نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار است با رئیس جمهور امریکا دیدار کند؛ دیداری که نتانیاهو نخست وزیر مخلوع این رژیم به دلیل همدستی با دولت ترامپ و جمهوریخواهان هرگز موفق با بایدن نشد و تماس تلفنی آنها هم با تاخیر صورت گرفت.
از این نظر سفر نفتالی بنت به امریکا و دیدار با بایدن نشانه ای از ترمیم روابط دو طرف به شمار می رود و در واقع یکی از اهداف تشکیل دولت جدید در فلسطین اشغالی نیز ترمیم زخم هایی بود که بطور بی سابقه و برای اولین بار در زمان نتانیاهو آشکار شد و گسترش یافت. با این حال هیچ نشانه ای از اینکه کنار رفتن نتانیاهو و آمدن بنت تغییری در رویکردهای این رژیم ایجاد کرده باشد دیده نمی شود.
بنت در مصاحبه اخیر خود با روزنامه نیویورک تایمز نشان داد که هیچ تمایلی برای تغییر رویکرد این رژیم در خصوص برجام و طرح تشکیل دو دولت ندارد و درست برعکس می خواهد دولت بایدن را با خود و سیاست های این رژیم همراه سازد. حال سوال این است که چه عواملی موجب شده است که بنت از یک چنین موضع محکم با دولت بایدن قبل از دیدار با وی سخ بگوید؟
دستکم به دو عامل می توان در این زمینه اشاره کرد: نخست برخورداری از حمایت مافیای صهیونیستی به سرکردگی آیپک در امریکاست که همانند نتانیاهو پشت بنت قرار دارد و برداشتن حمایت این گروه از نتانیاهو به منزله قطع حمایت از سیاست های افراطی گری این رژیم نیست بلکه این گروه با برداشتن حمایت خود از نتانیاهو تلاش کرد روابط دیرینه این رژیم و امریکا فدای تنش های شخصی نتانیاهو با حزب حاکم در امریکا نشود.
اما عامل دیگری که موجب شده است بنت در آستانه سفر به امریکا از موضع محکم با بایدن سخن بگوید وضعیت بدی است که امریکا و شخص بایدن به دلیل تحولات افغانستان در آن گرفتار شده و با شبیه سازی خروج و یا فرار امریکا از افغانستان با جنگ ویتنام فشارهای روانی و سیاسی بی سابقه ای بر دولت بایدن وارد شده است و اکنون مافیای صهیونیستی و بنت در تلاش برای بهره برداری از آن در جهت اهداف و سیاست های مورد نظر خود در منصرف کردن بایدن از پیگیری سیاست ها و مواضع اعلامی خود در خصوص بازگشت به توافقتنامه هسته ای با ایران و یا اجرای طرح تشکیل دو دولت در فلسطین است.
این می تواند نشانه ای از نقش رژیم و مافیای صهیونیستی در تحولات افغانستان و طالبانی کردن این کشور باشد تا هم در جریان سفر جاری بنت و هم در آینده از آن برای در حاشیه قرار دادن بحران فلسطین استفاده کند. تجربه تحولات چند دهه گذشته به روشنی این واقعیت را به اثبات می رساند که این رژیم همواره از وقایع جهانی و منطقه ای همچون 11 سپتامبر سال 2001 و یا پروژه موسوم به بهار عربی برای در حاشیه قرار دادن بحران فلسطین و جلوگیری از ایجاد فرصت جهانی و منطقه ای برای پیگیری مسئله فلسطین و اجرای طرح تشکیل دو دولت استفاده کرده است و اکنون نیز بحران افغانستان و پروژه طالبانی تر کردن این کشور یک چنین کارکردی را برای این رژیم دارد.
-------------------------------------------
احمد کاظم زاده