این قسمت از برنامه بدون تعارف میزبان نیکوکار عیال واری است که سال هاست دستان پُر مهرش سایبانی امن برای کودکان یتیم در سراسر کشور شده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، حمیدرضا زارعی اهل تهران سالها قبل با سرپرستی ۲۰ کودک یتیم این کار خیر و ارزشمند را آغاز کرد و به قول خودش با رونق گرفتن کسب و کارش حامی ایتام بیشتری شد امروز عدد آن را به هزار رسانده است.
این نیکوکار در برنامه بدون تعارف از شیرینی و ارزش این کار بزرگ گفته اشت که متن آن به شرح زیر است:
مجری: شما چند سال دارید
مهمان: بنده متولد ۱۳۵۱ تهران هستم
مجری: خانواده ثروتمندی بودید
مهمان: نه خانواده متوسطی بودیم
مجری: در رفاه کامل بودید
مهمان: نه در رفاه کامل نبودیم، اما یک سطح معمولی از زندگی را داشتیم
مجری: ما مزاحم شما شدیم به خاطر کارهای بزرگی که شما انجام میدهید شما خیلی عیالوار هستید
مهمان: خدا قبول کنه بله
مجری: چند فرزند دارید
مهمان: حضور مبارکتان عرض کنم سه تا فرزند خودم هستند و هزار و تقریباً ۲۰ خردهای فرزند معنوی ما داریم.
مجری: بیش از هزار تا بچه یتیم را من بخواهم بگم شما حامی مالی شان هستید.
مهمان: بله
مجری: چی شد چرا اومدید سراغ این کار
مهمان: خوب این روحیه از بچه در من وجود داشت و پدر خدا بیامرزم ایشان هم همچین روحیهای داشت که هر چه داشت به این اون میبخشید و کمک میکرد علی رغم اینکه سطح عمومی زندگی ایشان متوسط بود، ولی به هر حال هر چه داشت کمک میکرد
مجری: از چند تا شروع کردید یعنی اول حامی چند فرزند بودید
مهمان: از ۲۰ تا بچه شروع کردم
مجری: یعنی ماهیانه ۲۰ تا را پول میدادید
مهمان: بله پول میدادیم که همین طوری مرتب اضافه میشد ۵۰ تا ۱۰۰ اضافه میکردیم
مجری: چی میشد که اضافه میکردید
مهمان: به هر حال اون عنایت الهی را که در زندگی مان میدیدیم و اون در واقع گشایش امری که در کار ما ایجاد میشد را به هر حال ایجاب میکرد که اتوماتیک وار خودش انجام میشد
مجری: یعنی رزق و روزی کاملا مشهود بود برای شما که بیشتر شد
مهمان: بله کاملا بیشتر میشود باور بفرمایید که اگر شما فرض بفرمایید که یک میلیون تومان کمک را شروع کنید خداوند به ازای یک میلیون تومان حداقل حداقل حداقل ۲۰ میلیون تومان در زندگی آدم میآورد حداقل را گفتم
مجری: الان ماهیانه برای هزار تا از بچههای یتیم شما مبلغی را واریز میکنید
مهمان: بله خوب این به صورت ثابت است
مجری: چقدر میدید ماهی
مهمان: ما ماهی ۵۰ میلیون تومان به صورت ثابت الان در ماه برای بچهها پرداخت میکنیم
مجری: هزینههای دیگری هم دارید
مهمان: بله بعد بحث مایحتاج ضروری خانوادهها مثل لوازم خانگی یخچال و یا تلویزیون شان میسوزد یا یخچال شان میسوزد به هر حال هر اتفاقی که میافتد یا خود این بچههای عزیزی که گاهاً اسباب بازی واقعاً ندارند شما باور بفرمایید یک بچه یه عروسک به خودش ندیده در ایامی که بزرگ شده به خاطر فقر زندگی به خاطر مشکلات زندگی و ما واقعاً از خودمان خجالت میکشیم که چرا باید این اتفاق بیافتد و من زارعی اگر کمک نکنم به این بچهها وقتی از ما یک خواستهای دارند واقعاً اگر کمک نکنم خودم احساس شرمم میاد برای خودم
(آلبوم بچههایی که حامی آنها است تصویری)
مجری: این یک بخشی است
مهمان: بله یک بخش است بقیه شناسنامه اون طرف هستند
مجری: ببینند مردم بچههای کم سن و سالی که الان شما حامی شان هستید
مهمان: بله
مجری: خوش به حالتان
مهمان: خواهش میکنم
مجری: به خدا یعنی سعادت هست به خدا دست این بچهها را گرفتن
مهمان: واقعاً باور بفرمایید که هیچ لذتی در دنیا هیچ تفریحی و هیچ مسافرتی بالاتر از کمک کردن به ایتام نیست
مجری: الان شاید بعضیها بگن خوب شما کارتان چیه که دارید ماهی چند ۱۰ میلیونی بدید بره همین طوری میلیاردر هستید
مهمان: نه ما حضورتان عرض کنم که در واقع به صورت کلان در سطح جامع کارهای بیمهای را ما داریم انجام میدهیم
مجری: کارتان بیمه است
مهمان: بله کارم بیمه است
مجری: دعای اون بچههای یتیم هم پشت سرتان هست
مهمان: بله اصلاً همش همونه دعاهاست این در واقع یک معامله بسیار شیرین و خوبی است این کار معامله با خدا از طریق بچههای ایتام این باعث شده در کار من خیر و گشایش ایجاد شود در واقع همینها باعث شده که چیزهای دیگری کنارش خداوند به ما بدهد.
مجری: شده یک ماه بگید کاسبی مان خوب نبوده نمیدم
مهمان: نه اصلا چنین چیزی نبوده
مجری: پیش نیومده
مهمان: نه همین معجزه است دیگه یعنی شما حساب کنید در شرایط اقتصادی کشور شنیدید که میگن به خاک دست بزنید طلا میشه این بچهها همین هستند امر دعای بچهها همین طلا شدن خاک است
مجری: یک دستی به سر ما هم بکشید
مهمان: اختیار دارید سلامت باشید
مجری: شده برید سمت کسی بگید آقا بیا کمک کن چند تا از این بچه یتیمها را شما حامی باشید و نپذیرد
مهمان: والله بعضیها فکر میکنند وظیفه دولت و نظام است که اونا دارند وظیفه خودشان را انجام میدهند و از طرفی هم فکر میکنم حالا من یک نفر کمک کنم چه تاثیری دارد اصلا چنین چیزی نیست اگر همه افراد جامعه کسایی که بضاعت مالی دارند و توانمند هستند بیایند در کار کمک به ایتام و فقرا وارد بشوند ما یک نفر فقیر نداریم واقعاً نداریم
مجری: مثلاً این هزار تا بچهای که شما حامی شان هستید آرزوشان چی بود که جالب هست بگید
مهمان: خیلی اصلا بزرگترین آرزوی زندگی شان داشتن یک تلویزیون بوده کولر گازی بوده نمیدونم یخچال بوده کامپیوتر بوده یعنی فکر میکردند اینها تحقق پیدا نمیشود.
مجری: رویا بود
مهمان: رویای عجیبی بوده وقتی که با مددجویانشون صحبت میکردم هماهنگ میکردند اطلاع میدادند به بنده ما براشون ارسال میکردیم
مجری: تا چند هزار تا قراره برید ان شاءالله
مهمان: والله ما هر چی بره بالاتر من سقفی برای این موضوع نبستم هر چقدر که در واقع خداوند متعال کمکم کند و در واقع استطاعت مالی داشته باشیم این رو میبریم بالا
مجری: یعنی سال دیگه این موقع به شما زنگ زدیم یهو میبینیم شده ۵ هزار تا
مهمان: ان شاءالله به امید خدا
مجری: عجب حس و حالی داره حاج آقا
مهمان: بله واقعاً دعای این بچهها درگیر هست در زندگی ما و ما مطمئن باشید که چیزی دیدیم اینکه در این کار موندیم ول کنش نیستیم میخواهیم ادامه بدهیم میگیم تعدادش را بیشتر کنیم شاخ و برگش را بیشتر کنیم عنایتی از خدا دیدیم که در این کار قرار داریم
مجری: مایل هستید پایان برنامه درکنار خانواده باشیم
مهمان: بله اگر شما صلاح بدونید خوشحال میشیم
مجری: خیلی ممنون که پذیرفتید در خدمتتان باشیم
همسر مهمان: خواهش میکنم
مجری:چقدر کنار حاج آقا بودید؟
خانم مهمان: این پولی که ما خرج میکنیم در اصل خرج نمیکنیم داریم پس انداز میکنیم، چون همه آدمها دارند تلاش میکنند و زندگی میکنند، ثروتی جمع میکنند، اما روز رفتن کسی هیچ چیزی با خودش به آخرت نمیبرد، اما آن کسی زرنگ است که بتواند پول و ثروتش را با خودش ببرد چطوری؟ این را میتواند بدهد به دیگران برایش بیاورند از طریق انفاق و کمک به ایتام.
مجری: صحنهای که شما را واقعا تحت تاثیر قرارداد آن اتفاق شاید از کودکی شنیده باشید چی بود؟
همسر مهمان: از این صحنهها خیلی زیاد بوده شاید بچهای که نیازمند یک جفت دمپایی بوده یعنی آرزویش داشتن یک جفت دمپایی پلاستیکی را داشته، به قدری این دمپایی این بچه را خوشحال کرده. این بچه پابرهنه از استان سیستان وبلوچستان بوده.
مجری: یک شهر آن طرفتر در چه شرایطی زندگی میکند آن وقت ما تو شرایطی زندگی میکنیم و حواسمان نیست.
همسر مهمان: بله یک جایی از ما خواستند که یک سری تخته فرش برای سیستان و بلوچستان ارسال کنیم بعد از یکی دو ماه حاج آقا ابراهیمی برای ما نامهای فرستادند که این بچه گفته بود که شما برای ما فرش را فرستادید، ولی ما خانهای نداشتیم که این فرش را پهن کنیم و باید این فرش را روی خاک پهن میکردیم، این از این موارد خیلی داشتیم.
مجری: کمک کردید؟
همسر مهمان: بله تا آنجایی که میتوانستیم و در توانمان بود کمک کردیم، ولی این جور موارد خیلی زیاد است.
مجری: نظر بچهها چیه؟
مجری: حاج خانم سبک زندگی خودتان چطوره؟ بریز و بپاش و زندگی آن چنانی هست؟
همسر مهمان: یک رفاه معمولی هست.
مجری: به ایشان نگفتید باغ و زمین و ویلا را بخر و سفر خارجی مان باشد بعد به بچههای یتیم برس؟
همسر مهمان: البته شما وقتی شروع میکنید به بچههای یتیم کمک کردن اینها خودش میآید، وقتی شما شروع به هر کار خیری میکنید مخصوصا ایتام قدم بر میدارید همه چیزهایی که شما گفتید خودش میآید.
مجری: پایان برنامه ما میگوییم بدون تعارفترین جمله که با هرکس که دوست دارید بفرمایید.
مهمان: من واقعا آرزوی خادمی حضرت امام رضا را از سالهای قبل و از بچگی داشتم، ولی نشده ما هر سال هم مشهد پابوس امام رضا (ع) میرویم واقعا عشق مان امام رضا هستند ما تو مملکت امام رضا را داریم و امیدوارم که با لطف و کرامت امام رضا (ع) همه مشکلات برطرف شود.
کردند دخترم یه کامپیوتر نداره دنبال کار میره میگن باید کامپیوتر بلد باشه به پیشنهاد بهزیستی اومدیم خونه درست کنیم که الان میگن بهزیستی بو جه نداره خیر پیدا کنین هیچ کسم نداریم چند بارم به ۲۰۳۰ زنگ زدیم پیام دادیم تا شماره تلفن آقای شهرکی بودن اونم جواب نمیدن تورو خدا کمکم کنین به خاطر پول حتی نمیتونم هم خودم هم بچه هام دکتر بریم برا همین خود سرانه قرص میخوایم هرکیم میاد خواستگاری دخترم باوجود این شرایط مریضی یتیمی فقیری قبول نمیکنن ۰۹۹۰۷۴۲۵۲۵۴
و افراد زیادی را تحت حمایت و پوشش خود قرار دهند
تا فقر و بیکاری در کشور ریشه کن شود
و اگر چنین چیزی امکان پذیر نباشد
بی عدالتی و شکاف طبقاتی گسترده در جامعه پدیدار خواهد شد
و فقرا زیر بار فشار تورم و اقتصاد نا پایدار و افسار گسیخته ی اغنیا له خواهند شد
و در جامعه هرج و مرج و فساد اخلاقی و اقتصادی رخنه خواهد کرد