روسیه از این پس قطعاً در اروپا یک «بازیگر» خواهد بود؛ این میزان از اهمیت روسیه، از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۳۰ سال پیش سابقه نداشته است.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما، پایگاه اینترنتی ریسپانسیبل استیتکرفت نوشت: پوتین بیش از یک دهه علائم هشدار دهنده ارسال کرده است. پس از پایان بحران اوکراین، هیچ چیز مثل قبل نخواهد بود.
در حالی که آمریکا تلاش میکند با بحران اوکراین کنار بیاید، تاکنون این احساس واضح وجود ندارد که «بعد چه اتفاقی روی میدهد؟» یعنی زمانی که ابهام فعلی به پایان برسد.
از آنجایی که ولادیمیر پوتین همچنان غرب و جهان را در مورد نیات خود در حالت بلاتکلیفی نگه میدارد، حداقل یک چیز واضح است: بازگشتی به وضعیت قبلی وجود نخواهد داشت. حتی اگر پوتین به این نتیجه برسد که به اهداف خود دست پیدا کرده است و میخواهد تنش زدایی کند، ویژگی امنیتی و دیگر ترتیبات در اروپا با آنچه قبل از این بحران وجود داشت متفاوت خواهد بود.
روسیه از این پس قطعاً در اروپا یک «بازیگر» خواهد بود. این میزان از اهمیت روسیه، از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۳۰ سال پیش یا حداقل از زمانی که غرب به ویژه امریکا، منافع امنیتی مشروع روسیه را در حدود سال ۱۹۹۸ جدی نگرفت سابقه نداشته است. به مدت ۹ سال قبل از آن، تلاشهایی جدی برای ایجاد آنچه جرج بوش «اروپای کامل و ازاد» و در صلح خوانده بود و بیل کلینتون نیز آن را پیگیری کرد وجود داشت.
از آن پس، مقاماتی که تلاش برای عملی کردن راهبرد بزرگ را درک میکردند دولت را ترک کردند. موضع پیشفرض این شد که آمریکا (به همراه ناتو) به عنوان «یگانه ابرقدرت» میتوانست آنچه میخواهد در اروپا انجام دهد و روسیه کنار گذاشته شود.
با نگاهی به آنچه در سال گذشته اتفاق افتاده است، هیچ کس نمیتواند بگوید پوتین هشدار منصفانهای نداده است. پوتین در همان اوایل سخنرانی خود در ژانویه ۲۰۰۷ در کنفرانس امنیتی مونیخ (با حضور این نویسنده)، واشنگتن را به خاطر تلاش برای تحت کنترل قرار دادن همه مسائل مورد انتقاد قرار داد. سخنان پوتین نادیده گرفته شد. هنگامی که ناتو سال ۲۰۰۸ اعلام کرد اوکراین و گرجستان «عضو ناتو خواهند شد»، روسیه بیشتر نادیده گرفته شد. این سخن نه به این دلیل که متحدان آن را باور داشتند بلکه برای مقابله با اشتباه بزرگ دولت جرج دبلیو بوش در تمایل خود برای گسترش ناتو بسیار فراتر از آنچه برای امنیت غرب لازم است بیان شد.
اکنون، با تقویت قدرت نظامی روسیه و علیرغم ضعف اقتصادی این کشور در مقایسه با برخی از اقتصادهای اروپای غربی، چین و آمریکا، پوتین در عمل گفته است: «دیگر بس است. حالا باید هم من و هم کشورم را جدی بگیرید.»
اوکراین جایی است که پوتین تصمیم گرفت موضع خود را مطرح کند و از دیدگاه او، انتخاب عاقلانهای داشته است. ربع قرن است که برای همه روشن بوده است که اوکراین هرگز حمایت یکپارچهای را که برای پیوستن به ناتو نیاز دارد، دریافت نخواهد کرد. این موضوع نیز روشن شده است که آمریکا قصد ندارد از اوکراین دفاع نظامی کند. در واقع، در حالی که پیمان ناتو الزاماتی در صورت وقوع تجاوز دارد، هیچ چیزی برای محدود کردن اقدام نظامی در دفاع از هیچ کشوری وجود ندارد. با این حال بایدن بارها به درستی و با صراحت گفته است که دفاع از اوکراین ارزش از دست رفتن جان یک نظامی آمریکایی را ندارد. درست همانطور که جرج دبلیو بوش در جریان درگیری کوتاه روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۸ در مورد گرجستان به صراحت چنین صحبتی را بیان کرد.
اگر روسیه حمله کند، مشمول تحریمهای اقتصادی شدید خواهد شد. تحریمهای اقتصادی؟ وقتی قدرتهای بزرگ منافعی مهم برای امنیت خود دارند، تحریمها موثر واقع نمیشوند. حتی در اینجا هم دولت بایدن نتوانسته است همه متحدان ناتو را به صف کند - به ویژه در این هفته زمانی که اولاف شولتس صدراعظم جدید آلمان، از تایید تهدید بایدن مبنی بر قرار دادن خط لوله گاز نورد استریم ۲ در فهرست تحریمهای احتمالی خودداری کرد.
ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که بتوانیم این بار اشتباهاتی را که طرفها در ربع قرن پیش مرتکب شده اند اصلاح کنیم و بدین ترتیب به ساختن اروپای واقعاً کامل، آزاد و در صلح کمک کنیم. این وضعیت باید شامل جایگاهی جدی برای یک روسیه کاملاً قابل احترام و مهم باشد، مشروط بر اینکه روسیه کاملاً آماده باشد تا به دیگران احترام بگذارد.