شهید محمد علومی که با لباس روحانیت عازم جبهه های نبرد شده بود بعد از ۴۵ روز حضور در جبهه ، به آرزوی خود رسید و آسمانی شد.
عشق به اسلام و ائمه اطهار (ع) باعث شد به حوزه علمیه برود، وی از اولین طلاب حوزه علمیه نطنز بود. از سن ۱۴ سالگی به مدت سه سال مشغول تحصیل در حوزه علمیه نطنز شد و سپس به قم رفت و در آنجا نیز دو سال تحصیل کرد و همزمان با دروس حوزه دروس کلاسیک را هم ادامه داد.
محمود هر هفته سه روز با مشقتهای بسیار به نطنز میرفت تا کلاسهای قرآن را برگزار کند ، حتی زمان حضورش در منطقه ، دائم از طریق نامه و تلفن پیگیر تشکیل کلاسها بود. خوش اخلاقی و مهربانی وی و احترام خاصش به والدین زبانزد خاص و عام بود . پدرش نانوایی داشت و محمود هم در زمان فراغت در نانوایی ، در خدمت پدر نان می پخت .
مقید بودن به نماز ، حلال و حرام و پرداخت خمس از ویژگی بارز وی بود.
در نانوایی هم سعی می کرد وزن نان را با دقت زیاد محاسبه کند و به دست مشتری دهد.
او عاشق انقلاب و نظام بود و با وجود اینکه پدر وسه برادرش در جبهه حضور داشتند و خانواده می خواستند وی به جبهه نرود، اصرارهای او نتیجه داد و داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل شد.
فرمانده اش مانع حضور او در خط مقدم شد و می گفت تو بمان؛ ولی با اصرار و گریه در عملیات کربلای ۵ حاضر و همان جا هم سند شهادتش امضا شد و ۲۱ دی ماه سال ۶۵ در سن ۱۸ سالگی بعد از ۴۵ روز حضور در جبهه به فیض رفیع شهادت نایل آمد.
زمانی که محمود شهید شد، پیکرش در خاک عراق ماند وخانواده اش از وی بی اطلاع بودند، در بیمارستانها به دنبال وی می گشتند ولی بعد از شناسایی ۲۰ روز طول کشید تا پیکرش به ایران بازگردد.
ولی ای خدا! راضیم به رضای تو، هر چه تو خواهی همان را خواهانم و هر چه را تو دوست نداری از آن بیزارم، صلاحمان را تو میدانی و وجودمان را تو هستیبخشی.
جانا! جان ناقابلم را که امانت توست بپذیر و از خطاهایم درگذر که من تاب فراق تو و تحمل عذاب تو را ندارم.
بارالها! من همان بندهای هستم که سالها در گمراهی به سر برده و عصیان اوامر تو را کردهام، اما اینک معترفم به گناهانم و اقرار میکنم به اینکه در اشتباه بودهام، اما این را هم میدانم که غیر از تو کسی را ندارم و هرگز کسی پیدا نخواهد شد که مرا از این فلاکت نجات بخشد و این را هم میدانم که تو ارحم الراحمین هستی و مهربانتر از تو کسی نیست. پس ای خدای من! از گناهان من درگذر و توفیق لقایت را که نصیب شهدای در راهت میکنی نصیب من هم بکن.
خدایا این انقلاب بزرگ را که تحولی در مسلمانان ایجاد کرد، به انقلاب مهدی قائم متصل بکن. رهبری عظیمالشأن این انقلاب را در پناه خودت حفظ کن.
خدایا! از تو میخواهم مرا به بدیهایی که نسبت به پدر و مادر مرتکب شدهام مورد عفو قرار دهی و موجب شوی که پدر و مادرم از من راضی و خشنود شوند تا در آخرت گرفتار عذاب تو نشوم.
به امید پیروزی اسلام و مسلمین.65/9/30
وصیت نامه شهید با صدای خودش
چنل شهید علومی را در یوتیوب دنبال کنید
https://youtube.com/channel/UCIYPsWxdq8gekw0pxZ6Vc0g