آیا کسی تا یکماه پیش تصور میکرد طالبان به راحتی وارد ارگ ریاست جمهوری افغانستان شوند و محمد اشرف غنی از این کشور فرار کند؟
شاید کمتر کسی باور میکرد، نظامیان ارتش افغانستان که توسط نظامیان آمریکایی و ناتو آموزش دیده بودند، هیچ واکنشی در برابر طالبان از خود نشان ندهد و ولسوالیها و ولایتهای افغانستان یکی پس از دیگری به دست طالبان بیفتد.
نیروهای طالبان ۱۵ مرداد (ششم اوت) کنترل شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز را بطور کامل در اختیار گرفتند؛ طالبان پیش از آن نیز چند شهر و ولسوالی (شهرستان) را به کنترل خود در آورده بود، اما شهر زرنج، اولین مرکز یک ولایت افغانستان بود که به دست طالبان افتاد.
پس از آنان طالبان به سرعت بر تمامی مراکز ولایتهای افغانستان به غیر از ولایت پنجشیر مسلط شدند و در نهایت روز یکشنبه (۲۴ مرداد) شهر کابل، پایتخت افغانستان را به تصرف خود در آوردند.
طالبان پس از تصرف کابل اعلام کردند که جنگ در افغانستان به پایان رسیده است و نوع و شکل حکومت آینده به زودی مشخص خواهد شد.
ساعاتی بعد از تصرف شهر کابل، خبری منتشر شد که محمد اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان از این کشور فرار کرده است؛ نکته قابل توجه این است که اشرف غنی در هفتم مرداد در مراسم گرامیداشت روز بیرق ملی در ارگ ریاست جمهوری افغانستان گفته بود: "ما تسلیم طرحهای بربادی افغانستان نمیشویم که بیگانگان و شبکهها میخواهند کشور را به میدان جنگ مبدل سازند."
اما اشرف غنی دوشنبه (۲۵ مرداد) در توجیه فرار خود از افغانستان ادعا کرد که برای جلوگیری از خونریزی از مقام خود استعفا داده و از حالا به بعد، طالبان مسئول «عزت و مال و صیانت» از مردم افغانستان است.
اکنون این سوالها در ذهن مردم افغانستان مطرح میشود که چرا اشرف غنی فرار کرد؟ آیا سفر یک ماه پیش اشرف غنی به آمریکا با فرار وی و ایجاد خلا قدرت در افغانستان ارتباطی دارد؟ آمریکا چه نقشی در ایجاد این وضعیت دارد؟ وضعیت افغانستان چه میشود؟
مسببان وضع موجود افغانستان چه کسانی هستند؟
۲۰ سال از حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان میگذرد؛ در پی حوادث ۲۰ شهریور ۱۳۸۰ (۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) در آمریکا و فروریختن برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک، ایالات متحده به بهانه سرکوب القاعده و حذف طالبان از قدرت، ۱۵ مهر ۱۳۸۰ (۷ اکتبر ۲۰۰۱) به افغانستان در قالب ائتلافی حمله کرد. انگلیس، فرانسه و آلمان به عنوان متحدان اصلی ایالات متحده در این جنگ بودند و از اقدامات آمریکا پشتیبانی میکردند.
حکومت طالبان، ۷۰ روز بعد از حمله آمریکا و متحدانش سقوط کرد؛ در ۲۹ آذر ۱۳۸۰ (۲۰ دسامبر ۲۰۰۱) نیروهای بینالمللی کمک به امنیت موسوم به آیساف که هیئتی امنیتی و اعزامی به افغانستان، تحت سرپرستی ناتو بود، به موجب قطعنامهٔ ۱۳۸۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد موجودیت پیدا کرد.
این هیئت تا آذر ۱۳۹۳ (دسامبر ۲۰۱۴) در جنگ افغانستان مشغول به ایفای وظیفه بود و در ۱۱ دی ۱۳۹۳ (۱ ژانویه ۲۰۱۵) به ماموریت حمایت قاطع در پی خروج نیروهای ناتو از افغانستان تغییر نام داده شد.
نیروهای آیساف متشکل از کشورهای آمریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا، نیوزیلند، آلمان، فرانسه، مجارستان، ایتالیا، اسپانیا، ترکیه، لهستان، پرتغال، رومانی، کرواسی، گرجستان، دانمارک، فنلاند، بلژیک، جمهوری چک، نروژ، بلغارستان، کره جنوبی، اسلواکی، آلبانی، جمهوری آذربایجان، اسلوونی، سنگاپور و السالوادور بود.
آمریکا و متحدانش از زمان حمله به افغانستان، میلیاردها دلار برای توسعه، تسلیح و آموزش ارتش، نیروی هوایی، کماندوهای نیروهای ویژه و پلیس افغانستان سرمایه گذاری کردند. به نوشته فارین پالیسی، آمریکا به تنهایی، ۸۳ میلیارد دلار برای بخش دفاعی افغانستان هزینه کرد.
آمریکا و متحدانش که زمانی ادعا میکردند با آموزش و تسلیح ارتش افغانستان به انواع تجهیزات مدرن، این نیرو در برابر طالبان ایستادگی میکند اما این ارتش در روزهای اخیر به آسانی سقوط کرد و آنان برای خارج کردن دیپلماتها و اتباع خود از کابل، مجبور شدند نیروهای نظامی عازم افغانستان کنند.
حال این سوال مطرح میشود که آمریکا و متحدانش چه آموزشی به نیروهای ارتش افغانستان داده اند؟ آیا به آنان مزدور بودن و فرار کردن را آموخته اند یا چشم بستن بر تحولات کشورشان را؟
در اینباره خبرگزاری اسپوتنیک نوشت، عطا محمد نور، والی سابق ولایت بلخ و مارشال عبدالرشید دوستم از افغانستان فرار کرده اند؛ بر اساس گمانهزنیها، این دو به ازبکستان گریختهاند.
در همین زمینه، وزارت خارجه ازبکستان اعلام کرد که گروهی متشکل از ۸۴ سرباز ارتش افغانستان از مرز ازبکستان عبور و درخواست کمک کردهاند.
البته نا گفته نماند، سقوط ارتش افغانستان یادآور سقوط ارتش عراق در خرداد ۱۳۹۳ (ژوئن ۲۰۱۴) به دست داعش در شمال این کشور بود؛ ارتش عراق هم آن زمان مانند ارتش افغانستان دست پرورده و آموزش دیده آمریکا بود و از خود هیچ واکنشی در برابر حملات داعش از خود نشان نداد.
کابل، سایگونی دیگر برای آمریکا؟
وضعیت امروز افغانستان و کابل با سقوط شهر سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی، در دهم اردیبهشت ۱۳۵۴ (۳۰ آوریل ۱۹۷۵) بی شباهت نیست و میتوان توافق صلح طالبان و آمریکا را با توافق سال ۱۳۵۴ این کشور با ویتنام شمالی مقایسه کرد.
در آن سال، نمایندگان آمریکا و ویتنام شمالی به طور رسمی در پاریس توافقنامه پایان جنگ امضا کردند. در این توافق، امکان «اتحاد صلح آمیز» ویتنام شمالی و جنوبی در آینده پیش بینی شده بود. آمریکا موافقت کرد که تخلیه سربازانش را که حدود ۲۳ هزار نفر میشدند در مدت ۶۰ روز انجام دهد.
کمتر از ۳ ماه بعد، در حالی که آمریکا تمایلی به مداخله بیشتر نشان نمیداد، نیروهای ویتنام شمالی شهرهای عمده جنوب را در مدت ۳ هفته تصرف کردند. همزمان با سقوط سایگون در دهم اردیبهشت ۱۳۵۴ (۳۰ آوریل ۱۹۷۵) آخرین هلیکوپتر از بام سفارت آمریکا حامل ۱۱تفنگدار دریایی این کشور پرواز کرد.
دولت آمریکا دهم اسفند ۱۳۹۸ (۲۹ فوریه ۲۰۲۰) نیز با گروه طالبان در دوحه قطر توافقنامه صلح امضا کرد. بر اساس این توافق که پس از ۱۸ ماه مذاکره به دست آمد، تمامی نیروهای آمریکایی در خلال ۱۴ ماه باید افغانستان را ترک میکردند و مرحله دیگری از تلاشها برای برقراری صلح در این کشور آغاز میشد.
نکته قابل تامل این است که از زمان اجرایی شدن این توافق طالبان به سرعت بر ولسوالیها و ولایتهای افغانستان تسلط پیدا کرد تا برخی وضعیت این روزهای کابل را مشابه وضعیت سایگون بدانند.
حال سوال اینجاست که آیا مقام های آمریکایی از وضعیت این روزهای افغانستان بی خبر بودند؟ آیا افغانستان نخستین شکست آمریکا در زمان ریاست جمهوری جو بایدن است؟
به ستوه آمدن مردم افغانستان
سردرگمی و شوکه شدن، حال این روزهای مردم افغانستان است؛ آنان اکنون در کشوری زندگی میکنند که رئیس جمهورشان به خارج از افغانستان فرار کرده و طالبان در ارگ ریاست جمهوری قدم میزنند. آنان این سوال را از خود میپرسند، آمریکا و متحدانش که زمانی با ادعای برقراری صلح و ثبات کشورشان را اشغال کرده بودند، اکنون کجا هستند تا این وضعیت را مشاهده کنند؟
دولت آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، شش هزار نفر را دستگیر و در زندانهای گوانتانامو و بگرام محبوس کرد. در ده سال اول حمله آمریکا به افغانستان حدود ۳۱۰۰ نفر بازداشت شدند و آمریکا تمامی زندانیان را از گوانتانامو به بگرام افغانستان انتقال داد. مردم افغانستان از زندان بگرام خاطره خوشی ندارند و این زندان یادآور روزهای سخت شکنجه آنان است.
مردم افغانستان از وضع موجود در کشورشان خسته شده اند و پس از ۲۰ سال اشغال کشورشان، بر افراشته شدن پرچم گروه طالبان را در کشورشان نظاره میکنند.
آنان شاید به همین دلیل در برابر اقدامات طالبان واکنشی از خود نشان ندادند؛ آنان از فساد سیستماتیک در کشورشان، از مزدور بودن برخی مقامات و نظامیانشان و از حضور بیگانگان و حملات آنان به ستوه آمده اند.
وضعیت موجود افغانستان نشان میدهد، دولت مرکزی این کشور زمانی سقوط کرد که مردم را نادیده گرفت و دل به بیگانگان بست. دولت مرکزی افغانستان تصور میکرد با حمایت و پشتوانه آمریکاییها و ناتو به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است، اما غافل از اینکه این تصور، توهمی بیش نبود.
اشرف غنی پس از حضور طالبان در ارگ ریاست جمهوری از افغانستان فرار کرد و هواپیمای حامل رئیس جمهوری دل باخته به غرب افغانستان، ساعتها در آسمان سرگردان بود.
در نهایت باید گفت حضور ۲۰ ساله آمریکا و ناتو در افغانستان چه دستاوردی برای مردم این کشور داشته است؟ آیا صلح و ثبات در افغانستان برقرار شده یا اوضاع این کشور وخیمتر شده است؟
نگارش و تنظیم: محمدرضا تقی زاده
بدست اورد با اعتدال و عدالت .