آنها حتی به خانه ی خدا هم رحم نکردند و آن حریم مقدس را با سنگ دلی تمام به آتش کشیدند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ مرکز کرمان، مسجد زیبا و تاریخی جامع شهر کرمان در مرکز شهر کنار بزرگترین راسته بازار کشور قرار گرفته است.
از مساجد قدیمی و دارای قدمتی ۷۵۰ ساله که برای همه کرمانیها نام آشناست.
این مسجد که امروز محور گزارش ما است در برابر سرد و گرم روزگار و وقایع تلخی که دیده همواره استوار مانده است.
کانونی که برای اجتماع مردم کویر بوده و پایگاهی مردمی دارد و با گذشت صدها سال هنوز به همان شیوه و جایگاه مردمی خود ادامه داده است.
مسجد جامع مظفری کرمان از مساجد چهار ایوانی است، با سَردری بزرگ که با کاشی کاریهای جذاب و منقش به کلام وحی و احادیث جلوه نمایی میکند قدمت آن موجب شده گردشگران این جا را یکی از مقاصد گردشگری خود انتخاب کنند.
اما محور این گزارش به تاریخ و َدستان هنرمند خوش ذوق کرمانیها نیست، بلکه به ظلمی است که دو بار این رواقها و گلدستههای به فلک کشیده شاهد آن بوده اند.
یکی حمله آقامحمدخان قاجار به این مکان که با توپخانه خودش بخشی از ساختمان آن را تخریب کرد و دوم واقعه نَه، بلکه فاجعه ۲۴ ِمهراست که گزارش ما به ۴۳ سال قبل که این فاجعه روی داده است، اشاره دارد.
تجمع برای بزرگداشت شهدا
در ۲۴ مِهر ۱۳۵۷ مردم خونگرم و انقلابی کرمان قرار بود در مسجد جامع جمع شوند.
علت تجمع نیز بزرگداشت اربعین شهدای ۱۷ شهریور تهران و همچنین اولین سالگرد شهادت فرزند امام خمینی (ره) بود.
کَسبه مغازههایی را که اکثر آنها چوبی بود بسته و همراه با دیگر مردم به صورت انبوه به داخل و اطراف مسجد رفته بودند.
آقای یدالله علوی یکی از شاهدان عینی چنین میگوید: داخل اتاقها و حیاط مسجد کامل پر شده بود و به قول معروف "جای سوزن انداختن "نبود.
بیرون نیز عده زیادی ایستاده بودند و در گوشه شرقی مسجد نیزصدها موتور، ماشین و دوچرخه پارک شده بود.
این راوی ادامه میدهد آن طور که بعدها برآورد شد، چند هزار نفر جمعیت آن روز حضور داشتندو موضوع این تجمع هم مشخص بود و دو روحانی نیز برای سخنرانی حضور داشتند و مشغول سخنرانی بودند.
وی میگوید:هیچ کدام از این مردم مُسَلح نبودند و روحشان هم خبر نداشت چه اتفاق تلخی در انتظار آنها است.
عقربه ساعت حدود ۱۱ صبح را نشان میداد که یکباره صدای بلندگوهای مسجد قطع و دربهای مسجد نیز بسته میشود.
آقای علوی اضافه میکند: در ابتدا همه چیز عادی و معمولی جلوه نمایی میکرد، اما از بیرون مسجد به یکباره سر و صداهایی بلند شد و همه متوجه شدند که اتفاقی در حال رخ دادن است.
هُجوم به مسجد جامع
ساعت بزرگ مسجد جامع حالا به ۱۱:۳۰ رسیده و من به عقربههای آن نگاه میکردم که ناگهان چندین نفر را در پشت بام دیدم که خودشان را به آنجا رسانده بودند.
این صحبتهای آقای علی معین الدینی دیگر شاهد عینی این واقعه است.
او میگوید: همَهَمه و دلشورهای در بین مردم ایجاد شده بود و به یکباره دود سیاهی از پشت مسجد بلند شد که معلوم گردید وسایل نقلیه مردم را به آتش کشیده اند.
این شاهد اضافه میکند: هنوز معلوم نبود که چه اتفاقی در حال روی دادن است، اما با شکستن دَرب مسجد و ورود افرادی که لباسهای "کولی ها " را به تَن داشتند، مردم فهمیدند که مورد محاصره و هُجوم عُمال رژیم پهلوی قرار گرفتهاند آنها به انواع وسایل مثل باتون، چاقو و چوب مجهز بودند و به طرف مردمی حمله کرده بودند که برای یک سخنرانی معمولی اینجا جمع شده بودند.
او ادامه میدهد: سر و صدای شلیک تیر از بیرون به گوش میرسید و سراسیمگی و دستپاچگی مردم بیشتر شد.
کولیها که تعداد آنها صدها نفر بود به هر کس که سر راهشان بود او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند و تا حد مرگ میزدند.
مردم سعی داشتند از هرگوشهای که امکان است فرار کنند، اما راه فراری وجود نداشت و آنها مردمی را که قصد کمک به زخمیها و کودکان را هم داشتند، بی رحمانه با وسایل خودشان میزدند.
آتش زدن مسجد جامع
موقعیت مسجد جامع کرمان به نحوی است که در زمینی واقع شده که بیش از ۳ متر از سطح خیابان پایینتر است و کنترل معابر ورودیهای آن بسیار آسان و به سختی میشود از آنجا چندین نفرخارج شوند.
همین وضعیت به مهاجمان کمک کرد تا مردم انقلابی از همه محورها تحت محاصره و تهاجم قرار گیرند.
حجتالاسلام رَبانی یکی دیگر از شاهدان عینی این فاجعه چنین میگوید: مردم در آن روز به شدت در حال سرکوب شدن بودند.
تعداد زیادی از نیروهای رژیم پشت بام رفته و با سنگ و آجرهای زیادی که از قبل آماده شده بود، از بالا به هر کسی که در صحن مسجد بود، پرتاب میکردند صحن مسجد و قالیها را خون فراگرفته بود و بر ترس و وحشت مردم افزوده شده بود.
او اضافه میکند: بالاخره کاری که نباید میشد، صورت گرفت و بیرحمانه چندین دَرب مسجد و قفسههای پر از کتاب قرآن و ادعیه به آتش کشیده شد وموج آتش زبانه کشید و خیلی سریع برخی قالیها و دیگر وسایل موجود را در برگرفت.
آقای ربانی میگوید: برخی افراد در روی زمین به حالت اِغما افتاده و برخی نیز شهادتین را بر زبان جاری میکردند.
با شلیک چند گاز اشک آور به داخل مسجد و شَبستان وضعیت بسیار بدتر شد، زنان و کودکانی که به داخل یکی از شبستانها پناه آورده بودند، با شلیک این گازها بر وحشت آنها افزوده شد.
از همه جا صدای ناله و کمک برخاسته بود، از یک طرف وسایل این مسجد، قرآن و دیگر اموال در حال سوختن بود و از طرفی مزدوران فشارها را بر روی مردم تنگتر کرده بودند، اما به هر طریقی بود برخی جوانها با فشار یکی از درها را باز کردند و تعدادی از مردم توانستند از مسجد فرار کنند.
آقای تُرک زاده دیگر شاهد عینی این واقعه میگوید: مشخص بود که آنها با برنامه ریزی قبلی و حمایتهای لازم این کارها را انجام میدادند و این در گیری تا ساعت ۱۵ ادامه داشت و کمتر کسی در آن واقعه توانست بدون ضرب و شَتم خارج شود.
مهاجمان در نُوک چوبهای خود قلابهای آهنی داشتند که با آن چادرهای زنان را پاره پاره کردند و جالب اینکه این افراد آنقدر بیسواد و جاهل بودند که در ابتدای هجوم به مسجد در مقابل شعار "مرگ بر شاه خائن" مردم شعار "درود بر شاه خائن" سَر میدادند که پس از مدتی به آنها گفته شد، شعارشان را اصلاح کنند.
کرمان در ماتم
شهر کرمان از زمان حمله "آقا محمد خان قاجار" تا کنون چنین حمله وحشیانهای را به خود ندیده بود و ناباورانه به آن نگاه میکرد.
پس از این که سرکوب وحشیانه مردم توسط رژیم پهلوی در مسجد تمام شد، آنها سراسیمه به خیابانها رفته و تا شب شروع به غارت مغازه ها کردند.
آقای معصوم زاده یکی از همین کَسبه بازار میگوید: حدود ۳۰۰ نفر از اوباش و چماقداران به مغازههای مردم حمله و آنها را غارت کردند. هر کس که مقاومت میکرد به شدت کتک میخورد و هر مغازه داری که عکس امام را در درون مغازهاش چسبانده بود، مغازه اش به آتش کشیده میشد.
او میگوید: در میان آنها افرادی هم بودند که معلوم بود از"ساواک" هستند و دائم به آنها خط میدادند.
این شاهد عینی اضافه میکند: غمناکتر از همه شهادت "شهید محمد با قدرت جوپاری و شهید غلامرضا یزدان شناس" بود، که نفر اول با شلیک مستقیم گلوله به سَر و دومی به علت ضربات شدید چاقو و باتون پس از دو روز به شهادت رسید.
از او پرسیدم: بعد از آن چه روی داد؟
میگوید: شهر کرمان در ماتم فرو رفت و سکوت مرگباری در شهر سایه افکنده بود، چراکه مردم باورشان نمیشد کسی مسجد و کتاب خدا را به آتش بکشد، چند نفر را شهید و صدها نفر را تا دم مرگ کُتک بزنند و تا چند روز در گوشه گوشه شهر مراسم عزا و سوگ برپا بود.
پیام امام خمینی و عکس العمل مردم
مرحوم "آیت الله صالحی کرمانی" از روحانیون سرشناس کرمان در تلگرافی به دفاتر مراجع تقلید در قم اعلام کرد: شگفت آور است، حکومتی که خودش را طرفدار دین خدا میداند و داعیه حمایت از روحانیت را دارد و حتی شعار آشتی ملی را هم سر میدهد، خانه خدا و قرآن را به آتش میکشد.
امام خمینی (ره) نیز در پیامی اعلام کرد: این نحوه جنایت از کسانی که از ادامه حکومت ظالمانه مایوس هستند و نفسهای آخر را میکشند، اَمریست که قابل پیشبینی بود و امروز عقبنشینی ننگ آور است و ملت مسلمان نباید بهراسند.
در پیام امام (ره) وکار ننگین عُمال پهلوی، مردم کرمان بیدارتر از گذشته شدند و چند روز بعد با شعار"مسجد کرمان را، خلق مسلمان را، کتاب قرآن را، شاه به آتش کشید"به خیابانها آمدند و مخالفتهای علنی خود را با رژیم پهلوی اعلام کردند.
این عمل وحشیانه رژیم و تظاهرات گسترده کرمانیها تاثیر زیادی بر جریان مبارزه مردم و دیگر استانهای کشور داشت، به طوری که آنها با راهپیماییهای گسترده با اعلام همبستگی با مردم کرمان بر شدت مبارزات خود افزودند.
فاجعه ۲۴ مهر سال ۵۷ روایتی تلخ و دردناک از یک رژیم جنایتکار است و سندی تاریخی و ماندگار که ماهیت ضد دینی و حقیقی این رژیم را آشکارتر کرد و نشان داد نه تنها سرکوب مردم، بلکه کشتن و آتش زدن خانه خدا هم برای چند روز بیشتر ماندن آنها اهمیتی ندارد.
نویسنده: سید امان الله احمدی زاده