نهضت مشروطه را میتوان در ادامه نقش اساسی علما و حرکتهای علما و فرآیند بسط ید علما در نظارت بر رفتار شاه و دربار و محدود کردن آن به شرع و قوانین دینی دانست.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: نهضت مشروطه را میتوان در ادامه نقش اساسی علما و حرکتهای علما و فرآیند بسط ید علما در نظارت بر رفتار شاه و دربار و محدود کردن آن به شرع و قوانین دینی دانست.
گرچه با نفوذ سفارت انگلیس و برخی از روشنفکران غربگرا و ایجاد انحراف در این حرکت، با حذف فیزیکی رهبران نهضت مثل "شیخ فضل الله نوری، آیت الله بهبهانی و فوت مشکوک آخوند خراسانی عملاً این حرکت ناکام ماند و مجلس تشکیل شده به سمت یک پارلمان غربی سوق پیدا کرد که نهایتاً از درون این پارلمان، حکومت پهلوی رضا خان سردرآورد.
*اهداف نهضت مشروطه چه بود؟
نهضت مشروطه و مشروطه خواهان در پی تحقق اهداف زیر بودند: ۱- عدالت خواهی: شعار علما، در نهضت مشروطه عدالت-خواهی بود. تحصن ها، ایستادگیها و مقابلههایی که با دستگاه استبداد شد و فداکاریهایی که صورت گرفت؛ فقط یک درخواست اخلاقی محض نبود بلکه آنها چیزی فراتر از یک درخواست اخلاقی میخواستند ۲- عدالت خواهی در زمینه مسائل حکومتی: این که آن عدالتی که آنها میخواستند، دقیقا و مستقیما عدالت در زمینه مسائل حکومتی بود، چون مخاطب آنها بود و اصلا قضایا از عملکرد حاکم تهران شروع شد و این غده اینجا بود که سرباز کرد. ۳- تشکیل عدالتخانه به عنوان بنیاد تامین کننده عدالت: این که آنچه علما میخواستند، یک بنیاد تامین کننده عدالت به نام عدالت خانه بود. ۴- عدالت اسلامی: نکته آخر هم این که معیار این عدالت، قوانین اسلامی بود، یعنی عدالت اسلامی میخواستند. در این هیچ تردیدی نیست و این را بارها و بارها گفته بودند.
* علل انحراف نهضت مشروطه چه بود؟
به اعتقاد کارشناسان مواردی همچون "عدم تمرکز رهبری در نظام مشروطه، نقش بارز جریانهای نفاق، اعتماد به بیگانگان توسط برخی از فعالین نهضت" از مهمترین علل انحراف نهضت مشروطه بود. در تحقیقات بسیاری که درباره علل شکست مشروطه انجام شده است؛ موارد دیگری همچون " نفوذ جریان غربگرا و روشنفکرنما در نهضت مشروطیت، عدم وجود یک برنامه اجرایی و خط مشی کلی در انقلاب مشروطه و طمع ریاست، قدرت، موقعیت و شهرت از سوی برخی عناصر متنفذ مشروطه، دخالت قدرتهای خارجی نظیر روسیه و انگلیس در امور کشور" برشمرده شده است.
۱- عدم تمرکز رهبری در نظام مشروطه
نهضت مشروطه با تعدد رهبری مواجه بود. بخشی از رهبری در تهران و بخشی از رهبری در نجف (آخوند خراسانی) بود. عوامل وابسته به انگلیس، ابعاد نهضت علمای تهران را برای علمای نجف مخدوش میکرد و فضای واقعی نهضت برای آنها ناشناخته میماند. این عدم وحدت در نهضت باعث شد که عملاً اختلافی بین علما (شیخ فضل الله به عنوان یکی از رهبران اصلی نهضت در تهران با مرحوم آخوند به عنوان یکی از رهبران نهضت در نجف) بیفتد. نقش دشمن خارجی ایجاد اختلاف به شکل جدی و تشدید آن و ثانیا استفاده از فضای اختلاف و خارج کردن جریان کار از دست رهبران مذهبی بود.
۲- نقش بارز جریانهای نفاق در مشروطه
جریان مذهبی در نهضت مشروطه، یک «عدالتخانه بومی اسلامی» را پیگیری میکرد، اما جریانهای غربگرا به دنبال یک مدل پارلمان غربی بودند. جریان غربگرا، با نفوذ در نهضت، عمدتاً سعی میکردند با تابلوی علمای نجف و این که ما حرف علمای نجف را میزنیم و علمای نجف ما را تأیید میکنند حرکت کنند. شعارهایی مثل آزادی، مساوات، مشروطه به ظاهر ادعای مشروطه اسلامی مورد نظر آخوند را مطرح میکردند؛ ولی در باطن هدفی جز ایجاد مشروطه غربی را دنبال نمیکردند. رویکرد منافقانه آنها تشخیص صحنه را برای مردم و حتی علما سخت کرد.
۳- اعتماد به بیگانگان توسط برخی از فعالان نهضت
مهمترین نشانه اعتماد فعالان نهضت مشروطه به بیگانگان، تحصن در سفارت انگلیس و مبارزه با حکومت قاجار با پشتوانه سفارت انگلیس بود. مشروطه غربی و سکولار از آن پس بر سر زبانها افتاد و انگلیس از این وضعیت نهایت استفاده را برد و به تدریج نفوذ و انحراف در نهضت را اجرایی کرد. خصوصیت ضد حضور بیگانه در مشروطیت، امر بسیار مهمی بود؛ که اولین ضربه را کسانی به آن زدند که طرف انگلیسیها و سفارت انگلیس رفتند. انگلیسیها با زرنگی و با مهارت تمام آمدند و ضدیت مردم با حضور خارجیها را آرام کردند؛ گرچه مردم همیشه با حضور خارجیها مخالف بودند. البته در مسئله مشروطیت، وجه ضد استبدادی هم در فعالیت و حرکت علما واضح و روشن شد که منطوی در جنبه ضد بیگانه بود. پس اگر کسی وجه ضد سلطه بیگانه را در حرکت مشروطه ندیده بگیرد مثل این است که ماهیت و هویت این حرکت را ندیده گرفته است.
* کلام آخر
در جریان نهضت مشروطه اختلاف نظر سیاسی، فکری و فقهی میان علما و وجود دیدگاههای مختلف که هیچ یک بر دیگری برتری نیافت از یک سو و کارشکنیها و مخالفتهای روشنفکران غربزده که مورد حمایت دو قدرت استعماری روس و انگلیس بودند، از سوی دیگر موجب انحراف نهضت مشروطه از مسیر اصلی و ختم شدن آن به دیکتاتوری رضاخانی شد. در نهضت مشروطه، سه جریان سلطنت طلب، روشنفکر و اسـتعمار، هرگـز موفقیـت علما و جریـان مـذهبی را برنمی تافتند. از سویی، جریان سلطنت طلب به رغم موافقت و تظاهر بـه مـشروطه، مخـالف مشروطه بود که میتوان اقدام محمـدعلیشـاه در بـه تـوپ بـستن مجلـس را در ایـن راسـتا دانست.
ازسوی دیگر، جریان روشـنفکری از قـدرت گـرفتن جریـان مذهبی واهمه داشت؛ چنانکه از گفت وگوی مخبرالسلطنه با شاه مـی شـود نگرانـی جریـان روشنفکری را دریافت. مخبرالسلطنه در کتابش مینویـسد کـه شـاه هنگـام صـدور دسـتور مشروطه، درباره به کار بردن لفظ مشروعه و مشروطه با من صحبت کرد و گفت: «مشروطه، چه لزوم، مشروعه باشد؟ عرض کردم مشروعه، اختیار دست آخوندها مـی دهـد»؛ و سومین جریانی که به اخـتلاف شـدت بخـشید، جریـان اسـتعمار بـود. روس از سویی، و انگلیس از سوی دیگر با اختلاف افکنی اهداف خود را دنبال میکردند.
در نهضت مشروطه، انگلستان با طرح شعارهای بی موقع و ایجاد اختلاف میان دولت، ملت و رهبران مشروطه از تحقق خواستههای حقیقی و برحق ملت جلوگیری کرد. روسیه نیز با حاکم کردن محمد علی شاه ۱۰ سال مشروطه را به عقب انداخت و بریتانیا با سوار شدن بر موجی که مردم ایجاد کرده بودند رقیب خود را از صحنه خارج کرد. اختلافات داخلی مشروطه خواهان و نفوذ خارجی به مثابه دو لبه قیچی انقلاب مشروطه را از موفقیت دور ساخت. تلاش دولت انگلیس باعث خلع ید سلسله قاجار از قدرت و به قدرت رساندن رضاخان طی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ه. ش. بود؛ چنانچه سال ۱۳۰۴ با پادشاهی رضاخان عملا مشروطه به ناکامی خود رسید. انگلیس در ادامه مداخلات خود؛ در سال ۱۳۳۲ با کودتا بر ضد دولت مصدق اهداف استعماری خود را دنبال کرد.
پژوهشگر: مهدی ناجی