خبرنگار عزیز دل قوی دار که وقتی همه بریدند، تو امید می بخشی، وقتی دستگاه های متولّی، یک دوم تعطیل می شوند توان تو برای اطلاع رسانی و هشدار چند برابر می شود.
پزشک نیستی ولی می دانم درمان می کنی دردها را، درمان دردی کسی که صدایش به جایی نمی رسد چه خوش است.
نظامی نیستی ولی می دانم مدافع وطن، خانواده، بازار و مدافع همه مدافعان هستی ، در مقابل تیر شایعات دشمن سپر بلا تویی تو.
معلم نیستی ولی می دانم هر گزارشت درس است برای کسی در پی پند است .
می دانم برای پیگیری یک مطالبه مردم چقدر هزینه می دهی، باورکردنی نیست ولی هنوز به واحد خبر نرسیده صدها اتهام و وصله ناجور از همان مسول محترم به مافوقت رسیده است آری عزیز، خبرنگاری هزینه بر است.
اینجا یافتن مسئولی که پاسخگو باشد نه طلبکار، سخت است. سخت است که به جای رفتن به میدان خبر، مجبوری به جلسه ای بروی که همه می گویند و گفته ها فقط روی کاغذ صورت جلسه می ماند.
سخت است که تعریف خبر از چه اتفاقی افتاده، تنزل کند به اینکه امروز که، چه گفته است؟
خبرنگار عزیز دل قوی دار که وقتی همه بریدند، تو امید می بخشی، وقتی دستگاه های متولّی، یک دوم تعطیل می شوند توان تو برای اطلاع رسانی و هشدار چند برابر می شود.
اینکه در این میان چرا واکسنت بعد از نشریات و بعد از زندانی ها هنوز زده نشده و تو پیگیر نیستی را به حساب همان عادت می گذارم که برای مردم مطالبه کنی نه خودت.
در کار خبر درد بسیار است اما به قول مولوی؛
نالم و ترسم که او باور کند
و از کرم آن جور را کمتر کند
عاشقم بر قهر و بر لطفش من بجد
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد.
روزت مبارک
نویسنده: احمد ملّاشاهی