ژن درمانی علم نوینی است که امید میرود در آینده برای بسیاری از اختلالات ژنتیکی درمانهای مناسبی فراهم سازد، اما مطالعات و تحقیقات ژن درمانی در ایران چگونه است.
وی ادامه داد: ما نیروی انسانی علاقهمند داریم، ولی در بودجه و مدیریت و شبکه سازی و ارتباطات مستمر علمی بین مراکز کاستیهایی داریم. حدود هفت سال پیش ما پروژهای را با رویان و دو مرکز دیگر در بیمارستان فارابی شروع کردیم مراحل اولیه هم خیلی خوب پیش رفت، ولی به دلیل تخصیص نیافتن بودجه عملا کار متوقف شد. در ایران برای شروع مطالعات ژن درمانی، اول باید بیماران چشمی را شناسایی کنیم از این رو در سالهای قبل از طرف وزارت بهداشت مرکزی تعیین شد که بیماریهای دیستروفی «تحلیل برنده» شبکیه را در آنجا تشخیص دهند. در آن مرکز فعلا در مرحله شناسایی و بررسیهای ژنتیکی هستند و یکی دو طرح هم در زمینه ژن درمانی شروع شد، ولی هنوز پیشرفت قابل ملاحظهای نداشته و اطلاعات اولیه اش منتشر نشده است.
آقای دکتر لاشیئی گفت: در دو سال اخیر در جهان و ایران بودجههایی که میتوانست به این بیماریها اختصاص یابد بیشتر برای درمان کرونا و عوارض آن استفاده شد و حرکت سریعی که شروع شده بود کند شد، ولی امیدواریم در سالهای آینده نتایج خوبی از ژن درمانی در اختلالات rp و بینایی به دست بیاید. در ژن درمانی قصد بر این است کاری کنند که ژنی که به طور اختصاصی روی متابولیسم سلولهای مخروطی و استوانهای شبکیه تاثیر مثبت دارد وارد چشم بیمار کنند و به وسیله آن هر ژن دیگری را که میتواند ایجاد اختلال کند، خاموش کنند. این بهترین راه است، چون اگر بخواهیم هر کدام از اختلالات ژنتیکی را شناسایی و درمان کنیم سالها به طول میانجامد.
وی ادامه داد: ژن درمانی آینده بسیاری از بیماریها مثل هموفیلی است. اگر بتوان ژن معیوب را خاموش کرد و ژن سالم را وارد بدن فرد کرد دیگر نیازی به درمان و کنترل عوارض بیماری نیست.
چون بدن فاکتور ۸ را خواهد ساخت و اختلالاتی که به علت کمبود این فاکتور رخ داده از بین میرود. نکته دیگر این است که ما مجبوریم این علم را بومی سازی کنیم. چون مثلا در همین بیماری کرونا اگر بخواهیم معطل شویم تا واکسن کرونا ساخته شود و به ما برسد جان هشتاد میلیون انسان در خطر است تازه به علت جنبههای انسانی واکسن، جهان اجازه نمیدهد که کمپانیهای تولید کننده واکسن گران فروشی کنند، ولی در بیماریهایی مثل rp که سر و صدای زیادی ندارند کمپانیها به راحتی میتوانند قیمتهای گزافی را مطالبه کنند و امکان ندارد با آن هزینهها بتوان همه بیماران را درمان کرد. به همین دلیل در ایران هم به سمت بومی سازی میرویم شاید کپی کردن نتایج به دست آمده توسط دیگران مجاز باشد و چارهای غیر از آن نباشد، ولی باید پایههای علم ژن درمانی در ایران هم وجود داشته باشد و پیشرفت کرده باشد تا بتواند از پیشرفتهای دیگران استفاده کند و در دنیای امروز با استفاده از شبکه اینترنت امکانش هست که خیلی سریع به دانش نهایی دست پیدا کنیم.
آقای دکتر علیرضا لاشیئی فوق تخصص بیماریهای شبکیه در پاسخ به این سؤال که آیا دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگر هم به طرح ثبت نام اختلالات تحلیل رونده شبکیه که در مرکز تحقیقات دانشگاه شهید بهشتی در بیمارستان لبافی نژاد شروع شده ملحق شده اند؟ گفت: بله همینطور است. این طرح در زمان دکتر ملک زاده که به این طرحها بودجه داده میشد شروع شد و مرکزیت این کار در بیمارستان لبافی نژاد قرار داده شد، ولی دانشگاه علوم پزشکی تهران و ایران و حتی مراکز دیگر هم با آنها همکاری میکنند ما هم در شورای مرکزی این طرح نماینده داریم. این طرح رجستری در مجموع حرکتی ملی و کشوری است میگویند اگر بخواهی بر دشمنت غلبه کنی باید بتوانی او را خوب بشناسی. بهترین راه شناسایی هم ثبت نام کلیه بیماران شبکیه است تا ببینیم چه تعداد بیمار داریم تا بررسیهای شجرههای ژنتیکی آنها را انجام دهیم و در نهایت بررسی ژنهای مولد بیماری را انجام دهیم که این بخش کار خیلی هزینه بر است.
وی ادامه داد: در این طرح چند مرکز همکار از کشورهای دیگر وجود دارند که نمونهها به آن مراکز فرستاده میشود تا در آنجا ژنهای مولد اختلالات بینایی شناسایی شوند. اگر در کشور ارتباطات الکترونیکی بهتری داشته باشیم شاید لزومی نباشد که بیماران از شهرستانهای دیگر به تهران مراجعه داشته باشند یعنی اگر ارتباطات آنقدر قوی شود که هر مرکزی بتواند کارهای لازم را برای بیمارانش انجام دهد و اطلاعات آنها را از طریق شبکه اینترنتی که ایجاد شده به مرکز بفرستد میتوانیم این اطلاعات را در یک مرکز جمع آوری کنیم این مرکز هم میتواند یک نرم افزار خیلی قوی داشته باشد که تمام اطلاعات را دریافت کند و بانکی از تصاویر شبکیه این بیماران تشکیل دهد.
چون برای تشخیص هم باید معاینه بالینی انجام داده باشید و هم ژنتیکی و .. و این مرکز اگر به اندازه کافی بودجه و امکانات و نیروی انسانی داشته باشد دیگر پراکندگی نخواهیم داشت. وقتی هم دنبال بودجه میرویم میگویند این اولویت کشور نیست البته بیراه هم نمیگویند بودجه محدودی دارند و باید بین بیماریها تقسیم کنند و شاید بیماریهای قلبی و .. در اولویت بالاتری باشند تا یک نوع بیماری ژنتیکی چشم. مشکل دیگر ما در ایران فعال نبودن بخش خصوصی و کمپانیهایی است که میتوانند در این امور بودجه بگذارند ما نیروی انسانی که سرمایه اصلی است را داریم و مشکلمان نبود مدیریت و بودجه است.