شهید سیدحسین میرداداشی به عنوان کوچکترین سرباز دوران دفاع مقدس از روستای سادات محله کاری کلا برای دفاع از میهن برخواست.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز مازندران، در هشت سال حماسه و دفاع غرورآفرین، قاسم ها و علی اکبرهایی در کربلای ایران سر برآوردند که درس بزرگی به بشریت دادند.
شهید سیدحسین میرداداشی از جمله این حماسه سازان است؛ سرباز کوچکی که آبروی محله اش و افتخاری برای کشور عزیزمان ایران اسلامی شده است.
سیدحسین میرداداشی در سال۱۳۴۹ در یک خانواده پرجمعیت کشاورز در روستای سادات محله کاری کلای شهرستان بابلسر به دنیا آمد.
رفتن به کلاس اولش با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران همزمان شد. با آن سن کم، بیشتر از هم سن و سالهای خود می فهمید. حسین ۱۰ ساله بود که آنقدر نمازش را زیبا می خواند که از طرف مسئولان آموزش و پرورش بعنوان یش نماز مدرسه خود انتخاب شد.
سیدحسین پسری زحمتکش بود و در کارهای کشاورزی کمک حال پدر و مادرش بود، به نیازمندان کمک می کرد و هر جایی که کسی به کمک نیاز داشت دریغ نمی کرد.
وی در سن و سال کم وارد بسیج شد؛ سیدحسین بچه ها را دور خود جمع می کردو با ایجاد گشت های شبانه در زمانیکه از یکسو جنگ بر ایران تحمیل شده بود و از سوی دیگر منافقین هم در شهرها و روستاهای ما خرابکاری می کردند امنیت منطقه خود را حفظ می کرد.
سال۶۱ در اوج جنگ تحمیلی ایران و صدام و حامیانش حسین به جایی رسیده بود که با سن ۱۱سالگی اش احساس تکلیف می کرد و به همراه تعدادی از بچه محل های خود از طریق لشکر۲۵ کربلای مازندران به جبهه های جنوب اعزام می شود.
چون سن او برای رفتن به جبهه کم بود و اجازه جنگ به وی نمی دادند بخاطر جثه درشت و شباهت زیاد به برادرش سید موسی با شناسنامه وی، خود را به جبهه ها رساند.
۶ماه بیشتر از زمان رفتنش به جبهه نگذشته بود و با توجه به اینکه در این مدت به مرخصی هم نیامده بود همسنگرهاش شنیده اند که حسین شهید شده است چون آرپیجی زن بود و از خط مقدم برنگشته بود.
عده ای خبر از اسارت او و عده ای نیز شهادت را پایانی بر زندگی این جوانمرد دانستند.
حتی برادرش کریم تمام سردخانه های بیمارستان های جنوب کشور را در جستجوی پیکر سیدحسین گشت اما خبری از پیکرش نبود، حتی در لیست آزادگان هم نامش را پیدا نکردند.
چند سالی از آن قضیه گذشت و مادرش در انتظار این مرد کوچک دفاع مقدس به رحمت خدا رفت اما پدر ۹۴ساله اش هنوز پس از ۳۹سال چشمش به در دوخته شده که شاید این بسیجی عاشق برگردد.
هر کجا که عطر شهید گمنامی در شهرها پیچیده می شد پدر دلش پر میکشید که شاید پسرش سید حسین باشد.
این پدر صبور و باگذشت هروقت دلش می گیرد سری به مکان هایی می زند که برای شهیدش در راه عام المنفعه انجام داده است.
سیداسماعیل میرداداشی پدر شهید سیدحسین بیش از ۵هزار متر زمین را برای ساخت خانه بهداشت، خانه عالم، مسجد و حسینیه، غسالخانه، ساختمان دهیاری، آرامگاه و تاسیسات آبرسانی برای ۷روستا اهدا کرد و ۲۰۰میلیون تومان نیز تا بحال برای ساخت این مجموعه ها هزینه کرد.
هرچند پیکر پاک دانش آموز شهید سید حسین میرداداشی کوچک ترین شهید بسیجی کشورمان تابحال به زادگاهش بازنگشته است اما بخوبی با گمنامی اش ولایت پذیری و ایستادگی در مقابل دشمنان اسلام را به ما نشان داد.
بخشی از وصیت نامه شهید سیدحسین میرداداشی:
ای جوانان رمز پیروزی شما در وحدت است، نگذارید منافقان به مملکت اسلامی خیانت کنند و پست هایی را به عهده آنها نگذارید که همین دل شما را به درد می آورد. من شهید شدم همگان بدانید مرگ من اتفاقی نبود با چشم باز و دید وسیع به معشوقم رسیدم.
برای سلامتی امام زمان عج صلوات
عباس نواییان گزارش می دهد...
باید انتخاب کرد...
باید انتخاب شد...