همچنانکه از قبل نیز قابل پیش بینی بود روند پیشروی های طالبان در افغانستان شتاب گرفته و بعد از سقوط شهرهای مهمی همچون هرات، قندهار سقوط کابل پایتخت این کشور نیز دور از انتظار نخواهد بود.
حال سوال مهمی که پیش می آید این است که چه عواملی موجب شده است که ترس امریکا و به تبع آن غرب از طالبان بریزد و با خالی کردن پشت دولت افغانستان این کشور را به طالبان واگذار کند. پاسخ این است که برای امریکا و غرب اگر قدرت گیری طالبان و یا هر حرکت و جنبش افراطی دیگر در داخل جهان اسلام بتواند به ابزاری برای پیشبرد سیاست های آن تبدیل و یا موجب شکاف های قومی و مذهبی و دینی در میان دولت های اسلامی و ملل مسلمان شود از حمایت آن ها برخوردار خواهد شد.
بر همین اساس القاعده با حمایت امریکا و غرب خلق و علیه کمونیسم و شوروی بکار گرفته شد اما به محض اینکه در حملات 11 سپتامبر علیه امریکا بکار گرفته شد با آن مقابله شد و حتی افغانستان به زیر اشغال امریکا و ناتو در آمد.
بعد از ظهور و تکثیر نسخه های جدید حرکت های افراطی همچون داعش و النصره و غیره در جریان جنبش موسوم به بهار عربی که به ویرانی چندین کشور اسلامی و عربی در خاورمیانه عربی و شمال افریقا انجامید برای غرب و صهیونیسم بین الملل مشخص شد که هیچ سلاحی بهتر از تقویت افراطی گری در جهان اسلام نمی تواند آنها را به مقصود خود برساند و بر همین اساس است که امریکا و ناتو تقویت طالبان در افغانستان را به دولت مرکزی این کشور ترجیح داده است.
چالش سازی برای رقبای بالفعل و بالقوه امریکا و غرب مانند روسیه، چین و هند و بازتولید نسخه های جدید از تروریسم تکفیری که بتواند به استمرار رقابت و تنش قدرت های رقیب منطقه ای با محوریت اخوان و ضد اخوان ( در جهت تضعیف و تحلیل جریان سیاسی اهل سنت) و یا محوریت شیعی و سنی ( در جهت تضعیف جریان اسلامی در منطقه) بینجامد از جمله اهداف شومی است که به بهای ایجاد جنگ داخلی و تجزیه افغانستان دنبال می شود و این هوشمندی جریان های مختلف سیاسی افغانستان و کشورهای همجوار آن را می طلبد و نیازمند بازخوانی تجارب تلخ ناشی از پروژه موسوم به بهار عربی در شمال افریقا و خاورمیانه عربی و بهره گیری از آن است.
-----------------------------------------
احمد کاظم زاده