تاریخچه روابط چین با افغانستان بسیار طولانی است و این کشور قرنها پیش مرکزی قابل توجه در جاده ابریشم بود.
وزیر خارجه چین در بخش اول این طرح، از جامعه جهانی خواست که روی کمکهای بشردوستانه برای جلوگیری از بحران انسانی و بهبود وضعیت زندگی افغانها تمرکز کند.
وی در بخش دوم این طرح گفت که افغانستان باید در مسیر توسعه حرکت کند. جامعه جهانی نیز باید افغانستان را در این راستا کمک کند تا افغانستان ساختار سیاسی فراگیر و سیاست داخلی و خارجیاش را بسازد.
وزیر امور خارجه چین در بخش سوم این طرح نیز تاکید کرد که تروریسم برای این کشور غیر قابل تحمل است؛ وی خواستار اقدامات مشخص برای اطمینان از دور ماندن افغانستان از تروریسم شد و جبههای متحد برای جامعه بینالمللی به منظور مبارزه با تروریسم پیشنهاد کرد.
وانگ یی در بخش چهارم این طرح هم گفت: جامعه جهانی باید به یک اجماع برای کار مشترک با افغانستان برسد.
در این نوشتار روابط چین و افغانستان از گذشته تاکنون بررسی میشود.
روابط چین و افغانستان در گذر زمان
روابط چین با افغانستان به عنوان همسایه غربی همواره حسنه و دوستانه بوده است؛ این دو کشور در حال حاضر حدودا ۹۲ کیلومتر مرز مشترک دارند.
راه تاریخی ابریشم نزدیک به دو هزار سال قبل این دو سرزمین را به هم متصل کرده است که این گذرگاه تاریخی در کنار داد و ستدهای تجاری به تبادل فرهنگ و زبان و نزدیکی بین مردم چین و افغانستان کمک کرد.
افغانستان از یک طرف بعنوان پل تزانزیت میان آسیای مرکزی، جنوب آسیا و غرب آسیا اهمیت خاصی برای منافع و سیاستهای اقتصادی چین دارد و این کشور به تنهایی یکی از شرکای مهم اقتصادی افغانستان به حساب میآید. اما تنها مانع در این خصوص نبود راه ترانزیتی مستقیم بین دو کشور است که آنهم با پروژه یک کمربند یک جاده در حال، حل شدن است.
روابط چین و افغانستان بعد از ۱۱ سپتامبر
بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ فصل جدیدی از روابط بین دو کشور شکل گرفت؛ پس از سقوط و فروپاشی طالبان در سال ۲۰۰۱، چین عملا نقش چندانی در عرصه مسایل افغانستان نداشت و در اوایل حضور آمریکاییها و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) سیاست این کشور صرفا نظاره گری بود.
اما چین به عنوان قدرت بزرگ منطقه تلاش کرد تا به هژمون و قدرت چیره در پیرامون خود یعنی شرق و جنوب شرق آسیا تبدیل شود؛ بعلاوه اینکه چین همواره مخالف با یکجانبه گرایی آمریکا در نظام بین المللی بوده است.
به طور همزمان آمریکا نیز تلاش میکند تا ضمن حفظ هژمون مسلط پیرامونی خود، مانعی اساسی بر سر راه هر قدرت دیگر بخصوص چین در رسیدن به اهداف استراتژیک خود و تبدیل شدن به هژمون مسلط منطقه باشد.
آمریکا به خوبی میداند که در صورت تبدیل شدن چین به هژمون مسلط پیرامون، گام های دیگر را با سرعت و قدرت بیشتری برای کم کردن فاصله خود با آمریکا در سایر مناطق جهان برخواهد داشت؛ بنابراین رقابت رو به افزایش این دو قدرت بین المللی بر روابط و اوضاع سایر کشورها از جمله افغانستان بصورت مستقیم تاثیرگذار بوده است.
سال ۲۰۱۴؛ آغاز فصل نوین در روابط چین و افغانستان
چین بعد از سال ۲۰۱۴ و آغاز خروج ناتو از افغانستان در چارچوب رهیافت ژئوپلیتیکی همسایگی نگاه تازهای به افغانستان پیدا کرد؛یعنی از نقش یک کشور نظاره گر و بی طرف عملا به کشوری مداخله گر و سازنده در امور افغانستان تبدیل شد.
رهیافت ژئوپلیتیکی همسایگی چین شامل چهار ویژگی سیاسی، استراتژیک، اقتصادی و جفرافیایی میشود.
حضور ایالات متحده آمریکا در افغانستان همواره از دغدغههای جدی همسایگان از جمله چین بوده است و در واقع چین در مدت حضور آمریکا در افغانستان دو نوع رفتار داشته است. اول اینکه به جهت دور کردن تهدیدات امنیتی تروریسم، مواد مخدر و افراط گرایان خواهان ورود و همکاری با آمریکا و همپیانان آن یعنی ناتو بوده است و کمکهایی هم در ابتدای ورود آنها بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در بخشهای بشردوستانه و اطلاعاتی البته تحت نظارت پاکستان داشت، و از سوی دیگر هم خواهان جلوگیری از ادامه حضور آمریکا در منطقه از جمله افغانستان برای جلوگیری از به خطر افتادن منافع خود بوده است.
از دو سال قبل یعنی ۲۰۱۹ و بعد از اعلام خروج نیروهای آمریکایی و ناتو، و ظهور مجدد و قدرتمند طالبان در افغانستان، چین در راستای نگرانیهای امنیتی و تغییر مهم در شرایط ژئوپلتیک و ژئواکونومیک و رقابت رو به شدت با آمریکا مجبور به اتخاذ دیپلماسی فعال تری در قبال تحولات منطقه بخصوص افغانستان شده است.
با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و همزمان با آن پیشروی گروه طالبان و تحت تصرف آوردن کابل پایتخت افغانستان، اولویتهای سیاسی چین به عنوان همسایه افغانستان نیز تغییر کرد و موجب افزایش نگرانی آنها از بی ثبات شدن و آغاز جنگهای داخلی شده است که بطور قطع منافع بلندمدت آن کشور را با خطر روبه رو میکند؛ بنابراین مذاکره با طالبان و حمایت از نقش طالبان در دولت آینده افغانستان از سوی چینیها از منظر واقع گرایی در راستای منافع سیاسی و اقتصادی این کشور و پرکردن خلا ایجاد شده بعد از خروج آمریکاییها از کشور امری قابل پیش بینی بوده است.
چین هم اکنون اجاره بلندمدت معدن بزرگ مس عینک در افغانستان را دارد که هنوز آن را توسعه نداده است؛ به علاوه اینکه در حال حاضر نیز چین بر اهمیت ابتکار طرح یک کمربند و یک جاده تأکید میکند. پروژهای بزرگی که نزدیک به یک تریلیون دلار هزینه کرده و و از آن طریق تقریبا ۷۰ کشور را متصل میکند.
پکن معتقد است که این طرح میتواند توسعه افغانستان را به دنبال داشته باشد و در نتیجه ثبات این کشور را تقویت کند.
همکاری چین و طالبان
از زمان به قدرت رسیدن مجدد طالبان در ماه اوت ۲۰۲۱ در افغانستان، چین تصمیم گرفت سفارت خود در کابل را برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر باز نگه دارد.
سهیل شاهین، سخنگوی طالبان نیز چندی پیش در گفتگو با یک رسانه چینی گفت: «ما از روابط خوب با چین استقبال میکنیم. اگر آنها قصد سرمایه گذاری داشته باشند، قطعا ایمنی آنها را تضمین میکنیم. ایمنی آنها برای ما بسیار مهم است.»
وزارت امور خارجه طالبان هم روز یکشنبه با صدور بیانیهای با اشاره به دیدار "امیرخان متقی" سرپرست وزارت امور خارجه دولت موقت طالبان با "وانگ یو" سفیر چین در افغانستان اعلام کرد: در این دیدار سفیر چین وعده داد که روند صدور روادید برای تجار افغان تسهیل شود.
در ادامه این بیانیه آمده است، در این دیدار دو طرف در باره صادرات میوه خشک افغانستان به چین نیز گفتگو کردند.
سفیر چین در کابل نیز در توییتی نوشت، از جولای ۲۰۲۱ قطارهای چین - افغانستان بیش از ۲۶۰۰ تن کمکهای بشردوستانه را به افغانستان منتقل کردهاند.
تلاش چین برای حل درگیریهای افغانستان
چین تلاش میکند برای حل درگیریها در افغانستان نقشی فعالانه داشته باشد؛ «علی رضا میریوسفی» سخنگوی نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در اینباره در یادداشتی نوشت: طرح چهار مادهای چین درباره افغانستان به اجلاس گروه ۲۰ در تعارض با تصمیمات و اقدامات آمریکا و قدرتهای اروپایی برای حفظ فشار بر طالبان، عدم شناسایی و بلوکه کردن داراییهای افغانستان محسوب میشود و پاکستان که تاکنون متحد آمریکا در افغانستان محسوب میشد، به نظر در هماهنگی با چین سیاست خود را در افغانستان پیش میبرد.
میر یوسفی تصریح کرد: منافع چین در افغانستان در درجه اول اقتصادی و ژئوپلیتیکی و در درجه دوم امنیتی است و تصور میشود استقرار یک دولت مقتدر در کابل، یعنی بسط و تثبیت قدرت طالبان در این کشور به هر دو هدف کمک خواهد کرد. به همین خاطر میشود گفت که برخلاف آمریکاییها، دولت چین خیلی زود به جمع بندی سیاست خود در افغانستان رسیده است.
سخنگوی نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل خاطرنشان کرد: نقطه اتکای اصلی چین در این چارچوب بر روابط و سیطره پاکستان بر طالبان و تلاش برای برقراری روابطی مثبت با دولت طالبان به منظور پیاده سازی پروژههای اقتصادی و پیاده سازی طرح یک کمربند و راه و سایر پروژههای اقتصادی و در عین حال کنترل گروههای افراطی در افغانستان قرار دارد.
وی افزود: همزمان و بطور موازی چین سعی دارد با همکاری تاجیکستان، از انتقال جنگجویان افراطی از افغانستان به آسیای مرکزی و از آنجا به چین، جلوگیری کند و کمک ۸.۵ میلیون دلاری برای ایجاد دو پایگاه نظامی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان در همین راستا انجام میپذیرد.
جمع بندی
مروری بر حوادث ۲۰ سال گذشته اشغال افغانستان توسط آمریکا نشان میدهد که مردم افغانستان فقر، نا امنی، بیکاری و آسیبهای جنگ را بخشی از میراث شوم آمریکا در کشورشان میدانند و از غربیها خسته شده اند؛ لذا به نظر میرسد جامعه افغانستان آمادگی پذیرش موضوع حضور و مشارکت رقبای آمریکا از جمله چین را داشته باشد.
چین که در حال تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان است، ظرفیتهای فراوانی در افغانستان به ویژه وجود منابع عظیم معدنی را مشاهده میکند و آن را فرصتی مناسب برای تحقق هدف خود یعنی تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان میداند.
طالبان نیز از گسترش روابط با پکن استقبال میکند و حضور چین در افغانستان را عاملی مهم در حل مشکلات معیشتی و اقتصادی این کشور میداند.
طالبان بارها وعده داده است که به هیچ نیرویی اجازه نخواهد داد از خاک افغانستان برای آسیب رسانی به منافع امنیتی کشورهای همسایه از جمله چین استفاده کند لذا این وعده طالبان برای چین خوشایند است تا امنیت چین به خطر نیفتد.
تنظیم و نگارش: محمدرضا تقی زاده