دستیابی به یک توافق خوب در وین نیازمند اراده و جدیت دو طرف است، اما ناهمگونی در وزن کارشناسی هیئتها حکایت از اهدافی دیگر نزد غربیها دارد.
صورت مسئله این مذاکرات از نگاه ایران رفع موثر و قابل راستیآزمایی همه تحریمها همراه با ارائه تضمین در مورد عدم تکرار وضعیت گذشته در قبال اجرای زماندار تعهدات باقی مانده ایران در برجام است.
حال آنکه آرایش سیاسی و رسانهای غربیها (به ویژه ایالات متحده که با وجود عدم حضور در میز مذاکرات عملا راهبری ضلع غربی ماجرا را بر عهده دارد) حکایت از آن دارد که با هدف دستیابی به یک توافق خوب وارد عرصه مذاکرات نشدهاند بلکه هدف اصلی آنها وادار کردن ایران به واگذاری امتیاز و تسلیم در برابر زیادهخواهیهای آنان است.
پیش از آنکه جمهوری اسلامی ایران موافقت خود را با آغاز دور جدید مذاکرات اعلام کند، مجموعه اظهارات و اقدامات طرف غربی و فضاسازی رسانههای وابسته به نظام سلطه در چارچوب پیشبرد بازی مقصریابی (Blame game)، تلاش دامنهداری را برای جابهجا کردن جایگاه مقصر و متضرر آغاز کردند تا از این رهگذر از پاسخگویی به نقض تعهدات قانونی و بیعملی هدفمند خود که برجام را تا مرز فروپاشی کامل پیش برد، فرار کنند.
عملیات روانی طرف غربی که با تبلیغات گسترده رسانههای آنان همراه بود، به این موضوع اختصاص داشت که ایران (دولت سیزدهم) اساسا مخالف مذاکره است و به برجام اعتقادی ندارد.
پس از تعیین وقت و منقضی شدن تاکتیک قبلی اما؛ به یکباره سوژه عملیات روانی تغییر کرد و تعداد و کیفیت هیئت ایرانی حاضر در وین مستمسک پیادهنظام رسانهای غربیها قرار گرفت تا مسیر از پیش تعیین شده برای تداوم فشار روانی بر تیم مذاکرهکننده و افکار عمومی ایران از ریل خود خارج نشود.
این در حالی است که منطق ماجرا حکم میکند اگر طرفین در امر مذاکره و حصول یک توافق نهایی جدیت دارند لاجرم باید از تمام ظرفیت خود در این جهت استفاده کرده و به جای حاشیهسازی تبلیغاتی بر آنچه قرار است پای میز مذاکره حل و فصل شود متمرکز باشند.
وزنکشی اراده طرفین مذاکره در روز قبل از شروع مذاکرات به وضوح نشان میدهد که کدام طرف عزم و برنامه جدی برای انجام یک مذاکره فنی و اصولی با هدف حصول نتیجه را در اولین گام آوردگاه وین دارد و کدام طرف هدفش فقط بازی رسانهای و فرار از تعهدپذیری است.
سوابق، دانش و تجربه هیئت ایرانی که عمدتا از میان کارشناسان خبره حوزههای اقتصادی، پولی، مالی، نفتی و بانکی انتخاب شدهاند بیانگر عزم جدی ایران برای ورود پرقدرت به مذاکرات برای «رفع موثر تحریمها» است، حال آنکه هیئتهای طرف غربی عمدتا کارشناسان سیاسی و حقوقی هستند که با هدف تشدید فشار بر ایران در حوزه هستهای و طرح مباحث وقتگیر و بینتیجه در وین حاضر شدهاند.
ناگفته پیداست که دستیابی به یک توافق خوب نیازمند اراده و جدیت دو طرف است، اما همین ناهمگونی در وزن کارشناسی هیئتها حکایت از اهدافی دیگر نزد غربیها دارد.
فراتر از وزن هیئتها، تزلزل و عدم انسجام طرف غربی نشانه دیگری از عدم جدیت آنها برای انجام یک مذاکره منتج به نتیجه است. اختلافات داخلی میان سه کشور اروپایی با یکدیگر از یک سو و تنازع میان E۳ با اتحادیه اروپا نیز مزید بر علت شده تا طرف اروپایی نقش خود را در حد یک پیغامبر واسط، میان ایران و ایالات متحده تنزل دهد.
از سویی؛ بر خلاف اظهارات مکرر و مستمر مقامات واشینگتن که تهران را متهم به وقتکشی میکنند، تجربه شش دور مذاکره انجام شده در دولت گذشته و ارسال پیامهای حاشیهای و خارج از دستور مذاکرات از سوی آمریکاییها نشانگر این واقعیت است که نفس مذاکره برای آنان بیش از حصول توافق دارای اولویت است.
عدم یکپارچگی در هیئت حاکمه آمریکا که مستندات آن در اظهارات صریح مخالفین قدرتمند مذاکرات بیان شده و همچنین تزلزل موجود در دولت این کشور نسبت به پذیرش مسئولیت در قبال تعهدات قانونی خود همگی شواهد روشنی است که از جدی نبودن واشنگتن و به بازی گرفتن همپیمانان اروپائیاش برای ارائه نمایش علاقهمندی به مذاکره و دستیابی به توافق خبر میدهد.
تهدیدهای اخیر و البته مضحک «کنت مکنزی» فرمانده تروریستهای سنتکام و «رابرت مالی» نماینده ویژه کاخ سفید در امور ایران به علاوه اختلافات داخلی آنها که تنها یک نمونه آن در اظهارات چندی پیش «تد کروز» سناتور تندروی جمهوریخواه نمایان شد، دلیل دیگری است که نبود اراده کافی واشینگتن و به تبع آن ضلع غربی ۱+۴ برای توافق و رفع تحریمها را تقویت میکند.
از سوی دیگر؛ تا زمانی که ایالات متحده خود را متعهد به تنظیم تمام تصمیمات خود با رژیم صهیونیستی و متحدین خود در غرب آسیا بداند طبعا نمیتوان انتظار انسجام و اراده لازم از سوی آنان برای حصول یک توافق موثر را داشت و به همین دلیل راهبرد آنان در بازی با برجام و تشدید فشار بر ایران خلاصه شده است.