۲۶ مردادماه ایران اسلامی شاهد بازگشت غیورمردانی بود که جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و درس بزرگ عزت و آزادگی را به جهان آموختند.
بیست و ششمین روز مرداد ماه، یادآور بازگشت سرافرازانه ۲ هزار و ۳۶۰ آزاده سرافراز مازندرانی به میهن اسلامی است.
سال ۱۳۶۹ سال پر تلاطمی برای مردم ایران بود. در گرماگرم تابستان، بالاخره جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین و شرف و خاک کشور دفاع کرده بودند و در دست دشمن اسیر شده بودند، به وطن بازگرداند.
روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور نخستین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاههای رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۶۹ تشکیل شده بود، تبادل حدود ۵۰ هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاههای دیگر برعهده گرفت. با این تفاوت که اسرا آنها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی.
آزادگان، با سینههایی فراختر از اقیانوس
آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضیترین کسان به قضای الهی بودند. اینان سینههایی فراختر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند. آزاده نامیده شدند، چون از قید نفس و نفسانیات رهایی یافته بودند.
آن روز، روز شادی ملت بود، روزی که نه تنها خانوادههای آزادگان خوشحال شدند بلکه تمام آزادگان جهان شاد بودند.
آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجههای مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند. آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضیترین کسان به قضای الهی بودند. اینان سینههایی فراختر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند، آزاده نامیده شدند، چون از قید نفس و نفسیات رهایی یافته بودند.
اسراى سرافراز ایرانى از چند نقطه مرزى با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان، بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. زیارت مرقد مطهر حضرت امام خمینى (ره) و همچنین بیعت با جانشین خلف وى حضرت آیت الله خامنه اى، از نخستین برنامه ها و اقدامات مشترک آزادگان سرافراز ایرانى بود.
مقام معظم رهبرى درباره آزادگان چنین فرموده اند: «یکى از چیزهایى که شما را، دلهایتان را زنده نگه میداشت، پر امید نگه میداشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلى به یاد اسرا بودند. حال پدرى را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت میشود فهمید.
مسأله اسارت طولانى فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگرى بود که ملت ما با موفقیت آنرا به انجام رسانده و اسراى ما همانند ملت ایران، از خود آزادمردى نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازى به وطن بازگشتند. شما در دوران اسارت، شرایط سختى را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگى خود به اسلام، امام و انقلاب، موجب افتخار و آبرومندى ملت خود در برابر دشمن شدید.»
فرزندان میهن به عشق دیدار پیر جماران، روزهاى سخت هجران را به امید وصال سپرى میکردند و هر دم به این امید، روزها را لحظه شمارى می کردند. آنان در گوشه زندانهاى تاریک و وحشتناک دشمن، با پدر پیر خود درددل میکردند و آن پیر فرزانه با عشق پدرى به آنان پاسخ میداد: «فرزند بسیار عزیزم! از نامه دلسوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتى شما عزیزان در بند را احساس مىکنم، شما هم ناراحتى پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید.
عزیزان من! سیّد و مولاى همه ما حضرت موسى بن جعفر بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند. براى اسلام عزیزش صبر کنید. خداوند فرج را انشاءاللّه نزدیک مى نماید و پدر پیر شما را با دیدن شما شاد مى فرماید. به همه عزیزان در بند اسلام سلام مرا برسانید. من از دعاى خیر فراموشتان نمى کنم. خداحافظ شما باشد.»
آزادگان، گنجینه هاى ارزشمندى هستند که در درون آن، فرهنگ انسان ساز دوران اسارت نهفته است. ثبت وقایع اسارت، پلى است براى انتقال فرهنگ اسارت از درون اردوگاهها به شهرهاى میهن اسلامى مان، ایران.
بر حاملان این فرهنگ است که ضمن حفظ آن، چاره اى نیز براى ترویج آن بیندیشند. در زمینه بیان این فرهنگ، از سه ابزار خط، تصویر و انتقال بهصورت سینه به سینه مىتوان بهره گرفت، امّا مهم این است که بیان فرهنگ اسارت، امرى حیاتى و کارى بس سترگ براى جامعه جوان ماست. بنابراین، نظام اسلامى باید از همه امکانات موجود در این حرکت ارزشى فرهنگى بهرهبردارى کند، تا اثر مجاهدت و مقاومت وصفناپذیر این رسولان انقلاب، بهصورت فرهنگ مصوّر و مکتوب و بهمثابه کلید راه هدایت براى نسل آینده و همه بیداردلان و آزادگان جهان محفوظ بماند.
دلنوشتهای از آزاده سرافراز احمد دواتگر که در فضای مجازی بازتاب داشته است:
آزادگان خوش آمدیدیک سالی بود که از اردوگاه ۱۲ تکریت که زادگاه صدام شمرده میشد، به اردوگاه ۱۸ بعقوبه تبعید شده بودیم اردوگاهی که با اردوگاه قبلی ما بسیار متفاوت بوده است (جمعی ۱۴ نفره بودیم که دو ماه بعد نزدیک به ۵۰۰ نفر دیگر از بچههای اردگاه ۱۱، ۱۲، ۱۴ و ۱۶ تکریت به جمع ما ملحق شده بودند) بگذریم. عراق در مرداد ۱۳۶۹ با حمله به کویت بار دیگر در شرایط جنگی قرار گرفت در خاطرم هست نگهبانهای اردوگاه از این بابت بسیار ناراضی به نظر میرسیدند، زیرا برخی از آنها نزدیک به ۱۰ سال به عنوان سرباز همچنان مشغول خدمت بودند.
۲۶ مرداد، روز آزادی اسرای ایرانی از عراق
چند روزی از حمله عراق به خاک کویت میگذشت که جنب و جوش نگهبانهای داخل اردوگاه نشان از شکل گیری اتفاقی جدید میداد هنوز یکی دو ساعتی از پایان یافتن آمار غروب و رفتن به داخل اتاق هایمان نگذشته بود که جمعی از نگهبانهای عراقی وارد قسمت ما شده و با باز کردن درب اتاقها از ما خواستند با برداشتن وسایل خود به سمت قسمت دیگری از اردوگاه حرکت نمائیم. دقایقی بعد در تاریکی شب به قسمت یک منتقل شدیم بدون آنکه دلیل آن را بدانیم تا اینکه فردای آن روز متوجه شدیم برخی از اسرای کویتی را به اردوگاه ما انتقال دادند.
چند روزی از این واقعه گذشت تا این که یک روز نگهبانهای عراقی با خوشحالی اعلان کرده بودند که امروز صدام سخنرانی مهمی خواهد داشت آنها حتی موج بلندگوی داخل محوطه را بیشتر کرده تا پیام صدام پخش شود. رادیوی عراق با پخش ترانههای عربی همراه با مارش نظامی، پیام صدام را مبنی بر موافقت دولت عراق با خواسته به حق جمهوری اسلامی ایران در خصوص پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و همچنین تبادل اسرا اعلان نمود. در اولین اقدام قرار شد تا تبادل اسرا به مرحله اجرا درآید. از این رو بیست ششم مرداد ماه به عنوان روز تبادل اسرای ایران و عراق از سوی دو کشور انتخاب شد.
بازگشت اسرا به وطن
به خاطر دارم سردار حاج باقری با همان لهجه شیرین اصفهانیش به بنده گفته بود: دواتگر تمام شد و بایستی همه همدیگر را حلال نمائیم و..
و عجب شب پر معنویتی بود آن شب..
شاید از نگاه کسانیکه از نگاه مادی به این موضوع نگاه میکنند کارمان را عجیب تلقی نمایند اینکه زمان آزادی تو فرا برسد و تو با چشمانی اشکبار با به یاد آوردن همه خاطرات دوران اسارت برای تمامی آن لحظات تلخ و شیرینی که در طول اسارت با آن روبرو بودهای اشک بریزی و حسرت همه روزهایی که پشت سر گذاشته ای؛ در دلت داشته باشد. حسرت از این بابت که تو قدر آن لحظات پر از معنویت را نمیدانستی، اما گذشت.
شاید برای برخیها این مهم قابل فهم نباشد که چه معنایی داشت. برخیها به جای دوست هم اسارتی خود حاضر بودند تا ضربات محکم کابل را بر تن ضعیف خود پذیرا باشند.
وجود ۲ هزار و ۳۶۰ آزاده در استان مازندران
اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران اعلام کرد: ۲ هزار و ۳۶۰ آزاده جنگ تحمیلی از استان مازندران، دوران سخت اسارت را در زندانهای رژیم بعث عراق تحمل کردند .
بر این اساس آزاده محمد جواد آقاخانی از نکا با ۳ هزار و ۸۵۷ روز اسارت معادل ۱۰ سال و ۷ ماه و آزاده رمضانعلی غلامی رستمی از بهشهر با ۳ هزار و ۶۱۵ روز معادل ۹ سال و ۱۱ ماه دارای بیشترین زمان اسارت در بین آزادگان سرافراز استان مازندران بودند.
این گزارش با اشاره به اینکه تعداد آزادگان کشور در دوران دفاع مقدس بیش از ۴۳ هزار نفر بودند افزود: مردم سربلند ایران اسلامی در جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس و دیگر حوادث تروریستی، بیش از ۲۲۵ هزار شهید تقدیم انقلاب کرده اند.