ایران همکاری هایش را با سازمان شانگهای در یک روند هم افزایی ادامه داده است و بسیاری از کشورهای عضو نیز بر این باورند که عضویت ایران میتواند قدرت منطقهای و جهانی سازمان را افزایش دهد.
در ۲۶ آوریل سال ۱۹۹۶ میلادی در شهر شانگهای چین پـنج کـشور روسـیه، جمهـوری خلـق چین، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان بـا هـدف تقویـت اعتمـاد متقابـل و همکاری های امنیتی و نظامی مشترک، تشکلی به نام «شانگهای پنج» را تاسیس کردند.
سران این کشورها در شهر شانگهای در تار یخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۰ مصادف با ۱۵ ژوئن ۲۰۰۱ میلادی جمهوری ازبکستان را نیز به عضویت شانگهای پنج پذیرفتنـد و بـا امـضای بیانیـه ای، سازمان همکاری شانگهای را بنیان گذاشتند.
این سازمان با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه، پایهگذاری شد. نقش اصلی و تعیینکننده را، در سازمان شانگهای، دو کشور چین و روسیه بر عهده دارند.
علاوه بر اعضای اصلی، ابتدا مغولستان در سال ۲۰۰۴ میلادی و یک سال بعد ایران، پاکستان، هند و افغانستان در سال ۲۰۰۵ میلادی و پس از آن بلاروس به عنوان عضو ناظر به سازمان ملحق شدند.
در تاریخ ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۵ میلادی این سازمان با عضویت هندوستان و پاکستان نیز موافقت کرد و این دو کشور در کمتر از دو سال همه شروط را برای عضویت کامل در این سازمان به اجرا گذاشتند و عضویت این دو کشور در سازمان همکاری شانگهای در اجلاس رهبران کشورهای عضو این سازمان در ژوئیه ۲۰۱۷ میلادی در آستانه پایتخت قزاقستان به تصویب رسید؛ اما این سازمان صرفا یک پیمان نظامی - امنیتی نیست بلکه این سازمان به تدریج موضوعات اقتصادی را در سرلوحه برنامههای خود نیز قرار داد؛ با پیوستن ایران این نخستین بار خواهد بود که کشورمان به یک پیمان غیراقتصادی (نظامی-امنیتی) ملحق میشود.
جایگاه جغرافیایی و جمعیتی سازمان همکاری شانگهای
ویژگی جغرافیایی در بسیاری از گروه بندیهای اقتصادی، بین اعضای ان به هم نزدیک هستند، گو اینکه جغرافیای اقتصادی میتواند تغییر یابد.
مساحت کشورهای عضو (اصلی و ناظر) سازمان همکاری شانگهای در مجموع بیش از ۳۷ میلیون کیلومتر مربع است. این سازمان از لحاظ گستره جغرافیایی در مرکز قاره آسیا پراکنده شده است و البته مرکزیت اکثر واحدهای سیاسی عضو آن به شمال شرق خاورمیانه و مرکز آسیا تعلق دارد.
در این گروه بندی منطقه ای، اعضا از نظر جغرافیایی به هم نزدیکند و هزینههای نسبی شیوههای گوناگون حمل و نقل به مراتب پایینتر از سایر کشورهاست. کاهش هزینه حمل و نقل در مقایسه با هزینههای دیگر باعث کاهش هزینه گسترش این گر وه بندی منطقهای میشود و از این منظر اعضای سازمان به سبب نزدیکی جغرافیایی از یک مزیت طبیعی برخوردارند. به این ترتیب در حقیقت اعضای آن از حیث جغرافیایی نزدیک به هم و در واقع جزء شرکای تجاری طبیعی یکدیگرند.
جمعیت از عوامل مهم در بررسی گروه بندیهای منطقهای است، چرا که جمعیت بیشتر پشتوانه قدرتی برای کشورها به وجود میآورد و در روابط قدرت و سازش منافع اعضای گروه بندیهای منطقهای نقش مهمی ایفا میکند.
با این حال، وزن کشورها را نباید فقط با جمعیت آنها ارزیابی کرد بلکه باید به درآمد آنها نیز توجه کرد. یک مساله مهم دیگر اندازه کل جمعیت گروه بندی منطقهای است، چرا که جمعیت یک گروه بندی روی ساختار و پایداری آن، و وزن و نقش آن در سطح بین المللی تأثیر میگذارد.
کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای با دارا بودن جمعیت بالغ بر۹/۲ میلیارد نفر ۶۲.۴۳ درصد از جمعیت کل جهان را در خود جای داده است و از جنبه اندازه جمعیت اولین بازیگر منطقهای در جهان است.
شاخصهای اقتصادی کشورهای عضو سازمان شانگهای
سادهترین شاخصی که میتوان به عنوان معیاری برای امکان سنجی ادغام بین گروهی از کشورها مورد استفاده قرار داد، اندازه تولید ناخالص ملی کشورها است. وقتی کشورها از نظر اندازه تولید ناخالص داخلی به هم نزدیکتر باشند، امکان تجارت بین آنها افزایش مییابد؛ و واردات تولیدات متنوعتر بیشتر میشود.
ناخالص داخلی، شاخص توسعه انسانی و تولید کل، در درون و میان گروه بندی های منطقهای تفاوت و تنوع زیادی وجود دارد، ولی این تفاوت در مورد درآمد سرانه نسبتاً کمتر است. برای ارزیابی اهمیت یک گروه بندی منطقهای در اقتصاد جهانی و برای اعضای آن گروه بندی، هر دو معیار جمعیت و تولید را باید در نظرگرفت.
عضویت ایران و افزایش اقتدار سازمان شانگهای
از زمان تاسیس این سازمان در سال ۲۰۰۱ میلادی در شهر شانگهای چین، ایران همکاری هایش را با این گروه منطقهای که امروزه وظایف بین المللی نیز بردوش دارد، در یک روند هم افزایی ادامه داده است و بسیاری از کشورهای عضو رسمی سازمان بر این باورند که عضویت ایران و افزودن بر شمار اعضای سازمان میتواند قدرت منطقهای و جهانی سازمان را بیش از پیش کند.
جایگاه مهم ایران در منطقه
اعضای سازمان همکاری شانگهای اجلاس سران دور بیستم را این بار به دلیل شیوع ویروس کرونا ۱۹ به شکل مجازی و با میزبانی مسکو و ریاست ولادیمیر پوتین رییس جمهوری آن کشور و در شرایطی برگزار میکنند که درخواستها برای وسعت بخشیدن به این سازمان بیشتر شده است.
ایران دارای یک جایگاه مهم در منطقه است و بخصوص برای راه ابریشم نوین چین از شرایط بسیار خوبی برای همکاریها برخوردار است. برای همین انتظار میرود که اعضای رسمی سازمان از جمله چین و روسیه نیز این مساله را به طور جدی تری مد نظر قرار دهند و لازم است جایگاه مطلوب منطقهای ایران باز هم تقویت شود و باید به این موضوع بهای بیشتری داده شود.
برای همه کشورهای منطقهای مرتبط با سازمان همکاری شانگهای، عضویت رسمی یک مساله مهم است، اما از آن مهمتر اینکه افزودن بر تعداد اعضا قدرت و اقتدار این سازمان را افزایش میدهدو این در راستای منافع کشورهای منطقه است که خواستار نفوذ فزاینده غرب به ویژه آمریکا نیستند.
اعضای سازمان با وسعت گرفتن سازمان از مزایای مکمل یکدیگر بهرهمند خواهند شد. برای مثال ایران به دلیل داشتن منابع غنی انرژی و نفت و گاز طبیعتا یک مهره و وزنه مهم در سازمان همکاری شانگهای خواهد بود و همکاری بیشتر سازمان با ایران و تهران با سازمان همکاری شانگهای و تقویت نقش ایران در راه ابریشم برای همه طرفها سودمند خواهد بود.
افزون بر این طرفین میتوانند همکاریهای تجاری و اقتصادی و امنیتی خود را نیز گسترش دهند. الان ایران و چین دارای روابط مشارکتی راهبردی هستند و برد اساس توافقات طرفین قول داده شده است که مفاد مربوط نیز اجرا شود و همکاریهای آنها در بخشهای اقتصادی و انرژی نه برای ایران بلکه برای چین هم اهمیت دارد.
سازمان شانگهای قدرت برتر منطقهای
از دیدگاه کشورهای عضو سازمان از جمله ایران به عضو ناظر، سازمان همکاری شانگهای به تدریج به یک قدرت برتر منطقهای بخصوص در آسیای مرکزی و حتی خاورمیانه و کل آسیا تبدیل خواهد شد و یک نیروی قوی مانند ناتو خواهد بود.
این سازمان در واقع وقتی مانند ناتو شود یکی از وظایفش جلوگیری از نفوذ آمریکا در منطقه خواهد بود و برای همین یکی از خواستهای تهران این است که ایران هم عضو رسمی سازمان شانگهای شود که در آینده قدرتی در برابر آمریکا خواهد بود.
گستردگی سازمان همکاری شانگهای میتواند باعث تقویت همکاریهای سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی و حتی فرهنگی طرفین شود و به همین سبب ایران با کشورهای دیگر در چارچوب همین سازمان همکاری و رایزنی میکند.
اگر ایران عضو سازمان شود قدرت سازمان در خاورمیانه بیشتر خواهد شد و سپس شمار بیشتری از کشورها خواستار عضویت رسمی خواهند شد و ایران از هم اکنون آماده است در زمینههای اقتصادی، سرمایه گذاری و تجارت و همچنین انرژی با کشورهای این سازمان همکاری نزدیک داشته باشد. امتیازاتی در این زمینهها به آنها بدهد تا بتواند عضو رسمی سازمان شود.
ایران بیش از ۱۵ سال است که عضو ناظر سازمان است و لازم است عضویت رسمی آن از سوی همه جوانب ذی ربط به طور جدی پیگیری شود. گفته میشود که «شی جین پینگ» رییس جمهوری خلق چین از پیوستن ایران به سازمان حمایت کرده است و حالا دو کشور دارای روابط راهبردی هستند و لازم است این موضوع به طور جدی دنبال شود.
عضویت ایران و تاثیر آن بر سازمان شانگهای
حضور در اجلاس شانگهای یکی از بهترین فرصتها برای جلب حمایت این سازمان از مواضع ایران است و همزمان دیپلماسی بین المللی را تقویت خواهد کرد و برای همین در کاربرد سازمان نیز تاثیراتی مثبت خواهد داشت.
عضویت ایران در سازمان به شکل رسمی برای امنیت آسیای مرکزی و خاورمیانه نیز مهم است و همزمان پشتیبانی چین و روسیه در این زمینه اهمیت وافری دارد. از سوی دیگر در زمینه امنیتی و مبارزه با تروریسم ایران یکی از موثرترین و موفقترین کشورها در این عرصهها و تضمین امنیت و مبارزه با پدیده شوم تروریسم بوده است و اینها مسایلی است که از دیدگاه دیگر اعضای رسمی سازمان پنهان نیست.
با نظرداشت مرزهایی که کشورها با یکدیگر دارند طبیعتا تروریسم یک دشمن مشترک برای آنها محسوب میشود و این شامل خود چین هم هست که مرزهایش بارها در معرض خطر تروریسم بوده است و طبیعتا وجود قدرتهایی نظیر ایران در این سازمان اقتدار امنیتی آن را به مراتب بیشتر خواهد کرد و برای کشورها امنیت به بار خواهد آورد.
همکاری برد-برد سازمان شانگهای
عضویت رسمی ایران و شماری از کشورهای دیگر منطقهای مایل به ورود به این سازمان مزایای متقابل و منافع فراوانی برای همه جوانب ذی ربط خواهد داشت.
یو شینگ از کارشناسان مسال منطقه و بین المللی میگوید که سازمان همکاری شانگهای به اقتدار بیشتری نیاز دارد. اعضای مختلف دارای ظرفیتهای متنوع هستند و این باعث میشود آنها مکمل یکدیگر باشند و هم افزایی کنند.به گفته وی اعضای سازمان در صورت وسعت گرفتن آن میتوانند در چارچوبهای امنیتی، انرژی، بانکی، مالی، مبارزه با تروریسم، مهار بیماریهای همه گیر، افزایش حجم تجارت خارجی و اجرای طرحهای زیربنایی همکاریهایی بسیار قوی و مثمرثمر داشته باشند.
رویکرد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ناتو به منطقه آسیای مرکزی
واقعه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ مو قعیت ژئواستراتژیک منطقه آسیای مرکزی را تغییـر داد. بعد از این واقعه همکاری نظامی آمریکا با کشورهای منطقه در وهله نخست بر عملیـات هـای پشتیبانی نظـامی در افغانـستان و سـپس مبـارزه علیـه تروریـسم متمرکـز شد. از جملـه ابتکارات ناتو و ایالات متحده آمریکـا در آسـیای مرکـزی در زمینـه تـسهیل رونـد مبـارزه بـا تروریسم و متعاقب آن ایده راه جدید ابریـشم جهت توسعه اقتـصادی و سیاسی کـشورهای منطقـه در راسـتای ایـده منطقـه آزاد پایـدار است. حرکـت محموله های تدارکاتی ناتو به داخل افغانستان از طریق کشورهای مذکور از سال ۲۰۰۸ میلادی بـه بعـد صورت می گرفت. مسیر شبکه توزیع شمالی به دلیـل آسـیب پـذیری سیاسـی و بـی ثبـاتی مسیرهای تدارکاتی و دسترسی به نیروهای آمریکایی در داخل خاک افغانستان از طریـق خـاک پاکستان به وجود آمد.
آمارها نشان میدهد از سال ۲۰۰۸ میلادی کـشورهای آسـیای مرکـزی بـه طـور منظم تعرفههای ترانزیتی با سیر صعودی را دریافت کرده اند. سازمان ناتو به دلایل چندی اقدام به ارائه طـرح هـایی از قبیـل شـبکه راسموسن توزیع شمالی و جاده ابریشم کرد. از جمله این دلایل اولا، ارتقاء قابلیتهای لجـستیکی نـاتو در نبرد با تروریسم در افغانستان با ویژگیهای این منطقـه؛ ثانیـا بهبـود همکـاری اقتـصادی وسیع تر افغانستان با همسایگان آسـیای مرکـزی؛ ثالثـا تفـوق بـر چـالش هـای ژئوپلیتیـک کشورهای واقع در این منطقه از جملـه محـصور بـودن در خـشکی؛ رابعـا، مـدیریت نگرانـی مقامات غربی از کاهش نفوذ حضور نظامی در افغانستان می توان نام برد.
در سـال ۲۰۱۱ مجمـوع عملیـات ترانزیتـی توسـط شـبکه توزیـع شمالی به ۶۰ درصد افزایش یافته بود و ایـن در حـالی بـود کـه ایـن مـسیر بـرای رسـیدن بـه مقدار ۷۰ درصد طراحی شده بود. این افزایش سریع به طور مشخص به دلیل نوع روابط سیاسـی بین آمریکا و پاکستان شکل گرفت. برخی مقامات رسمی ابـراز امیـدواری کـرده انـد کـه مـسیر شبکه توزیع شمالی به عنوان مسیری برای تدارکات ناتو، نقشی فراتر و حیاتی بین منطقه و نـاتو ایفا کند از این رو آمریکـا و رهبـران نـاتو طـرح راه ابریشم جدید را به عنوان طرحی جاه طلبانه برای کمک به توسعه اقتصادی افغانـستان بعـد از سال ۲۰۱۴ میلادی از طریق ایجاد حلقههای اقتصاد منطقهای بین افغانستان و همسایگان آسیای مرکـزی و جنوبی خود عرضه کردند.
در یک نگاه کلی اسـاس سیاسـت هـای نـاتو در آسـیای مرکـزی برگرفتـه از مفهـوم راهبردی نوین مصوب سـال ۱۹۹۹ میلادی نشـست واشـنگتن در جهـت مـدیریت بحران هـایی ماننـد افغانستان است. در عین حال دفاع جمعی در قالب حفاظت اعضاء از یکدیگر در برابر تهدیدهای خارجی مطابق ماده پنجم منـشور نـاتو بـه واسطه ساز و کارهای موجود در سطح چهارم نظریه امنیت تعاونی یعنی ترویج ثبـات بـه طـرح مشارکت برای صلح در کنار توسعه ناتو با هدف توسعه منطقه صـلح لیبرالـی تبـدیل شده است.
بنابراین میتوان چنین نتیجه گیری کرد که ناتو بر پایه نظریـه جـامع امنیـت تعـاونی درصدد برقراری ثبات و امنیت دلخواه در منطقه آسیای مرکزی بـه عنـوان محـیط پیرامـونی خود است. در این راستای و تحت راهبرد مدیریت بحران، آمریکا با توجه به تغییر رویکـرد تدافعی به تهاجمی از سال ۱۹۹۱ و همزمان بـا فروپاشـی اتحـاد جمـاهیر شـوروی بـه ارائـه تضمینهای امنیتی و کمکهای مالی و نظامی درصدد بیشینه سازی نفوذ خود و جلـوگیری از ائتلاف سازی در این منطقه از جهان در قالب شانگهای برآمد. تحقق این راهبـرد بـا اشـغال افغانستان میسر شد، زیرا به لحاظ ژئوپلیتیک امکان افزایش اعضای سازمان همکاری شانگهای و عضویت کامل کشورهایی چـون ایـران، پاکـستان و هندوسـتان را مختـل مـی کرد و بـا استفاده از سازوکارهای شورای مشارکت یورو _ آتلانتیک و طرح مشارکت برای صلح در جهـت رسیدن به صلح لیبرالی دلخواه خود از طریق اصلاحات دموکراتیـک نظـام هـای اقتـدارگرای آسیای مرکزی به ویژه در بخش دفاعی و امنیتی این کشورها، آنها را برای عملیات هـای آتـی ناتو در نقاط مختلف جهان آماده می کرد.
غافلگیری غرب در برابر سازمان همکاریهای شانگهای
روزنامه آمریکایی "وال استریت ژورنال" چندی پیش در گزارشی در صفحه آن لاین خود تصریح کرد سازمان همکاریهای شانگهای و رشد فعالیت آن، غرب را غافلگیر کرده است.
این روزنامه که وابسته به نومحافظه کاران آمریکا است نوشت برای اینکه قدرتهای هستهای مستبد دوگانه را پیدا کنید به سازمان همکاریهای شانگهای نگاهی بیندازید.
"سران آن چین، روسیه، پاکستان و ایران هستند که با توجه به مواضع ضدآمریکایی آنها، مایه نگرانی هستند".
به نوشته وال استریت ژورنال تا همین اواخر کشورهای غربی در خواب بودند و نگرانی از سازمان همکاریهای شانگهای نداشتند.
چین این احتمال را که سازمان همکاری شانگهای قصد دارد تا مقابل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو" در شرق باشد، رد کرده است حتی اگر این هدف را هم داشته باشد سالهای بسیاری لازم دارد تا فن آوری و کارهای لازم را در این راستا انجام دهد. البته فروش تسلیحات این کشورها به یکدیگر میتواند این مساله را شدنی کند.
این روزنامه آمریکایی افزود در واقع وزنه سیاسی این سازمان است که سبب نگرانی آمریکا شده است.
پوتین رییس جمهور روسیه در یک مقاله که هفته گذشته در روسیه چاپ شد؛ این سازمان را سازمان نفوذ منطقه خطاب کرد. سازمان ملل هم یک دفتر رسمی در مقر این سازمان به آنها داده است.
به نوشته وال استریت ژورنال، جدای از مسائل انرژی دلیل دیگری برای دهلی نو و کابل دیده نمیشود تا به این سازمان ملحق شوند، اما کشورهای دیگری، چون بلاروس و رئيس جمهوری آن "الکساندر لوکاشنکو" خیلی مایل است که به این سازمان ملحق شود و اینها از جمله دلایلی است که کنگره آمریکا باید به دقت این سازمان را زیر نظر بگیرد.
وال استریت ژورنال نوشت نشست کنونی شانگهای نشان دیگری از این است که چین قصد دارد نفوذ خود را در کشورهای دیگر افزایش دهد در حالیکه آمریکا و کشورهای آزاد دیگر، به آن توجه ندارند.
به نوشته این روزنامه، روابط تجاری چین با کشورهای همسایه مثل ازبکستان افزایش یافته و روابط چین و روسیه هم اگرچه خیلی نزدیک نیست، ولی برای کاهش نفوذ آمریکا در منطقه آسیای میانه خوب است.