کارشناس ارشد روابط بین الملل: بر اساس سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین میتوان قراردادهای مختلف در حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی منعقد کرد و روابط دو کشور را تعمیق بخشید.
میرترابی، روابط ایران و چین در قالب این سند را مثبت ارزیابی کرد و گفت: این سند فرصتهای زیادی برای کشور فراهم میکند، زیرا اگر ما روابطمان را با کشورهای قدرتمندی مثل چین تقویت کنیم، در پیگیری اهدافمان در حوزههای ملی، منطقهای و بین المللی میتوانیم از ظرفیتهای همکاری ایجاد شده، استفاده کنیم.
این کارشناس روابط بین الملل افزود: در بخش زیرساخت، چین پیشرفتهای زیادی کرده است به خصوص در حوزه حمل و نقل و حوزه زیرساختهای ارتباطاتی این کشور تجربه خوبی دارد؛ به طوری که اکنون شرکتهای چینی هم داخل و هم بیرون از مرزهای چین، طرحهای بزرگی را اجرا کرده و در دست اجرا دارند. برای مثال متروی تهران را چینیها ساختند که نشان از توانمندی خوب آنها در این حوزه دارد.
به اعتقاد آقای میرترابی؛ ایران و چین در حوزه انرژی زمینههای مشترک فراوانی دارند؛ چین کشوری است که به شدت به نفت و گاز نیاز دارد و ایران هم کشوری است که ظرفیت بالایی در حوزه انرژی دارد. ایران موقعیت منطقهای ویژهای دارد و سیاست خارجی ایران در نقطه تقابل با آمریکاست؛ این موارد فصل مشترک دو کشور است.
وی تصریح کرد: روابط چین و آمریکا از سطح همکاری به سطح رقابت و تنش کشیده شده و بعید است به سادگی روابط چین و آمریکا به وضعیت همکاری سابق برگردد؛ بنابر این چینیها امروز مقداری اصطلاحا قاطعانه اهداف و سیاست خارجی خودشان را در منطقه پیگیری میکنند؛ از این نظر ایران هم به دلیل اینکه تنها کشوری است که بعد از انقلاب اسلامی با آمریکا هم پیمانی ندارد و سیاست مستقلی را در پیش دارد، اولویتهای مشترکی در سیاست خارجی با چین دارد.
میرترابی، با اشاره به ظرفیتهای مناسب همکاری ایران و چین در بخش نفت و گاز، گفت: چینیها در حوزه انرژیهای نو پیشرفتهای خوبی کرده اند؛ به طوری که بر اساس آمارها و گزارشهای بین المللی اکنون بهترین فناوریهای انرژی نو به ویژه انرژی خورشیدی که ارزانترین شیوه تولید برق است در اختیار چینی هاست؛ بنابراین انرژیهای خورشیدی و بادی که حتی یک سوم ارزانتر از انرژیهای فسیلی و هستهای است، میتوان در تعامل با چین مورد بهره برداری قرار گرفت.
این کارشناس ارشد روابط بین الملل افزود: اگر ما به دنبال متنوع سازی سبد انرژی خود هستیم، چینیها به دلیل دسترسی به تکنولوژیهای نو میتوانند در این بخش به ما کمک کنند؛ چون اکنون بهترین فناوری در انرژی خورشیدی و نیروگاههای خورشیدی که منجر به تولید برق میشود در اختیار چینی هاست. در این خصوص ما میتوانیم یک رابطه متقابلی ایجاد کنیم؛ یعنی نفت و گاز به چین بدهیم و در مقابل از آنها بخواهیم در حوزه انرژیهای جدید به ما کمک کنند و سبد انرژی خود را که عموما متکی به نفت و گاز است به ویژه در حوزه نیروگاهی تقویت کنیم.
میرترابی خاطر نشان کرد: هر چند یکی از مزیتهای اقتصاد ایران وفور منابع انرژی است، اما نباید مبادلاتمان با چین را فقط به فروش نفت و یا محمولههای گازی محدود کنیم و برای جلوگیری از خام فروشی باید از فناوریهای چین برای ساخت پالایشگاهها استفاده کنیم. زیرا در حوزه پتروشیمی میتوان هزاران قلم کالا تولید کرد؛ بنابر این ما باید در تعامل با چین به عنوان یک شریک اقتصادی و با توجه به مزیتهایی که داریم در بخش پتروشیمی و نفت و گاز زنجیره ارزش را مدنظر قرار دهیم تا در این صنعت به صورت زنجیرگونه به خلق ارزش کالا مبادرت کنیم.
وی با اشاره به اینکه در سند راهبردی ۲۵ ساله میتوان زمینه همکاریهای کلان و دراز مدت را ایجاد کرد گفت: در این فراگرد ما باید از عرضه کننده صرف یک سری کالاهای ساده و معمولی و مثلا حتی کالاهای استراتژیک مثل نفت که البته خام فروشی است، عبور کنیم و به متنوع سازی صنایع داخلی بپردازیم؛ زیرا در اقتصاد امروز جهان تنها کشورهایی که بخشی از زنجیرههای ارزش و تامین کالاها هستند، حرفی برای گفتن دارند که البته با بهره گیری از ظرفیتهای بومی میتوان به این هدف نائل آمد.
این کارشناس روابط بین الملل با اشاره به پیشرفت چینیها در صنعت خودروسازی گفت: ما میتوانیم در این بخش نیز با انعقاد قراردادهای مختلف، فناوری جدید بخش خودرو را به کشور وارد کنیم و صنعت خودروسازی خود را ارتقا داده و تجهیز کنیم.
میرترابی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به ظرفیتهای مناسب تعامل ایران و چین در حوزه امنیتی و سیاسی گفت: در این خصوص چند واقعیت را باید در نظر گرفت. اول آنکه چین در حال تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ بوده و حتی ممکن است در آینده هژمون نظام بین الملل شود. این باعث شده که رابطه چین و آمریکا از رابطه مبتنی بر رابطه همکاری، تبدیل به رابطه مبتنی بر رقابت و تنش شود.
وی ادامه داد: این بدین معنی نیست که این دو کشور در تضاد کامل هستند؛ زیرا هم چینیها و هم آمریکاییها میدانند که هر دو به هم نیاز دارند و قرار نیست که رابطه چین و آمریکا تیره و تار شود؛ ولی به هر حال مسیر رابطه این دو کشور مثل گذشته نیست و ممکن است این رقابتها و تنشها جدیتر شود. به عنوان مثال یکی از حوزههای تقابل چین و آمریکا فناوریهای پیشرفته است که مثلا در بحث زیرساختهای ارتباطی و یا فناوریهای ۵ جی و شبکههای مجازی و خیلی حوزههای دیگر مثل هوش مصنوعی یک سری فناوریهای را چینیها هدف گذاری کرده اند که دست برتر را پیدا کنند و این نگرانی آمریکا را برانگیخته است.
این کارشناس روابط بین الملل همچنین گفت: پیشرفت چینیها در فناوریهای جدید بستر تشدید تنش آمریکاییها و چینیها را به وجود آورده و برای همین است که آمریکاییها دنبال مهار چین هستند و میخواهند مانع از خیزش بیش از پیش قدرت چین شوند، به همین علت آمریکا توجهش را از خلیج فارس و منطقه پیرامون ما کم کرده است.
میرترابی با اشاره به اینکه، این سیاست آمریکا با هدف مهار چین از دوره اوباما شروع شد، در دوره ترامپ به شکل خاصی ادامه یافت و در دوره بایدن هم ادامه پیدا میکند افزود: در مقابل چینیها با توجه به خلاء نسبی که در منطقه ما و خلیج فارس که به طور سنتی تحت نفوذ و سیطره آمریکا بوده به وجود آمده به منطقه آمده اند.
به باور آقای میرترابی؛ اکنون که آمریکا حضورش را در این منطقه کم کرده به هم پیمانان منطقهای خود اعلام کرده باید بخشی از امنیت را خودتان تامین کنید و ما تعهداتی مثل سابق نداریم. این کشورها هم الان احساس میکنند که باید به دنبال یک شرکایی دیگری باشند لذا چینیها هم به این منطقه تمایل دارند.
وی با تاکید بر این که چین برای تامین منافع خود به همه بازیگران منطقه توجه دارد، گفت: زمانی که رئیس جمهور چین در سال ۱۳۹۴ به تهران آمد، قبل از آن به عربستان رفته بود و سپس به مصر رفت؛ لذا چینیها سیاست متوازن و متعادل را دنبال کنند و واقعا مایل هم نیستند مثل آمریکاییها تعهدات امنیتی بدهند و هزینه برای خودشان ایجاد کنند؛ چون مدل سیاست خارجی چین و نگاهشان به مسائل سیاست خارجی همکاریهای به تعبیر خودشان برد- برد است و بیشتر در حوزه اقتصادی تجاری تمرکز میکنند.
این استاد دانشگاه بر این باور است که چینیها وقتی به ایران نگاه میکنند از یک جهت نقاط قوتی میبینند و از یک جهت نقاط ضعفی میبینند؛ بدین معنی که از این جهت که ما یک کشور مستقل هستیم و یک سیاست خارجی مستقل و البته متعارض با غرب را دنبال میکنیم برای آنها خوشایند است؛ چون با شریکی همکاری میکنند که در محور غرب به خصوص آمریکا فعالیت نکرده است. اما از جهت دیگر چینیها اهل محاسبه و هزینه فایده هستند؛ درست است که رابطه چین و آمریکا در حال پرتنش شدن است، ولی به هر حال چینیها همیشه در برخورد و نزدیک شدن با ایران احتیاط میکنند.
میرترابی معتقد است چینیها علاقه مندند در منطقه تنشی نباشد و مثلا روابط ایران و عربستان به شکل تنشهای شدید بی ثبات کننده پیش نرود؛ چینیها مایلند که ایران مشکلات منطقهای اش را با کشورهای منطقه کم کند؛ این چیزی است که مطلوب چینیها است؛ ولی واقعا چینیها خیلی هزینه نمیکنند، زیرا آنها در نقاط مختلف جهان به دنبال تجارت و سود هستند و از همه فرصتها استفاده میکنند تا همچنان رشد اقتصادشان را مستمر کنند.
وی با اشاره به اینکه تمام برنامهها و سیاستهای چین این است که به رشد اقتصادی خود استمرار بخشد، گفت: حتی پروژه «کمربند و جاده» هم در این راستا ارزیابی میشود.
او میگوید؛ رشد اقتصادی چین در سالهای اخیر کم شده و تلاش میکند یک منبعی برای ادامه رشد اقتصادش پیدا کند. برای همین است که نگاه چین کلان و بین المللی است و شرکت هایش را تشویق و حمایت میکند تا فعالیت برون مرزی شان را گسترش دهند.
سیدسعید میرترابی افزود: اقتصاد چین با اقتصاد کشورهای مختلف پیوند خورده است وقتی ما این نگاه را در مورد چین در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که چینیها بالاخره در تعاملشان با ما یک خطوط قرمزی دارند و خطوط قرمزشان این است که هیچ کاری نمیکنند که به رشد آنها لطمه وارد کند و یا هزینههای اضافی برای خود بتراشند و سود کمتری کسب کنند.
وی گفت: در تعامل سیاسی و امنیتی چینیها با توجه به اینکه مقداری رابطه شان با آمریکا تنش آلودتر شده امروز در حال نزدیک شدن به ایران هستند؛ ولی واقعیت این است که چینیها مایل نیستند که الان با آمریکا دچار تنش بیشتر شوند و به طور جدی سرشاخ شوند؛ آنها اساسا به دنبال بر هم زدن نظم بین الملل هم نیستند به خاطر اینکه همه اینها را مخل رشد باثبات اقتصاد خودشان میدانند؛ بنابر این ما در نگاهی که به چین داریم باید این اولویتهای چینیها را در نظر بگیریم.
میرترابی با اشاره به حجم مبادلات تجاری میان ایران و چین در مقایسه با کشورهای دیگر منطقه گفت: واقعیت این است که ما برای چین یک شریک کوچکتری هستیم: کوچکتر به این معنا نیست که ما کشور کوچکی هستیم نه؛ حجم مبادلاتی که چین با ایران دارد در مقایسه با مبادلاتی که با کشورهای دیگر دارد کمتر است. مثلا حجم مبادلات چین با عربستان چند برابر ماست؛ لذا اینها در ملاحظات چینیها لحاظ میشود.
وی افزود: اکنون که چینیها با عضویت ایران در شانگهای موافقت میکنند معناش این است که امروز چینیها حاضرند به لحاظ مسائل امنیت کلان منطقه و جهان با سیاستهای آمریکا که اصلیترین آن مهار چین است مقابله کنند و قدمهای بلندتری بردارند؛ این برای ما نویدبخش است، ولی آن ملاحظات مهم را هم باید در نظر گرفت.
این کارشناس ارشد روابط بین الملل همچنین گفت: چینیها نسبت به گذشته بهتر و بیشتر میتوانند با ایران همکاری کنند، اما ۲۰ درصد بیشتر از گذشته نه بیشتر..
میرترابی با تاکید بر اینکه چین اولویتها و منافع خود را در درجه اول مدنظر قرار میدهد افزود: اکنون چین با رژیم اسرائیل به عنوان دشمن جمهوری اسلامی ایران هم در زمینههای مختلف از جمله فناوریهای نوین همکاریهای گستردهای دارد؛ لذا ما باید در روابط خارجی خود با چین این ملاحظات را مورد توجه قرار دهیم تا در یک چارچوب منطقی و معقول از ظرفیتهای به وجود آمده برای رشد اقتصادی کشور استفاده کنیم.