سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برای همه کسانی که آن روزها را از نزدیک دیده اند پر از خاطرههای زیبا و شنیدنی است. همان روزهایی که شیرینترین خاطرات دانش آموزان دهه شصت و زیباترین خاطرات کودکی و نوجوانی را برای ما رقم زد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیماي مرکز خراسان رضوی، من یک دانشآموز دهه شصت هستم با همه خاطرات و نوستالوژیهایی که من و همه همکلاسیهایم داشتیم.
بچه ها در حالیکه پشت سرهم و به ترتیب قد ایستاده بودند، نگاهشان به دستان حاج ماشاءالله خان دوخته شده بود.
حاج ماشاالله وحیدی مربی سرود و نمایش دبستان شهید اختری بود که گرچه به علت بالا بودن سن دستانی لرزان داشت ولی با همان حال برای گروه سرود ما آکاردئون می نواخت و ما هم سرودهای انقلابی را همخوانی می کردیم.
حاج ماشاء الله می گفت:بچه های عزیز خوب دقت کنید این آخرین برداشته، وقتی دستم را پایین می آورم همه با هم شروع می کنیم.
همه در حالیکه دستهایمان را پشتمان گره زده بودیم نگاهمان به دست لرزان حاج آقای وحیدی بود.
وقتی دست حاج ماشاءالله پایین آمد همه بچه ها یک صدا شروع کردند:
الله اکبر، خمینی رهبر، این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد، فریاد انسان هاست کز نای جان خیزد ...
هر کدام از بچه ها در تلاش بودند تا با آخرین صدایشان بخوانند و بعضی ها هم آنقدر با صدای بلند می خوانند که رگهای گردنشان بیرون زده بود و صورتشان هم سرخ شده بود.
همه ما دهه شصتی ها خاطرات زیادی از آن دوران به یادگار داریم، خاطراتی که یاد افراد بزرگ و نام آور را در خود جای داده است و تا ابد در قلب و ذهن همه ما باقی می ماند.
بی شک خراسان رضوی به ویژه مشهد مقدس هم مهد نام آوران بسیاری بوده است که یکی از این مشاهیر عرصه فرهنگ و هنر به ویژه تاتر مشهد، استاد حاج ماشاءالله وحیدی است.
گرچه استاد وحیدی در زمینه رهبری گروه های سرود دانش آموزی مشهد مقدس به ویژه در دهه های فجر بسیار فعال بود اما رشته تخصصی او تئاتر سنتی بود.
ماشاءالله وحیدی معتقد بود که تئاتر در مشهد بیش از ۱۰۰سال قدمت دارد و برای نخستین بار روس های مهاجر باب نمایش را در این شهر باز کردند.
این در حالیست که مردانی مانند استاد وحیدی با ارادۀ آهنین خود راه پرسنگلاخ تئاتر مشهد را هموار کردند و نهالی تناور تحویل ما دادند.
بزرگانی همچون حاج ماشاءالله وحیدی که در به صحنه بردن تئاتر سنتی درام های تاریخی و حماسی خوش درخشیدند و می توان آن نسل را پایه گذارِ تئاتر خراسان رضوی به شمار آورد.
ماشاءالله وحیدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در عرصه هنر این مرز و بوم خوش درخشید و نمایش هایی چون شاه و ماه و کاوه آهنگر را در آن دوره به صحنه برد و شوری را در بین مردم بپا کرد.
او بارها و بارها داستان ظلم شاهان و طاغوت را با زبان طنز بر روی صحنه برد و به گفتۀ شاهدان از لحظه ورود او به صحنه تا خروجش، تماشاگر از ته دل می خندید.
من یک دانشآموز دهه60 هستم با همه خاطرات و نوستالوژیهایی که من و همه همکلاسیهایم داشتیم.
مدرسه و کلاس های درس آن زمان بخش به یادماندنی از خاطرات دهه شصت را برای همه رقم زده است.
نیمکتهای چوبی که سه یا چهار نفری روی آن می نشستیم و موقع امتحانات یکی از ما پائین میرفت و دو نفر دیگر روی نیکمت به سئوالات پاسخ میدادیم و یک کیف وسط میگذاشتیم تا مبادا ورقه همدیگر را ببینیم.
لیوانهای قرمز رنگِ تاشو، مامور آب خوری و پرتاب دانه های ماش با کمک لوله خودکار نیز خاطرات خاص خود را داشت.
تلویزیون هم یکی دیگر از مهمترین وسائل تفریح و سرگرمی ما دهه شصتی ها بود همان تلویزیونی که دو شبکه بیشتر نداشت و آن هم سیاه و سفید بود.
پخش صدای آژیر احتمال خطر حمله هوایی از رادیو، قلکهای نارنجکی مدارس برای کمک به جبهه از دیگر نوستالوژی های دهه شصت بود.
ما با همین دلخوشیهای دهه شصت، قد کشیدیم.
جشن های دهه های فجر آن سالها هم از شیرین ترین خاطرات دانش آموزان دهه شصت بود.
ما دهه شصتی ها که در آن زمان در دوره دبستان و راهنمایی بودیم، چه ذوق و شوقی داشتیم!
رقابت برسر آذین بندی کلاسهای درس، اجرای مسابقات، سرودهای انقلابی و نمایش در مدرسه بخشی از شادیهای ما در ایام دهه فجر بود.
و امروز نیز با گذشت سالیان سال از آن دوران بزرگداشت دهه مبارک فجر پرشکوهتر از همیشه در جای جای میهن اسلامی برگزار می شود.
جشن هایی به یاد امام راحل و شهیدان انقلاب اسلامی؛ همانانی که رفتند تا ما در آسایش و امنیت زندگی کنیم.
نویسنده و دبیر: سیدمحسن واعظی