حماسه ۹ دی به دست مردم خلق شد و با مستحکمتر شدن پایههای نظام، آتش فتنهها برای همیشه خاموش شد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز لرستان، حماسه ۹ دی، حماسهای است که به دست مردم خلق شد و با مستحمتر شدن پایههای نظام، آتش فتنهها برای همیشه خاموش شدند.
وقتی کتاب تاریخ را ورق میزنیم، اتفاقات تلخ و شیرین زیادی میخوانیم، از انسانهای ماقبل تاریخ و سرنوشت نامعلومشان و چند تکه استخوان و میراثهای گران قیمت و عتیقهای که از آنها به جا مانده تا ماجراهای قبل از انقلاب اسلامی و چپاول دشمنان به اموال ایران و خوابهایی که برای تصرف خاک میهن میدیدند که هیچگاه تعبیر نشدند. حماسه ۹ دی، ورقی زرین خط در تاریخ ایران
اتفاقات آنقدر نزدیک هستند که پدر بزرگها و مادربزرگها و پدر و مادرهای ما آنها را به یاد دارند، گاهی حس غرور و سربلندی دارند و گاهی در خاطرههایی که تعریف میکنند، رعب و وحشت را میتوان حس کرد، خطراتی که از بیخ گوششان گذشته و هنوز هم کابوس آن را میبینند.
اما حکایت دست درازیهای دشمن پس از انقلاب به پایان نرسید و دیری نپایید که جنگ عراق علیه ایران آغاز شد، ولی فداکاریها و رشادتهای میهن پرستان گنجینهای است که هرچه میگذرد نه تنها به پایان نمیرسد، بلکه غنی و غنیتر میشود.
شاید فکر میکردیم وقتی به آخرین برگ از کتاب تاریخ برسیم، دیگر اتفاقی به آن اضافه نخواهد شد، اما واقعیت آنچیزی نیست که گمان میکردیم، جماعتی همچنان هستند که نسلشان ادامه پیدا کرده و در تاریخ ریشه دوانده اند و گویی نمیخواهند دست از سر ایران بردارند.
همان ملتی که در روزهای انقلاب و ۸ سال جنگ تحمیلی سینه سپر کردند، در سال ۸۸ با گرمای وجودشان آتش به دل سرد و بی روح روزهای زمستان زدند، حماسهای رقم زدند در جای جای کشور و روز بصیرت را به کتاب تاریخ پرفراز و نشیب ایران اضافه کردند.
بذر فتنه ۸۸ در حالی کاشته شد که عدهای به بهانه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و به هواداری برخی نامزدهای انتخاباتی پا به میدان ایجاد اختلاف و تفرقه افکنی گذاشتند، کم کم با ایجاد تجمعهای اعتراضی بی اساس و آتش زدن بانکها و فروشگاه ها، بذر کاشته را آبیاری کردند، بی محابا تاختند، بطوریکه خون عدهای بی گناه به زمین ریخت و از آنسوی مرزها صدای خندههای کریه دشمنانی که سالها بر اتحاد و وفاداری ملت ایران غبطه میخوردند، حالا میخندیدند که توانسته بودند عده را خام کنند.
روزها یکی پس از دیگری با اتفاقات گوناگون سپری شدند، تا اینکه روز عاشورا فرا رسید، روزی که در غبار فتنههای یزیدیان زمان و آتش افروزیهای جریان سبز روایتی دردناک را رقم زد، از حمله به عزاداران حسینی تا آتش زدن بیرقهای مزین به نام اباعبدالله الحسین (ع)، گویا یزید و لشکرش دوباره متولد شده بودند، عاشورا در عاشورا پس از قرنها پدیدار شد.
جمعیت اغتشاشگران پا به هیاتها و تکایا گذاشتند، گویی از حرمت امام حسین (ع) هیچ نمیدانستند، شعارهایی سر میدادند که معلوم بود از آنسوی مرزها برایشان دیکته شده بود، شیشهها را شکستند، شعلههای آتش را به سوی خودروها پرتاب میکردند، در کوله بار خود سنگ داشتند و نیروهای انتظامی را هدف میگرفتند.
بیرقهای یا فاطمه الزهرا (س) و یا حسین (ع) را تکه تکه کردند و عاشورای آن سال را با سبکی دیگر به عاشورای حسینی مبدل کرده و چشم بر حرمتها بستند، ولایتمداران و انقلابیها شام غریبان آن سال را برای امام حسین (ع) و حرمتهایی که خدشه دار شد، اشک ریختند.