلیس در برخورد با مواد محترقه، اقدامات ایجابی و سلبی دارد، یادآور میشود: نباید از نظارت والدین بر رفتارهای فرزندان نیز غافل بود.
او به اقداماتی نظیر نصب بنر در شهر، حضور در رسانه ها، تولید محتواهای مختلف با محور آشنا کردن والدین با خطرات ترقه اشاره کرده و میگوید: اگر این اقدامات در حوزه ایجابی انجام نمیشد، قطعا آمار تلفات چندین برابر میشد.
سردار عبدی معتقد است ضمن استفاده از ظرفیت رسانه برای آگاه سازی، نهادهایی مثل آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشگاه علوم پزشکی، هلال احمر و آتشنشانی برای کاهش حجم آتش سوزیها میتوانند برای آموزش همگانی گام بردارند.
چهارشنبه آخر سال، آیینی سنتی که از آن بعنوان بزم چهارشنبه سوری هم یاد میشود، در راه است، آیینی که چند سالی است به یک نگرانی بزرگ خانوادهها تبدیل شده است.
حسرت بهار در دل مان زنده میماند
اگر تا همین چند سال پیش دلهره چهارشنبه آخر سال فقط به چند روز منتهی به آخر سال ختم میشد، امروزه با تجارتی که در بازار مواد محترقه وجود دارد، سایه این دلهره بر ماههای پایانی سال، سایه انداخته است.
سایه این دلهره اما، در کنار ضعف نظارت ها، خلاء قانونی و سهل انگاری خانواده هاف هر روز سنگینی میکند.
غروب آخرین سه شنبه سال به عنوان یکی از آثار ناملموس فرهنگی ایرانیان است، آیینی که از گذشتههای دور نسل به نسل منتقل شده و حالا اگر تغییرات ایجاد شده بر پیکره این آیین را جدی نگیریم، دودش به چشم نسلهای بعدی میرسد.
این گزارش را در حالی تنظیم میکنم، که نمیدانم خانه بعدی که در شهر ویران میشود، چه خسارتی به بار میآورد، پرونده زندگی چند نفر را میبندد، اما خوب میدانم، راه تا چهارشنبه آخر سال زیاد است و این ۸ فوتی و ۲۷ مصدوم به بهانه یک شادی آنهم فقط در ۳ حادثه، فقط حسرت بهار را در دل مان زنده نگه میدارد.
گزارش مکتوب از: اعظم قربانی _ خبرگزاری صداوسیما _ تبریز