تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه نه از روی قدرت، بلکه ناشی از بحرانها و چالشهای گسترده این رژیم بوده که وضعیت نابسامان داخلی و بیرونی آن را آشکار و زوال آن را تسریع کرده است.
هر چند سیاست کشتار و جنایت نقطه اشتراک سران این رژیم از گذشته تا به امروز بوده، اما حملات اخیر این رژیم به غزه دارای ابعادی متفاوتتر از گذشته است.
رژیم صهیونیستی گرچه همواره خود را در رتبه اول نظامی، امنیتی و اطلاعاتی منطقه دانسته و مدعی کارآمدترین ساختار نظامی و امنیتی بوده اما:
ـ در حوزه نظامی از سال ۲۰۰۰ و فرار این رژیم از جنوب لبنان به این سو با زوال همراه بوده چنانچه امروز حتی توان مقابله با غزه که از پایینترین امکانات نظامی برخوردار است را ندارد.
ـ در حوزه اطلاعاتی-امنیتی نیز، نه تنها از کشف تونلهای مقاومت غزه و محل نگهداری اسرای این رژیم نزد مقاومت عاجز بوده که ماجرای فرار بزرگ ۶ اسیر فلسطینی از مخوفترین و امنیتیترین زندان اسرائیل به یک آبرویزی جهانی برای تلآویو تبدیل شد.
ـ در حوزه سایبری، زیرساختهای این رژیم به محل تفریحی برای هکرها تبدیل شده و هر روز اخبار جدیدی از انهدام سامانههای حیاتی آنها به گوش میرسد.
ـ ناتوانی در این حوزه کار را به جایی رسانده که بِنت به دلیل عدم اعتماد به نیروهای امنیتی خود، همچنان نتوانسته فردی را برای پست ریاست شاباک منصوب کند.
ـ در اربیل عراق چنانچه المیادین منتشر کرد، مرکز جاسوسی موساد منهدم شد.
ـ در سوریه با وجود حملات پیاپی هفتههای اخیر تحت حمایت آمریکا، در مواجهه با پدافند این کشور با ناکامی همراه شد و حتی روسها را به حمایت از دمشق و هشدار به تلآویو واداشت.
ـ در لبنان در کنار ائتلاف آمریکایی-عربی طرحهای بسیاری برای فروپاشی آن اجرا کرد تا به زعم خود مانع تشکیل دولت و استمرار بحران اقتصادی این کشور با محوریت کمبود سوخت شود، اما ابتکار عمل حزبالله در خرید سوخت از ایران این سناریو را هم با شکست مواجه کرد.
ـ در خصوص ایران تلاش کردند تا از گزارش مدیرکل آژانس برای جوسازی جهانی علیه ایران بهره گیرند حال آنکه ابتکار عمل ایران در سفر گروسی به تهران این جوسازی را نیز ناکام گذاشت.
بر این اساس به نظر میرسد حملات اخیر به غزه در واقع یک انتقامگیری وحشیانه بابت رسواییهای اخیر و ضعف مفرط سران رژیم صهیونیستی باشد، چه، با توجه به آنچه گفته شد، «نفتالی بنت» با بحرانی به نام ناتوانی در برابر فلسطینیها و مقاومت منطقه مواجه شده که چارهای جز تداوم مسیر نتانیاهو در تنشزایی بیرونی برای فرار از فشارهای داخلی را ندارد.
در واقع بِنت با در پیش گرفتن این روند سعی دارد با حملات جدید به غزه افکار عمومی را از مجموعه شکستهایش به یک جنگ دیگر معطوف کند تا شاید از فروپاشی کابینهاش جلوگیری نماید، غافل از اینکه انتهای این مسیر چیزی جز عاقبت نتانیاهو و اسلافش نیست.
به بیان دقیقتر؛ تجاوز به غزه نه از روی قدرت بلکه ناشی از بحرانها و چالشهای گسترده این رژیم است که وضعیت نابسامان داخلی و بیرونی آن را آشکار ساخته و زوال آن را تسریع کرده است.