آمریکاییها هیچ گام عملی برای اجرای برجام صورت نداده اند و همچنان همان سیاستهای تحریمی گذشته را ادامه میدهند که طبعا با اصول مذاکراتی ایران یعنی خودداری از مذاکرات فرسایشی و بیحاصل مغایرت دارد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از نورنیوز؛ رئیس جمهور آمریکا در سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حالی مدعی آمادگی برای بازگشت به برجام و استمرار مذاکرات وین شد که پس از آن رفتارهای تامل برانگیز و متناقضی از سوی مقامات آمریکایی صورت گرفت.
«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری مدعی شد که ایران هیچ تاریخی برای بازگشت به مذاکرات وین اعلام نکرده است. او همچنین بار دیگر تهدید کرد که فرصت بازگشت به پایبندی دوجانبه به برجام نامحدود نیست.
پیشتر نیز یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا که خواسته بود هویتش پنهان بماند مدعی شده بود نشانهای از آمادگی ایران برای «بازگشت به برجام» وجود ندارد. وبگاه شبکه خبری «سیانان» آورده است این مقام آمریکایی گفته صبوری واشنگتن تا ابد ادامه نخواهد داشت.
این مقام آمریکایی مدعی شده دولت «جو بایدن» در حال تدوین برنامههای اقتضائی برای حالتی است که ایران به پیشرفتهای هستهای ادامه دهد و از «بازگشت به برجام» خودداری کند.
همچنین گزارشهای منتشره نشان میدهد قانونگذاران مجلس نمایندگان آمریکا چندین طرح ضد ایرانی را برای اضافه شدن به عنوان متمم به متن لایحه بودجه دفاعی آمریکا پیشنهاد کردند که مباحثی همچون رصد روابط ایران و چین، ارتباط ایران و جبهه مقاومت در منطقه، ارزیابی آنچه اقدامات مخرب ایران در آمریکا نامیده شده در آن دیده میشود.
درباره اینگونه رفتارهای ضدایرانی چند نکته قابل توجه است:
نخست؛ جو بایدن که از عدم مقبولیت و مشروعیت داخلی رنج میبرد پس از فرار از افغانستان با صفبندی کنگره علیه خود مواجه است چنانچه بسیاری از اعضای کنگره حتی دموکراتها خواستار استیضاح او شدهاند.
اکنون سیاست او و نزدیکانش به حاشیهسازی و قدرت نماییهای پوشالی استوار شده است تا شاید با این حربه فرار از افغانستان را توجیه و از استیضاح و کاهش شدید مشروعیت رهایی یابند.
دوم؛ اعتیاد به سیاست تحریم و فشار و نداشتن عقلانیت از مولفههای مشترک دولتمردان آمریکاست که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در عملکرد بوش، اوباما، ترامپ و بایدن میتوان مشاهده کرد. اکنون نیز بایدن در حالی در سخنرانی مجمع عمومی ادعای آمادگی برای مذاکره را مطرح میسازد که بر اساس اعتیاد پایان ناپذیر آمریکایی به فشار و تهدید همان سایستهای نخنما شده گذشته از سوی کنگره و دولت آمریکا اجرا میگردد که خود سندی بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکاست.
سوم؛ جوسازی ناشیانه آمریکاییها درباره نبود نشانه بازگشت ایران به وین در حالی است که طبعا دولت جدید ایران نیازمند فرصتی برای ارزیابی روندهای گذشته است چنانچه وقتی بایدن در اواخر سال ۲۰۲۰ به قدرت رسید تا چند ماه هیچ صحبت و موضعی در باب برجام و مذاکره نداشت.
چهارم؛ آمریکا در حالی مدعی انزوای جهانی ایران است که اقبال عمومی به پیشنهادات رئیس جمهور ایران در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر محکومیت جهانی اقدامات نظام سلطه علیه سلامت و محیط زیست و نیز تاکید کشورها بر توسعه روابط با تهران در ملاقاتهای دوجانبه با امیرعبداللهیان، خلاف این ادعا را ثابت میکند.
البته عضویت ایران در پیمان شانگهای، رسیدن محمولههای سوخت ایران به لبنان، تاکید جهانی بر لزوم نقش آفرینی ایران در تحولات افغانستان و... ابعاد دیگری از شکست سیاست انزوای ایران را اشکار میسازد.
بر این اساس میتوان گفت که دولتمردان آمریکا با دادن آدرسهای غلط به افکار عمومی به زعم خود به دنبال اهمیتزدایی از دستاوردها و راهکارهای سازنده مطرح شده از سوی ایران برای حل بحرانهای جهانی در مجمع عمومی سازمان ملل و نیز پنهانسازی دستاوردهای بزرگ ایران در اجرای سیاست رویکرد منطقهای و گره نزدن اقتصاد داخلی کشور به برجام است.
بر این اساس؛ واضح است که تکرار سیاست فشار و تهدید از سوی کاخ سفید همچنان همان سیاست راهبردی واشینگتن در قبال ایران است و حنای ادعاهای بایدن زودتر از آنچه تصور میشد رنگ باخته است.
نکته آنکه؛ آمریکاییها هیچ گام عملی برای اجرای برجام صورت نداده و همچنان همان سیاستهای تحریمی گذشته را ادامه میدهند که طبعا با اصول مذاکراتی ایران یعنی خودداری از مذاکرات فرسایشی و بیحاصل مغایرت دارد.
اروپا نیز برای حصول نتیجه راهی جز جدا ساختن راه خویش از آمریکا ندارد، به ویژه آنکه پس از تحقیر شدن در قرارداد «اوکوس» میان آمریکا و انگلیس با استرالیا باید دریافته باشد که یکجانبهگرایی آمریکا صرفا معطوف به سایر کشورها نیست و حتی متحدین خویش را قربانی خواهد کرد.