دلیل اصلی حال خوب این روزهایشان، قرار گرفتن در یک مسیر و مضاعف شدن توانشان در کمک به التیام درد دیگران است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ بیشتر از ده سال میگذرد؛ از اولین روزهایی که مجتبی حیدری به دنبال سوژه عکس هایش بار سفر را بست.
عکاسی، اما انگار برایش بهانه بود. برای ساختن لبخندهایی که پشت محرومیتها گم شده بود.
میگوید: بارها شده بود کار عکاسی که تمام میشد، همه دوربین را میگذاشتیم کنار و میایستادیم به ساخت و ساز؛ همین پارسال بود که در حاشیه تهران با رفقا رفتیم برای خانه سازی؛ پس عکاسی خودش موضوعیت دارد، ولی اولویت کاری ما نیست.
در کنار تمام لبخندهایی که او بر لب خانوادهها و بچه هایشان نشانده؛ و در کنار تمام تجربیاتی که در سفر آموخته، روشنترین اتفاق زندگی اش هم در همین سفرها رقم خورده است.
عرفانه را که در کنارش نشسته نشانمان میدهد و میگوید: در یکی از سفرهایم به اطراف اصفهان عرفانه خانم را دیدم؛ آرامشی که ایشان داشت توجه مرا جلب کرد و محبتی که به بچههای نیازمند میکرد؛ در کارت عروسی مان هم نوشتیم سفر بهانه آشنایی ماست؛ سفر مقصد نهایی ماست.
ازدواج با دختری شبیه به خودش که در نقاط محروم خدمت میکرد، توانش را برای ادامه مسیری که در آن قرار گرفته بود، بیشتر کرد.
تعریف میکند: وقتی در کرمانشاه زلزله آمد من و عرفانه خانم و بچهها جمع شدیم رفتیم. رسیدیم به مردی به نام غریب که همه خانواده اش را از دست داده بود و از تمام دنیا یک خواهر مانده بود برایش. عرفانه خانم رفت سمت خواهر آقای غریب و ما غریب را آرام کردیم. نمیدانید چقدر تسکین درد خواهرش شد و گفتند که ما دیگر با وجود شما از خدا چیزی نمیخواهیم.
مجتبی و عرفانه، حالا گاهی هم سفرند و گاهی مدتها دور از هم؛ عکاس جوان توضیح میدهد: گاهی پیش میآمد من سفر بودم و سه ماه نبودم؛ کافی است عرفانه خانم فقط زنگ بزند، کوچکترین گلایهای بکند؛ در این صورت دنیا روی سر من خراب میشود؛ اما هیج وقت این کار را نکرد؛ هیچ وقت.
عرفانه هم ادامه میدهد: هر چقدر جلوتر میرویم همین که میبینم در یک موفقیت بزرگ سهیم هستم خیلی برایم ارزشمند است.
به اندازه خاطرات خوبی که از سفر دارند، سختیها را هم در زندگی مشترکشان تجربه کرده اند.
عرفانه میگوید: سختیهایی که تجربه کردیم همه مستعد رها کردن و زیر همه چیز زدن بودند، ولی اعتقاد قلبی ما این بود که شاید خسته بشویم و استراحت کنیم، اما دوباره باید بلند شویم و به وظیفه مان عمل کنیم؛ هیچ وقت ناامید نمیشویم.
همسرش هم معتقد است: آسانی بعد از سختی نیست، آسانی درون سختی است؛ اصلا سختی بهار کار ماست؛ میوه تلاش است؛ برای همین کسی ناامید میشود که فکر میکند باید نتیجه کارش را طبق همان دو دو تا چهار تا باید ببیند.
دلیل اصلی حال خوب این روزهایشان هم، قرار گرفتن در یک مسیر و مضاعف شدن توانشان در کمک به التیام درد دیگران است.
مجتبی حیدری باور دارد: به واسطه محبت خدای متعال است که ما نزدیک مردمی میشویم که شنیدن حرف هایشان میطلبد یکی مثل من استخوان هایش را در این کار خرد کرده باشد. خدا را شکر ما غرق در نعمت خداییم.
نعمتی که این زوج شکرگذار آن هستند همان چیزی است که وعده اش به همه بندههای صالح داده شده است: «و از نشانههای عظمت خداوند این است که برای شما همسرانی از جنس خودتان آفرید تا در کنارشان به آرامش برسید و میانتان مودت و رحمت قرار داد».