جایگاه تاثیرگذار برخی کشورها ازجمله روسیه، ترکیه و اعراب و همچنین ایران در تحولات افغانستان در مقاله پیش رو بررسی شده و در آن آمده است: نباید نقش ایران در معادلات افغانستان نادیده گرفته شود.
مقدمه
نباید نقش و جایگاه ایران در معادلات افغانستان نادیده گرفته شود. ایران بر این باور است که مذاکرات آمریکا با طالبان نباید منجر به فروپاشی ساختار حاکمیت فعلی شود. هرچند طالبان به عنوان یک واقعیت جامعه افغانستان، قابل حذف نیستند، اما نباید بنیانهای حاکمیتی افغانستان، تماماً تحت سلطه طالبان باشد. یکی از نتایج تداوم مذاکرات ایران و طالبان می تواند کمک به برگزاری مذاکره بین الافغانی بدون دخالت کشورهای خارجی باشد. تهران تمایلی به تصاحب تمام قدرت توسط طالبان در افغانستان ندارد و از دولت کابل و روند صلح و مشارکت همه گروههای موثر در قدرت حمایت می کند. برقراری ثبات نسبی در افغانستان، احترام به همه اقوام و مذاهب در این کشور و عدم مداخله آمریکا در تعیین وضعیت آینده افغانستان، همگی در راستای منافع ایران هستند.
روسیه
افغانستان و روسیه، در کنار اختلافات، در مراحل مختلف تاریخی، با توجه به علایق مشترک شان، به غیر از دوره اشغال افغانستان، روابط خوبی با هم داشته اند. عضویت این دو کشور در سازمانهای منطقه ای، رویارویی با چالش های مشترک، موقعیت جغرافیایی امنیتی مشابه و روابط حسنۀ تاریخی از محورهایی هستند که بر پایۀ آن، مناسبات خلل ناپذیر بین این دو کشور استوار میشود. بعد از ۱۱ سپتامبر و سقوط طالبان در افغانستان، روسها در ابتدا از حضور نیروهای غربی در افغانستان حمایت کردند. اکنون، اساسیترین مشکل روسها در افغانستان، داعش، حضور آمریکاییها و سپس کشت تریاک و قاچاق مواد مخدر است. روسها به شدت نگران وضعیت امنیتی افغانستان به ویژه نگران گسترش داعش و سرایت آن به کشورهای آسیای مرکزی هستند. وجود یک افغانستان باثبات، با حکومت دارای گرایش دوستی با روسیه به نفع مسکو است، چرا که افغانستان با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان هم مرز است و بی ثباتی افغانستان میتواند آنها و به تبع آنها، روسیه را هم تحت تأثیر قرار دهد.
الکساندر مانتیتسکی، سفیر روسیه در کابل میگوید: تروریسم و مسئله مواد مخدر دو پدیده وحشتناک در منطقه و جهان است، بنابراین روسیه بهعنوان یکی از کشورهای اثرگذار منطقه از آمریکا و ناتو که در دو دهه گذشته در افغانستان حضور نظامی داشتند، میخواهد تا در زمینه مبارزه با تروریسم و موادمخدر در افغانستان، مسکو نیز مشارکت کند تا نگرانیهای روسیه نیز از این طریق برطرف شود.
موضوع حمایت روسیه از طالبان طی سالهای گذشته همواره انتقاد مقامات آمریکایی را در پی داشت. روس ها روابط خود با طالبان را در جهت تشویق این گروه برای حرکت به سوی مذاکرات صلح تعبیر می کردند، اما اخبار تجهیز نظامی طالبان آن هم در شرایطی که با نیروهای آمریکایی در افغانستان مشغول جنگ بودند، باعث اعتراض آمریکایی ها شد. روسیه با مشاهده روند گفتگو میان آمریکا و طالبان تصمیم گرفت در فاز سیاسی نیز روابط خود را با طالبان پیگیری نماید. مجاورت جغرافیایی کشورهای آسیای مرکزی با افغانستان و تأثیرپذیری آنها از اوضاع این کشور، فعال شدن داعش در افغانستان و تهدید این گروه برای منافع روسیه، امکان تهدید منافع روسیه در افغانستان از جانب آمریکا باعث شد که کرملین روابط با طالبان را به صورت جدی تری پیگیری و مذاکرات صلح افغانستان با طالبان در روسیه را برگزار نماید.
برگزاری گفتگوهای صلح بین الافغانی در روسیه و تأکید مقامات کرملین بر ضرورت نقش آفرینی خود افغان ها در روند صلح نشان داد که مسکو نه از موضع منفعلانه، بلکه از موضع کشوری فعال در روند صلح افغانستان منافع خویش را دنبال می کند. پس از امضای توافقنامه صلح بین ایالات متحده و طالبان، مقامات روسیه اعلام کردند از خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان استقبال می کنند، اما خروج برنامه ریزی شده و همراه با پذیرش مسئولیت. عمده ترین نگرانی روسیه در افغانستان، ناامنی در این کشور است که موجب سرایت بی ثباتی به جمهوریهای آسیای مرکزی و گسترش فعالیت گروه های تروریستی با منشاء چچنی خواهد شد. کرملین همواره بر خروج مسئولانه آمریکا از افغانستان تأکید دارد. به نظر می رسد وجود دولتی با هر قومیت و ترکیب که بتواند از بروز و سرایت هرگونه ناامنی به کشورهای همسایه روسیه جلوگیری نماید، مورد حمایت مسکو است؛ بنابراین روسیه نیز از حل بحران سیاسی موجود در افغانستان و برگزاری مذاکرات بین الافغانی با هدف تعیین تکلیف آینده سیاسی این کشور حمایت می کند و برای میانجی گری میان افغانها آماده است.
کشورهای عربی
عربستان سعودی به عنوان پایگاه تروریسم تکفیری و وهابی، همواره خود را کشوری تاثیرگذار و تعیین کننده در تحولات افغانستان میداند. این کشور با توجه به نوع ارتباط با گروههای تروریستی تکفیری در پاکستان و افغانستان، همچنان توانسته ارتباط گستردهای با این گروهها داشته باشد. از نظر عربستان سعودی، حضور فزاینده این کشور در مذاکرات صلح با طالبان میتواند از سویی منافع هم پیمانان افغانستانی ریاض را تامین کند و از سویی نیز منجر به دریافت امتیازات گسترد هتر از دولت کابل و نفوذ بیشتر در افغانستان شود. ساخت بزرگترین مرکز دینی وهابیت توسط عربستان سعودی در شهر کابل، یکی از مهمترین فرصتها و بسترهای ایدئولوژیک است که دولت افغانستان در دوره حامد کرزی در اختیار این کشور قرار داده است. باید توجه داشت که همواره یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی عربستان سعودی، گسترش نفوذ در کشورهای اسلامی با ترویج وهابیت بوده است. ریاض تلاش دارد از افغانستان به عنوان پُلی برای ترویج وهابیت و افراطی گری در آسیای مرکزی، سین کیانگ چین و جنوب روسیه استفاده کند و در این راستا تمایل دارد با طالبان همکاری نماید.
بنظر میرسد عربستان سعودی و امارات متحده عربی، شریک طرح طالبانیزه کردن قدرت در عرصه حکمرانی آینده افغانستان هستند و با آمریکا هماهنگ شده اند. مطلوب عربستان سعودی درخصوص چشم انداز آینده قدرت در افغانستان، ایجاد امارت اسلامی توسط طالبان در افغانستان است. اگر این سناریو محقق نگردید، ایجاد دولت موقت که در آن طالبان قدرت اصلی را داشته باشد و تغییر قانون اساسی به خصوص موادی که مذهب جعفری و شیعیان را به رسمیت شناخته است، مطلوب ریاض خواهد بود. در واقع، ریاض به دنبال جلوگیری از وحدت و آشتی ملی در افغانستان میباشد.
امارات متحده عربی نیز همواره تلاش کرده است در موضوعات مهم منطقه ای ازجمله مسئله افغانستان، نقش میزبان گفتگوها و نشست ها را ایفاء کند. در همین راستا، دور سوم گفتگوهای طالبان و آمریکا در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۸میلادی در ابوظبی برگزار گردید. امارات متحده عربی از امضای توافق صلح میان واشنگتن و طالبان استقبال کرد و ابراز امیدواری کرد که این توافق، گامی به سمت برقراری صلح و امنیت در سراسر افغانستان باشد. این موضع گیری در حالی است که امارات متحده عربی به همراه عربستان سعودی و پاکستان نقش زیادی در شکل گیری و تجهیز گروه طالبان در حدود سه دهه پیش داشتند.
دوحه قطر نیز در سالهای اخیر به عنوان شهر اصلی رفت و آمدهای دیپلماتیک مربوط به صلح افغانستان شناخته میشود. توافق صلح آمریکا و طالبان در دوحه قطر امضا شد و این فرصت به دوحه داده شد که میزبان اولین دور مذاکرات بین الافغانی باشد. این در حالی است که پیش از ابوظبی، قطر تلاش کرده بود که مذاکرات صلح را میزبانی کند، که در این امر ناموفق بود. قطر بر خلاف عربستان سعودی و امارات متحده عربی که در عمر کوتاه امارت اسلامی طالبان در سالهای آخر قرن بیستم، این حکومت را به رسمیت شناختند، از چنین اقدامی استنکاف کرد، اما پس از حملات نظامی آمریکا به افغانستان و سقوط طالبان، توانست موافقت کابل را جهت تأسیس دفتر سیاسی طالبان در دوحه جلب کند. روابط نزدیک قطر با آمریکا و اروپا و نیز روابط حسنه آن با روسیه، چین، هند، پاکستان، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران، همچنان این شانس را برای دوحه فراهم میکند که به عنوان یکی از گزینههای مستعد برای مذاکرات بین الافغانی و نقش آفرینی در افغانستان به شمار آید.
ترکیه
ترکیه نیز از جمله کشورهایی است که همواره تلاش کرده است که در افغانستان حضور فعال داشته باشد. ترکیه در قالب نیروهای ایساف در افغانستان بعد از سال ۲۰۰۱ میلادی حضور دارد. آنکارا علیرغم خودداری از اعطاء کمکهای مالی برای بازسازی افغانستان، تلاش کرده است در پروژههای بازسازی افغانستان حضور پررنگ داشته باشد. رویکرد اخوانی دولت ترکیه به عنوان یک مانع ایدئولوژیک در همکاری ترکیه با طالبان عمل میکند.
در ارتباط با عرصه حکمرانی آینده افغانستان که طالبان نیز در آن نقش خواهد داشت، ترکیه وضعیت خاص خود را دارد و احتمالا در هیچ کدام از معادلات منطقهای رقابت آمیز به طور کامل قرار نخواهد گرفت. با این حال، با توجه به تفکر اخوانی و رویکرد نئوعثمانی گرایی رجب طیب اردوغان، ترکیه تلاش خواهد کرد حضور خود در بخشهای ترک تبار افغانستان را در قالب فعالیتهای دینی، فرهنگی و اقتصادی افزایش دهد.