بیستم مهر در تقویم ملی کشورمان به نام روز بزرگداشت حافظ نام گذاری شده است، غزلسرایی که محبوبیت بی مانندی در ایران و جهان دارد.
غزلهای خیال انگیز و شورانگیز خواجه حافظ شیراز همچون سندی تاریخی، علاوه بر بیان رویدادهای زمانش به معرفی شخصیت او هم میپردازد و میگوید که حافظ با نگاهی هنرمندانه به زندگی نگریسته و همین نگاه هنرمندانه از او حافظی ساخته که اشعارش الهام بخش خلق هنر در عرصههای مختلف شده است.
غزلهای حافظ بیانگر این مطلب است: سراینده با هنر بیگانه نیست و او علاوه بر هنر به نظم کشیدن واژهها هنری مانند موسیقی را هم به خوبی میشناسد.
کلام موزون غزلها و این که بارها از ادوات و اصطلاحات موسیقی نام برده را گواهی بر شناخت حافظ بر هنر موسیقی میدانند
ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم میگفت غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم
بهره بسیار اساتید صاحب نام موسیقی ایرانی از غزل هایش جایگاه او رادر موسیقی بی مانند کرده است. اما! فقط شعر و موسیقی جلوه گاه کلام حافظ نشد
غزلیات حافظ عرصه نمایش زیباییهای چشم نواز عروس خطوط اسلامی
فرهاد نصیری شیرازی هنرمند پژوهشگر و خوشنویس میگوید: دوران زندگی خواجه حافظ شیراز یعنی اوج غزل سرایی ایران در قرن هشتم هجری قمری با شکل گیری خط نستعلیق مقارن است.
استاد انجمن خوشنویسان شیراز عنوان میکند: در دوره تیموری هنرهای اسلامی در شهرهای مختلف همچون شیراز و اصفهان و سمرقند و هرات و تبریز به اوج میرسد و خواجه میرعلی تبریزی نستعلیق را به عنوان عروس خطوط اسلامی بر هنرها میافزاید و خطوط اسلامی را به کمال میرساند.
این پژوهشگر میافزاید: وقتی خوشنویسی به مرحلهای فراتر از شناخت و تسلط و مهارت میرسد و ظرایف خط را به خوبی میتواند اجرا کند سراغ سرودههای جادویی و سحرانگیز خواجه حافظ شیرازی میرود و این غزلیات عرصه نمایش زیباییهای چشم نواز خط نستعلیق میشود.
به باور این خوشنویس شیرازی صدها یا هزاران نسخههای خطی و غزلهای حافظ که در کتابها و موزه های بزرگ معتبر دنیا نگهداری میشود گواه این مساله است.
شکوه عالم معنایی که حافظ به تصویر کشیده
هنرمند مجسمه ساز و پژوهشگری که در زمینه هنرهای تجسمی فعالیت دارد و ترجیح دادنامش به دلیل ارادتی که به همه ارادتمندان و دوستداران حافظ دارد گفته نشود میگوید: به عنوان هنرمندی نوگرا نمیتواند حافظ را الهام بخش خود بداند، چون آنچه حافظ گفته لاهوتی است و هنرهای تجسمی نیاز به عالمی ناسوتی دارند.
به باور این هنرمند مجسمه ساز همین تفکرات فلسفی و لاهوتی حافظ باعث شد تا حتی استادبزرگ مجسمه سازی ابوالحسن صدیقی مجسمه فردوسی و سعدی را بسازد و مجسمهای برای حافظ نسازد.
این پژوهشگر هنرمند دوستدار ادبیات معتقد است نمیتوان با هر برداشتی عالم معنایی که خواجه شیراز به تصویر کشیده به تصویر کشید و هر اثری را نمیتوان الهام گرفته از غزلهای او دانست.
حافظ رها از هرچارچوبی و فارغ از هر تعصبی سخن میگوید
اما! علی قصردشتی هنرمند مجسمه ساز، نقاش و مینیاتوریست چیره دست شیرازی که نوگرایی و خلاقیت از ویژگیهای آثار اوست با تایید این مطلب که دیدگاههای متفاوت نسبت حافظ او را حافظ کرده است میگوید: در قالب مدرنیته هم میتوان از حافظ گفت و شعر های حافظ لبریز از نشانهها و نمادها و پارامترهایی است که هر هنرمند میتواند برداشت خود را از آن مفاهیم داشته باشد.
قصردشتی با بیان این که هر کسی درکی متفاوت و نسبی از یک اثر هنری دارد و اشعار حافظ هم همچون اثری فاخر و هنرمندانه است و هرکسی میتواند برداشت خود را نسبت به آنها داشته باشد.
به باور این هنرمندشعر حافظ سراسر لبریز از نظم و هارمونی و پایکوبی است و او را شخصیتی میداند که فارغ از هر تعلق خاطری عشق را سرلوحه خود قرار میدهد و ماندگار میماند
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
قصردشتی معتقد است حافظ در اوج کمال آزاد و رها از هر تعلق خاطر و تعصبی آثارش را خلق کرد و این همان ویژگی است که یک هنرمند همه عمر رویای رسیدن به آن را در سردارد
وآنچه خود داریم زبیگانه تمنا نکنیم
علی نقی رزاقی هنرمند صاحب نام و پیشکسوت عرصه نمایش استان فارس که بارها با هدف معرفی بزرگان بومی و اثری نمایشی از زندگینامه مشاهیر را به روی صحنه برده است میگوید: ما به بزرگان مان مدیونیم و باید از آنها بگوییم تا جوان امروز به علت نا آگاهی احساس بی هویتی نکند و به جایی نرسد که به قول حافظ
" وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد "
رزاقی که محور پژو هش بسیاری از آثاری که بر روی صحنه برده بر اساس زندگینامه بزرگانی، چون مولوی، سعدی، حافظ، نظامی، عطار بوده است عنوان میکند: هرچند بسیاری از روایتهایی که از زندگینامه حافظ نقل میشود سندیت تاریخی ندارد اما! با جادوی نمایش سعی میکنددر قالب داستانی جذاب اطلاعات تاریخی دوران حافظ و رویدادهای زندگی او را بر اساس اشعارش که سندی معتبراست و بر اساس پژوهشهای مستند به مخاطب انتقال دهد.
پژوهشگر عرصه نمایش عنوان میافزاید: اشعار حافظ در آن بازه زمانی که ایران مورد تاخت و تاز چنگیز مغول و تیمور گورگانی قرار میگیرد همچون رسانه ارزشمند عمل میکند و همزمان با بیان تلخیها و انتقادها و فریاد بر بیدادها نوید بخش امید میشود و میگوید:
" دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور "
امیدی که در هر مقطع از زمان برای بشر نوشدارو و گوهری ارزشمند است.
او از خاطرات شیرین به روی صحنه رفتن نمایشی که پیرامون زندگی حافظ باعنوان " گفتا خموش حافظ ... " در دومقطع از زمان، در فاصله زمانی ۲۰ سال و برای دونسل میگوید و این مساله را عنوان میکند که این نمایش چه تهران و چه در شیراز با استقبال روبه شد.
رزاقی میگوید درپایان نمایش بازیگران بین میرفتند و اشعار حافظ را پخش میکردند وقتی سرایدا ر تالار وحدت به این مساله پی برد گفت: با پخش کردن این کاغذها به این مساله هم فکر کردید که چه بر سر سالن چه میآورید؟
و خودش شگفت زده میشد از اینکه میدید کاغذی روی زمین نمیماند و حتی
خودمن وقتی خواهرم برای بار دوم درپایان نمایش و در سالن دیدم تعجب کردم و گفتم: بازهم برای دیدن نمایش آمدید؟ گفت: نه برای گرفتن فال حافظ آمده ام؛ و من بارها ارادت مردم را به حافظ در صحنه تئاتر دیدم.
ارزشمندترین هنر حافظ
وقتی داخل آرامگاه حافظ میشوی مردمی را میبینی که از گوشه و کنار ایران ارادتمندانه به زیارت آمده اند همان گونه که خودش هم میدانست که آرامگاهش روزی زیارتگه رندان جهان خواهد شد .
برسر تربت ما، چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
برخی در کنار آرامگاهش باشوق به دیوانش تفال میزنند. جدا از اینکه که غیرایرانی های بازدیدکننده آرامگاه میخواهند بدانند که علت این همه عشق و ارادت چیست؟ و حافظ کیست؟
چه زیبا ژان ولفگانگ گوته؛ شاعر، فیلسوف، نویسنده، سیاستمدار و دانشمند بزرگ آلمانی عشق و ارادت خود را به حافظ نشان داد و در شرح این احوال گفت: "ای حافظ،ای حامی بزرگوار، ما همه به دنبال تو روانیم تا ما را با نغمههای دل پذیرت در نشیب و فراز زندگی رهبری کنی و از ورای خطر به سوی سرمنزل سعادت بری.
در دل سخن شورانگیز تو گاه موجی از پس موج دگر میزاید و گاه دریایی از آتش تلاطم میکند، اما این موج آتشین مرا در کام خویش میکشد و فرو میبرد. با این همه، هنوز در خود جرات اندکی مییابم که خویش را مریدی از مریدان تو شمارم؛ زیرا من نیز، چون تو در سرزمینی غرق نور زندگی کردم و عشق ورزیدم. "
* راضیه جوینده