بدون تعارف با مرد موفق این روزهای کشتی ایران
بدون تعارف در این قسمت پای صحبتهای آقای پژمان درستکار سرمربی موفق تیم ملی کشتی آزاد ایران نشسته است که در هفته گذشته افتخارآفرینی کرد.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما، تیم ملی کشتی آزاد ایران چند رزو قبل موفق شد در مسابقات قهرمانی جهان نروژ با کسب ۷ مدال روی سکوی سومی جهان قرار بگیرد که در این زمینه نقش پژمان درستکار سرمربی تیم ملی که دو ماه است هدایت این تیم را بر عهده گرفته نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری بود.
برنامه بدون تعارف بلافاصله پس از بازگشت تیم ملی به ایران با حضور در منزل پژمان درستکار پای صحبتهای او نشست که متن آن به شرح زیر است:
مجری: آقای درستکار خیلی کیف کردیم خیلی چسبیده به همه
مهمان: سلامت باشید علی آقای عزیز خیلی خوش آمدید من این پیروزی شیرین را به تمام مردم خوب کشورم تبریک عرض میکنم و امیدوارمت که از این بچههای دلاور کشتی و از من سرباز کمترین این هدیه ناقابل را قبول کرده باشند.
مجری: چند سال دارید آقا پژمان؟
مهمان: من ۴۵ سال سن دارم.
مجری: بچه کجا هستید؟
مهمان: من بچه تهران و منطقه یازده هستم.
مجری: شما چند سال کشتی گرفتید؟
مهمان: من از زمانی که چشم باز کردم روی تشکهای کشتی بودم و در مسابقات المپیک و جهانی کشتی گرفتم قهرمان آسیا شدم و قهرمان دانشجویان جهان شدم از سال ۸۵ هم کار مربیگری را شروع کردم.
مجری: یعنی شما قبل از اینکه بیایید تیم ملی ۱۵ سال مربیگری را در تیمهای مختلف و باشگاهها مختلف؟
مهمان: بله
مجری: چرا در این سالهای هیچ وقت به سمت تیم ملی نیامدید؟
مهمان: سر نخواستنمان دعوا بوده!
مجری: آقای درستکار جهانی اتفاقی افتاد نتایجی رقم خورد که بی سابقه بود چند سال بود ما سه طلا و نقره و یک برنز ما در ۱۰ وزن هفت مدال شش فینالیست داشتیم و ما اگر یک طلای دیگر میبردیم قهرمان جهان به جای سوم ...
مهمان: بله در کشتی یک مثالی است که دنیا میگن آمریکاییها به لحاظ آمادگی جسمانی و نفس از همه دنیا سرآمد هستند این بار اتفاقی که افتاد از لحاظ نفس جلوی بچهها ما کم آوردن و این برای ما من خیلی مهم بود که بچههای من اینقدر بشاش و قبراق با آمادگی جسمانی بالا حتی قویترین بدنهای دنیا به لحاظ جسمانی زمین گیر کردند.
مجری: کدام کشتی بیشتر به شما چسبید؟
مهمان: کشتی حسن با تیلور بغض تو گلویه ایرانیها شده بود یعنی هر کس من رو میدید یا هر کی مثلاً پیام میداد میگفت یک کاری بکن حسن تیلور را ببرد.
مجری: دیدم فیلمهای آنالیز کشتی تیلور را برای حسن توضیح میدادید میگفتید دستت زیر کتفش باشد؟
مهمان: ما تیلور را ۴۰- ۴۵ روز بود آنالیز دقیق درباره اش داشتیم.
مجری: چی میگفتید به حسن وقتی تیلور را برد؟
مهمان: گفتم دیدی بهت گفتم، چون ۴۰ روز هر روز بهش میگفتم هر روز که میاومد سر تمرین من بهش میگفتم تو این رو میبری مطمئن باش وقتی که تموم شد گفتم بهت گفته بودم که میبردش.
مجری: آقای درستکار الان شما این افتخارات و این اتفاقات خوب چقدر پاداش میخواهید؟
مهمان: من میگم کسی که با خدا معامله کرده باشد دنبال پاداش نیست پاداش مان را خدا بدهد کافی است.
مجری: قرارداد پژمان درستکار با فدارسیون کشتی چقدر است؟
مهمان: من فعلا قراردادی با فدارسیون ندارم.
مجری: جدی میگید، چرا؟
مهمان: اینجوری راحتتر و بهتر هستش.
مجری: وضع شما خیلی خوب هست شما میلیارد هستید یا احتیاجی ندارید یا نه؟
مهمان: بگذریم علی آقا
مجری: نه آخه جالب هستش برای ما اندازه یک مربی فوتبال دریافتی دارید؟
مهمان: من نمیدونم مربی فوتبال چقدر دریافتی دارد.
مجری: کمه کم الان مربیای خوب فوتبال الان ۵ تا ۷ میلیارد میگیرند
مهمان: نه بابا اصلا این حرفها نیست در کشتی
مجری: فقط به عنوان یک مربی حقوق دارید؟
مهمان: بله
مجری: چقدر هست اون حقوق؟
مهمان: هنوز نگرفتم
مجری: هنوز اونم نگرفتید!
مهمان: نه
مجری: محمد بنا میگفت ۵- ۶ میلیون هست ماهی؟
مهمان: شنیده بودم به سرمربیها ۶ - ۷ میلیون میدهند
مجری: شرطی ندارید الان برای ادامه همکاری؟
مهمان: هیچ شرطی ندارم افتخار است که برای کشتی کشورم کار میکنم.
مجری: که بگید من این امتیاز را میخواهم...
مهمان: نه بابا خدا نکنه خدا بدش میاد.
مجری: یک حرکتی که ماندگار شد در این مسابقات جایی است که بچهها را جمع کردید و گفتید رمز پیروزی ما یا ابوالفضل (ع) است.
مهمان: علی آقای من نمیخواستم بیام برای مربیگری با تیم ملی باز هم عرض میکنم افتخار هست برای من کمترین که سینه خیز بیام با توجه به شرایطی که حاکم بود قرار نبود که من بیام. شرایطی که حاکم بود میگفتند رفیق بازی و از این مسائلها مطرح میکردن من نمیخواستم بیام یک روزی آقای دبیر و آقای سوریان تماس گرفتند به من گفتند اگر فکر میکنی کاری را میتوانی بکنی برای تیم ملی و نکنی داری خیانت میکنی یک حرفی زدن ما را آچمازمون کردن من اومدم و تایمی که قرار بود بیام قرار نبود بیام آقای ابوالفضل که گفتید ما در ۴۰ روز ۴۵ روز که اردو بود سیکل هر روز قبل تمرین ما بوده به خاطر اینکه من حکم سرمربیگری تیم ملی را شب تاسوعا گرفتم اصلا قرار نبود این اتفاق بیافتد، ولی شب تاسوعا اتفاق افتاد و گفتم حتماً یک حکمتی در این اتفاق هست
مجری: حسن یزدانی که طلا را گرفت و آمد یکی از رسانههای بیگانه خبرنگارش آمد سمت حسن که مصاحبه کند و شما حسن را بردید و اجازه ندادید و بعدش دیدم که اون نفر رفت روی اعصاب شما تمرکز شما را به هم زد چی بود ماجرا آقای درستکار؟
مهمان: من احساس میکردم حالا اتفاقاتی که اون آقا رقم زد فکر میکردم نیت خیری نداشت و من نگذاشتم این اتفاق بیافتد کسی که به نظر من و کسانی که دو سال و خردهای دنبال تحریم ورزش ایران هستند دنبال این هستند که این بچهها و این جوانها افتخار کسب نکنند و دنبال این هستند که این بچهها دیده نشن این بچهها نرن پرچم کشورمان را بالا ببرند و افتخار بدست بیاورند خوب چطور شد یعنی الان دلسوز حسن یزدانی بودن دلسوز کشتی بودند! و من احساس میکنم نیت غیر از این داشتند نیت شان ثواب نیست.
مجری: شما نگران نبودید مثلا این رفتار شما باعث بشودبه شما فشار بیاورند در این رسانهها کاری که کردند پژمان درستکار سیبل بود رفتار بد رفتار غیر حرفه ای؟
مهمان: وقتی که چیزی اعتقاد باشد ما در این مملکت جوان هایمان میروند در راه کشورشان جان شان را میدهد حالا دو تا هم فش به ما بدهند اتفاقی نمیافتد مشکلی نیست که بحث سر یه چیزهای اعتقاد است.
مجری: چند فرزند داری آقای درستکار؟
مهمان: من یک پسر دارم.
مجری: چند سالشه؟
مهمان: ۱۳ سالش است
مجری: کشتی دوست داره؟
مهمان: بسکتبال را بیشتر دوست دارد.
مجری: الان به عنوان مربی موفق در دنیای کشتی پیشنهاد خارجی داشته باشید میپذیرید با شرایط ویژهای باشد؟
مهمان: هیچ افتخاری بزرگتر از این نیست که به جوانهای خودمان خدمت کنیم و نه حقیقتاً نه قبول نمیکنم.
مجری: ان شاءالله تیم محمد بنا که مسابقات شان شروع شده مثل آزاد پرافتخار برگردد.
مهمان: ان شاءالله محمد آقا هم تیمش قهرمان جهان بشه و ما افتخار کنیم و سینه مان را بیشتر بدیم جلو بدیم
مجری: ان شاءالله
درود به شرفت اقای درستکار کار درست...