راهبرد اصلی آمریکا، درگیر کردن ایران در یک چرخه بیپایان از پروندههای امنیتی، تحریمهای گسترده و مذاکرات بیپایان است تا به زعم خود ایران را با کمترین هزینه در منطقه مهار کند.
«گریگوری میکس» نماینده دموکرات و رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان، «مایکل مک کال» نماینده جمهوریخواه، «تد دوچ» نماینده دموکرات و «جو ویلسون» نماینده جمهوریخواه طرحی با عنوان «قانون توقف پهپادهای ایران» را ارائه کردهاند که در هماهنگی با تحریمهای موجود آمریکا علیه برنامه تسلیحاتی کشورمان، عرضه، فروش یا انتقال پهپاد را نیز شامل خواهد شد.
تهیهکنندگان این طرح ضدایرانی اعلام کردند هدف «قانون توقف پهپادهای ایران» این است که مانع دسترسی جمهوری اسلامی و نیروهای محور مقاومت به هواپیماهای بدون سرنشینی شود که میتوانند برای حمله به آمریکا یا متحدان آن مورد استفاده قرار گیرند.
گریگوری میکس همچنین مدعی شده؛ پهپادهای مرگبار ایرانی، امنیت ایالات متحده و صلح منطقه را به خطر میاندازد!
او همچنین گفته: حملات اخیر هواپیماهای بدون سرنشین ایران به نیروهای آمریکایی، کشتیهای تجاری و علیه شرکای منطقهای، همراه با صادرات فناوری هواپیماهای بدون سرنشین به مناطقی که در آنها درگیری وجود دارد، تهدیدی جدی است.
گریگوری میکس با اشاره به این که «قانون توقف پهپادهای ایران» با قانون تحریمهای کنونی ایالات متحده هماهنگ است، تصریح کرد این طرح پیامی قوی به جامعه بینالمللی میفرستد که آمریکا حمایت از برنامه هواپیماهای بدون سرنشین ایران توسط دولتها را تحمل نخواهد کرد.
در همین زمینه، چندماه قبل در اوایل ماه آوریل سالجاری ژنرال «کنت مکنزی» فرمانده تروریستهای آمریکایی مستقر در غرب آسیا موسوم به سنتکام، در جلسه شهادت کتبی به کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا، گفته بود: «حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن از ماه ژانویه تاکنون با بیش از ۱۵۰ موشک و حملات هواپیماهای بدون سرنشین، اهداف نظامی، زیربنایی و غیرنظامی را در عربستان سعودی هدف قرار دادهاند.»
مکنزی هشدار داده بود که استفاده گسترده ایران از هواپیماهای بدون سرنشین کوچک و متوسط برای عملیات شناسایی و حمله به این معنی است که برای اولین بار پس از جنگ کره، آمریکا برتری هوایی خود را برای عملیات در منطقه را از دست داده است.
فرمانده تروریستهای سنتکام همچنین تاکید کرده بود: «تا زمانی که نتوانیم شبکهای برای تشخیص و شکست این برتری استفاده از پهپادها را به دست آوریم، ایران همچنان در منطقه در حالت تهاجمی باقی خواهد ماند.»
همزمان با این فضاسازیهای خصمانه، شخصیتهای نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی نیز درباره توان پهپادی کشورمان، همراه با مقامات آمریکایی و در راستای امنیتیسازی این مسئله به آن پرداختند.
چندی پیش «بنیگانتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، از خطر پهپادهای ایرانی برای امنیت منطقه غرب آسیا و جهان سخن رانده و از غربیها خواسته بود تا در یک اقدام مشترک، محدودیتهایی را بر صنایع پهپادی ایران اعمال کنند.
وزارت خزانهداری آمریکا هم هفتم آبان در یک اقدام خصمانه، چهار شهروند ایرانی، از جمله فرمانده واحد پهپادی سازمان هوافضای سپاه پاسداران را به همراه دو شرکت ایرانی دیگر به دلیل همکاری با پروژه پهپادی ایران تحریم کرد.
به نظر میرسد بر خلاف اظهارات ظاهری مقامات آمریکایی مبنی بر تلاش برای کم کردن تنش بین تهران و واشنگتن، عملکرد آنان همراه با برخی کشورهای اروپائی به خصوص انگلیس در راستای تلاش در جهت بازگشایی پروندههای امنیتی جدید علیه ایران برای موجه نشان دادن امتداد سلسله تحریمهای ناعادلانه فعلی و یا حتی تشدید آن، ناقض ادعاهای واشنگتن است.
آمریکاییها نشان دادهاند که هیچ علاقه واقعی برای تمام کردن مسائل مورد اختلاف میان خود و ایران ندارند.
راهبرد اصلی آمریکا، درگیر کردن ایران در یک چرخه بیپایان از پروندههای امنیتی، تحریمهای گسترده و مذاکرات بیپایان است تا به زعم خود ایران را با کمترین هزینه در منطقه مهار کند.
اظهارات ژنرال مکنزی در خصوص بر هم خوردن توازن قوا در منطقه و ناتوانی ارتش آمریکا از کنترل تام و تمام آسمان غرب آسیا به دلیل گستردگی و پیچیدگی توان پهپادی ایران، نشانهای روشن بر تغییر معادلات در این منطقه است.
ناتوانی گسترده سعودی در جنگ یمن و شکست پروژه جنگ دریایی علیه ایران که شامل راهزنی دریایی آمریکا و انگلیس و حملات اسرائیل به نفتکشها و کشتیهای تجاری وابسته به بخشهای دولتی و خصوصی ایران میشد و مقابله به مثل گسترده ایران با آنان، تماما نشانههایی است که برای آمریکا و حامیانش از تغییر توازن امنیتی در منطقه غرب آسیا خبر میدهد.
اما آیا آمریکاییها در مورد مسئله پهپادی ایران میتوانند به موفقیت برسند؟
در وضعیت فعلی به عنوان گام اول، مانند پروژههای قبلی در راستای امنیتیسازی محیط ایران، زبان هراس و دستگاه رسانهای و گفتاری سیاستمداران آمریکایی، اروپایی و صهیونیستی در حال کار است، تا کم کم مسئله توان پهپادی ایران در یک فرآیند حقوقی به عنوان یک تهدید حاد برای ثبات منطقه و جهان معرفی شود.
باید به این مسئله توجه داشت که بر خلاف مسئله هستهای، ما با یک رژیم بینالمللی خلع سلاح که از اجماعی جهانی برخوردار باشد و یا مانند مسئله موشکی از یک رژیم کنترلی مورد اجماع برخی قدرتهای بزرگ در قالب MTCR روبرو نیستیم.
مسئله پهپادها به عنوان یک ابزار نظامی در بستر کنترل سلاح، موردی کاملا نو به شمار میرود که همچنان ادبیات حقوقی ناچیزی درباره آن موجود است و غربیها تلاش میکنند با هراسافکنی علیه توان پهپادی ایران، یک رویه حقوقی ایجاد کنند.
پهپادها در دو دهه اخیر بیشتر به عنوان یک ابزار نظامی در منطقه غرب آسیا مورد بهرهبرداری قرار گرفته و در سالهای اخیر علاوه بر ایران، ترکیه، پاکستان و رژیم صهیونیستی هم به گسترش هر چه بیشتر صنایع پهپادی خود اقدام کردهاند.
با توجه به این مسئله هر چند آمریکاییها در مورد توان پهپادی ایران مانند پرونده هستهای نمیتوانند اجماعی جهانی را علیه تهران برانگیزند و یا مانند مسئله موشکی برخی از کشورهای غربی را با خود همراه سازند، اما در تلاشند تا به عنوان یک گزینه برای حفظ وضعیت پرونده امنیتی ایران از آن بهره ببرند.
خروج آمریکا از افغانستان، ناتوانی شرکای عربی او در ختم موفقیتآمیز جنگ یمن و شکست در پروژه جنگ دریایی با ایران تماما نشانههایی از تغییر معادلات امنیتی در منطقه غرب آسیاست.
جمهوری اسلامی ایران بارها به این مسئله اشاره کرده است که تجهیزات نظامیاش، تماما با هدف بازدارندگی و در راستای مقاصد صرفا دفاعی، تولید میشوند و دخالتهای نظامی خارجی در دو دهه اخیر در لبههای مرزی ایران در خاک افغانستان و عراق، تماما نشانههایی از درستی راهبرد دفاعی تهران است، راهبردی که نه قابل مذاکره است و نه شامل خلع سلاح خواهد شد.