معاون دبیرکل حزب الله لبنان : پیروزی در جنگ ۳۳ روزه ، پیروزی بر ظلم جهانی و نماد آن در منطقه ما یعنی رژیم صهیونیستی بود.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صداوسيما ؛ معاون دبیرکل حزب الله لبنان به مناسبت پانزدهمین سالگرد جنگ ۳۳ روزه و پیروزی مقاومت لبنان در نبرد با اشغالگران صهیونیست در گفتگوی اختصاصی با شبکه المنار به سئوالات مطرح درباره مسائل داخلی و خارجی پاسخ گفت.
به گزارش شبکه تلویزیونی المنار، شیخ نعیم قاسم در ابتدای سخنانش با تبریک پیروزی مقاومت در جنگ ۳۳ روزه در مقابل صهیونیستهای اشغالگر به همه مردم لبنان و همه رزمندگان و محور مقاومت و همه منطقه و مستضعفان جهان گفت: پیروزی در جنگ ژوئیه (جنگ ۳۳ روزه) ، پیروزی بر ظلم جهانی و نماد آن در منطقه ما یعنی رژیم صهیونیستی بود. این پیروزی باعث یک جنبش مقاومت گسترده و مستمر در میان ملتهای منطقه شد و این جنبش یک آینده نورانی را برای نسلهای آینده رقم میزند. از این رو به نظر من این پیروزی الهی، پیروزی همه آزادگان، همه مومنان، همه مقاومان، همه زخم خوردگان و همه مستضعفان است. اگر برخیها علاقه ندارند که این پیروزی را جشن بگیرند مشکل خودشان است و لذا ما کاری به ارزیابی و قضاوت دیگران نداریم آنچه برای ما مهم است تحقق استقلال و حاکمیت برای ملت لبنان است و به یاری خداوند این رویکرد را ادامه خواهیم داد. در اینجا از این فرصت استفاده میکنم و عید غدیر، عید ولایت امیر المومنین علی (ع) را که از طریق شخصیت و آموزهها و رفتارش در خط پیامبر (ص) باعث قدرت و قاطعیت ما شده است به همه مسلمانان تبریک میگویم.
در ادامه این گفتگو، مجری شبکه گفت: با گذشت ۱۵ سال از جنگ ۳۳ روزه و به رغم آن که دشمن صهیونیستی صراحتا بارها اذعان کرده است که مقاومت در این جنگ پیروز شد برخیها همچنان در خصوص نتایج این جنگ ابراز تردید میکنند و میگویند هزینهای که ۱۵ سال پیش پرداخت شد و حتی امروز بخشی از این هزینهها را داریم میپردازیم خیلی زیاد بوده است، نظر شما درباره این سئوالات و تحلیلها و نتیجه گیریها چیست؟
شیخ نعیم قاسم پاسخ داد: دستاوردهای نبرد ”وعده صادق“ دستاوردهای روشن و آشکاری است و مثل خورشید روشن است. حالا اگر کسی خورشید را نمیبیند مشکل خودش است که نمیتواند ببیند. من چهار دستاورد اساسی آن جنگ را ذکر میکنم که معتقدم بسیار روشن است و هیچکس نمیتواند آن را مخفی کند. دستاورد نخست: ایجاد موازنه بازدارندگی در مقابل دشمن صهیونیستی است که مانع از تجاوزات مکرر روزانه این رژیم شد و همزمان مانع از جنگهای احتمالی مکرر و متنوع و همچنین ایجاد نگرانی و اضطراب در میان ساکنان مناطق نزدیک به مرزهای فلسطین اشغالی شد؛ بنابراین موازنه بازدارندگی یک دستاورد بسیار روشن است.
دستاورد دوم: بستن مسیر سوء استفاده اسرائیل از لبنان به عنوان یک سکوی سیاسی و مرکزی برای اسکان فلسطینیان است که باعث میشود فلسطینیان به باری واقعی بر دوش رژیم صهیونیستی تبدیل شوند.
سومین دستاورد: آن است که معادله قدرت با سه گانه ”ارتش ـ ملت ـ مقاومت“ تثبیت شد. تمام تلاشهایی که برای از هم پاشیدن این معادله و ایجاد بحران میان مقاومت و مردم و بین مقاومت و ارتش به صورت گرفت نتوانست به اهدافش برسد؛ و خدا را شکر که یکپارچگی این عناصر سه گانه قدرت و نیروی بازدارندگی به لبنان بخشیده است و باعث شده است لبنان زیردست قرار نگیرد و همچنان لبنان این قدرت بازدارندگی را دارد و اسرائیل وقتی میخواهد اقدامی علیه لبنان انجام دهد هزاران بار باید آن اقدام را بررسی و محاسبه بکند. امروز اگر یکی از اسرائیلیها لبنان را تهدید کند و بگوید میخواهیم به لبنان حمله کنیم و جنگ علیه لبنان راه بیندازیم دهها تن از خود اسرائیلیها در مقابل او میگویند به صلاح اسرائیل نیست که با لبنان وارد جنگ شود، زیرا نمیتوان نتایج چنین جنگی را تضمین کرد بنابراین بهتر است راههای دیگری برای فشار بر لبنان پیدا کنیم. علت این مسئله آن است که آنها میدانند قدرت مقاومت حزب الله افزایش یافته است و اکنون این نیرو بسیار قویتر از سال ۲۰۰۶ است نمیتوانم بگویم چند برابر، یا دهها برابر بلکه میتوانم بگویم که اکنون حزب الله به یک قدرت بسیار قوی هم از نظر سلاح و تجهیزات و هم از نظر فناوری و دقت و غافلگیر کنندگی تبدیل شده است. اینها همه اعتبار و پشتوانهای است که اسرائیل ناچار است قبل از هرگونه حماقتی هزاران بار آن را بررسی و ارزیابی کند.
دستاورد چهارم آن است که این پیروزی جرات و جسارت زیادی به فلسطینیان بخشید به گونهای که آنها هم احساس میکنند که میتوانند سرزمینشان را آزاد کنند و الحمدلله وارد چندین جنگ در غزه شدند که آخرین آن نبرد ”شمشیر قدس“ بود و همه این جنگها نشان داد که پیروزی از آن مقاومت فلسطین و ملت فلسطین است.
مجری شبکه در خصوص دستاورد سوم گفت اکنون دشمن میبیند حالا که نمیتواند به سمت جنگ مستقیم برود، ولی میتواند از بحرانها به ویژه بحرانی که اکنون در لبنان وجود دارد بهره برداری کند و از طریق این بحرانها حزب الله را تضعیف کند و به اهداف زیادی دست یابد که شاید از طریق جنگ ۳۳ روزه یا هر جنگ دیگری که برخیها دنبال به راه انداختن آن هستند قابل تحقق نبوده و نیست. نظر شما چیست؟
شیخ نعیم قاسم پاسخ داد: اجازه بدهید اسرائیل را در همان اندازهای که هست ارزیابی کنیم. من دنبال آن نیستم که تبلیغ کنم اسرائیل دارد از بحران لبنان بهره برداری میکند. این رژیم ضعیفتر و ناتوانتر از آن است که بتواند از بحران لبنان بهره برداری کند. اجازه دهید بررسی کنیم که اسرائیل در بحران سوریه چه کار کرد. این رژیم منتظر نتایجی بود که دیگران به وجود میآوردند نه خود این رژیم. اکنون هم در بحران اقتصادی و معیشتی لبنان و اوضاع جاری در کشور ما، اسرائیل چگونه میتواند از این بحران در داخل لبنان بهره برداری کند؟ این رژیم کاری نمیتواند بکند و قادر به بهره برداری از این بحران نیست. این رژیم مدام دنبال آن است که آمریکا اقدامی بکند، آمریکا تصمیم بگیرد، سفارت آمریکا خرابکاری بکند. یعنی این رژیم همواره متکی به نتایج رفتارها و عملکرد آمریکاست؛ و گرنه اسرائیل جز مسئله نظامی گری و سلاح و رویارویی، قدرت هیچ اقدام دیگری در سطح بازی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مشابه آن را ندارد. اکنون در لبنان هیچکس جرات ندارد که اسرائیل را تایید یا با آن همراهی بکند، اینها همه نتایج رفتار و عملکرد مقاومت است. این در حالی است که در زمانهای قبل گروههایی بودند که افتخار میکردند که در دایره ارتباط با اسرائیل هستند و به طور مستقیم با اسرائیل هماهنگ میکنند و ... اینها همه از دستاوردهای مقاومت و دستاوردهای پیروزی و همچنین نبرد ”وعده صادق (جنگ ۳۳ روزه) “ است.
دستاوردهای نبرد ”وعده صادق“ دستاوردهای روشن و آشکاری است و مثل خورشید روشن است. حالا اگر کسی خورشید را نمیبیند مشکل خودش است که نمیتواند ببیند. من چهار دستاورد اساسی آن جنگ را ذکر میکنم که معتقدم بسیار روشن است و هیچکس نمیتواند آن را مخفی کند. دستاورد نخست: ایجاد موازنه بازدارندگی در مقابل دشمن صهیونیستی است که مانع از تجاوزات مکرر روزانه این رژیم شد و همزمان مانع از جنگهای احتمالی مکرر و متنوع و همچنین ایجاد نگرانی و اضطراب در میان ساکنان مناطق نزدیک به مرزهای فلسطین اشغالی شد؛ بنابراین موازنه بازدارندگی یک دستاورد بسیار روشن است.
مجری شبکه گفت موسسه مطالعات امنیت ملی صهیونیستها دیروز یک مقاله منتشر کرد که در آن خطاب به رئیس رژیم صهیونیستی از تهدیدات اصلی در مقابل این رژیم سخن گفته شده است. پژوهشگران در این مقاله پژوهشی معتقدند که فروپاشی و بحران جاری در لبنان به سلطه حزب الله بر لبنان منجر میشود و لذا حوادث جاری میتواند به وقوع جنگ میان حزب الله و رژیم صهیونیستی منتهی شود.
شیخ نعیم قاسم گفت: این تحلیل آنهاست. اگر قرار باشد جنگی میان لبنان و اسرائیل رخ دهد باید علت داشته باشد. بیشتر عوامل اگر نگوییم همه عوامل جنگ، همواره منشا اسرائیلی دارد، زیرا این رژیم همیشه جنگ را شروع میکند. ما هیچگاه شروع کننده جنگ نبوده و نیستیم و قصد آغاز جنگ هم نداریم. قدرت ما در داخل لبنان در عرصه دولت یا ترکیب و ساختار دولت و نمایندگی مردم است ما روی مقاومت در برابر دشمن اسرائیلی برای تقویت جایگاه خود در داخل حساب باز نمیکنیم. ما روی تقویت، انسجام و یکپارچگی ملت لبنان و آگاهی آنها در مقابل خطری که از سوی اسرائیل و آمریکا آنها را تهدید میکند تمرکز داریم. اما مقاومت یک مجموعه قائم به ذات است و دنبال تجهیز و آمادگی نظامی و مقابله با دشمن است. بنابراین، آن گونه که آنها میگویند ما دنبال آن نیستیم که با بهره برداری از بحران داخلی در لبنان فرار به جلو بکنیم و دنبال راه انداختن جنگ باشیم. ما نه دنبال بهره برداری از موازنه قدرت در لبنان برای بالا کشیدن خود هستیم نه دنبال سلطه بر لبنان یا تحکیم جایگاه سیاسی خود در لبنان هستیم. ما در لبنان به صورت عادی و طبیعی و طبق موازین موجود سرگرم کار خود هستیم و با شرکایمان دنبال تحکیم قدرت کشور و بازسازی آن هستیم. نه دنبال سلطه طلبی و نه بر هم زدن معادله و توازن موجود هستیم. از این رو این تحلیل اسرائیلیها ارزش ندارد.
مجری گفت سئوالی که زیاد مطرح میشود این است که در هر گونه جنگی که احتمالا در آینده رخ دهد صحنه جنگ چگونه خواهد بود؟ در جنگ ۳۳ روزه جمهوری اسلامی ایران به حزب الله کمک کرد و بعد هم معلوم شد که سوریه هم به ویژه با گشودن در انبارهای مهمات و موشکهای کورنت به روی حزب الله کمک زیادی کرده است. به هر حال بعدها بسیاری از مسائل روشن شد. ولی در جنگهای احتمالی آینده چگونه خواهد بود آیا امکان ورود حزب الله به جنگ به شکل انفرادی و تنهایی وجود دارد یا ..؟
معاون دبیرکل حزب الله لبنان گفت: ببینید جنگ آینده اگر رخ دهد هیچکس نمیتواند از الان ویژگیهای آن را ترسیم کند. آیا جنگ مقطعی و موضعی خواهد بود یا گسترده و منطقه ای؟ آیا این جنگ با یک طرف خواهد بود یا آن که چند طرف با همکاری هم وارد رویارویی خواهند شد؟ دبیرکل محترم حزب الله صراحتا اعلام کردند که در یک حالت مشخص یعنی تعرض به قدس جنگ گسترده منطقهای به راه خواهد افتاد. بنابراین، از الان نمیتوان پیش بینی کرد که آیا چنین تعرضی صورت خواهد گرفت یا خیر و چه وضعی پیش خواهد آمد؟ ما از آمادگیهای خودمان صحبت میکنیم. ما آماده نبرد و رویارویی هستیم چه جنگ مستقیم باشد یا یک جنگ در چارچوب کل منطقه (جنگ منطقه ای) براساس شرایط وضعی باشد. از الان نمیتوان شکل جنگ را مشخص و پیش بینی کرد.
مجری شبکه گفت برخیها میگویند دشمن دنبال آن است که آنچه را که از طریق جنگ نتوانست به دست بیاورد از طریق محاصره، فرسوده کردن توان کشور و بحرانی که در عرصه لبنان جریان دارد محقق کند. آخرین تحولات جاری لبنان این بود که نجیب میقاتی دیروز مامور تشکیل کابینه شد و این اقدام حزب الله برای برخیها عجیب بود، و برخیها آن را تقبیح کردند و ...
شیخ نعیم قاسم گفت: معرفی میقاتی برای تشکیل کابینه به نظر من اقدامی جسورانه، شجاعانه و از روی اطمینان توسط حزب الله بود. زیرا این اقدام با چالشهای بسیار بزرگی مواجه است. اما اگر مردم بدانند که چرا ما میقاتی را پیشنهاد کردیم واقعیات برایشان روشن خواهد شد. البته آن طور که گفته اند این تصمیم در شورای حزب الله یا هر نهاد دیگری، که آنها جعل کرده اند، با مناقشه اتخاذ شده، درست نیست. میتوان گفت این مسئله جزو سادهترین گفتگوها در شورا بود، زیرا دیدگاه روشن و مشخص بود و تصویر برای ما روشن بود. من در اینجا ۵ علت را که موجب شد آقای میقاتی را معرفی کنیم ذکر میکنم:
علت نخست: ما مسئله تشکل دولت و نه تشکیل نشدن آن را به عنوان اولویت نخست در نظر گرفتیم. وقتی اولویت تشکیل دولت باشد معنایش آن است که همه مولفههایی که منجر به تشکیل دولت شود و به تشکیل آن کمک کند ما از آنها حمایت میکنیم. ما دنبال فرار از مسئولیت نیستیم. زیرا ملت ما باید در مقابل این مسئله موضع مشخص داشته باشند و باید به تشکیل دولت مورد نظر مردم کمک کنیم.
علت دوم: ما از همان ابتدا گفتیم ما آقای سعد الحریری را به عنوان نخست وزیر پیشنهاد میکنیم، زیرا وی نماینده یک موضع سیاسی و یک طایفه مشخص است این نمایندگی دارای معنی و مفهوم خاص خودش در داخل و خارج برای تشکیل دولت است؛ و این مسئله هم مطرح است که مسئولیتهایی از دولتهای قبلی باقی مانده است که باید این مسئولیتها از طرف این جناح که ممکن است بتواند مملکت را چند گام جلو ببرد انجام شود. وقتی سعد حریری از تشکیل دولت خودداری کرد و انصراف داد گفتیم هر کس را سعد حریری معرفی کند قبول داریم که دولت را تشکیل دهد. زیرا اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن این واقعیات نخست وزیر انتخاب کنیم باید برویم یک فرد بدون وابستگی حزبی و جناحی انتخاب کنیم مانند تجربه دولت حسان دیاب که تجربهای بود که نشان داد مشکل آن این است که قدرت لازم را نه در داخل و نه در سطح روابط خارجی و نه در عرصه جذب کمکهای خارجی یا وامهای خارجی را ندارد و حتی قادر به انجام اقدامات اصلاحی کافی نخواهد بود لذا مشاهده کردیم که دولت حسان دیاب با چه موانع و مشکلاتی مواجه شد. بنابراین، ما این مسئله را در نظر گرفتیم که آقای نجیب میقاتی نماینده این خط است و این مسئله به او کمک میکند که بخشی از مجموعه و ترکیبی باشد که بتواند وظایف و مسئولیتهایش را به دوش بکشد.
علت سوم: سومین علت این بود که نجیب میقاتی تنها گزینه برای نخست وزیر بود و گزینه دیگری وجود نداشت. وقتی گزینه دیگری وجود ندارد ما دو راه بیشتر نداشتیم یا با میقاتی موافق باشیم یا موافق نباشیم. اگر با میقاتی موافق نباشیم معنایش این است که دولت هم نمیخواهیم تشکیل شود. در صورتی که هیچکس دنبال تعطیل شدن کشور نیست؛ لذا انتخاب ایشان بدان معنی است که ما از همین لحظه اعلام میکنیم دنبال تشکیل شدن دولت هستیم. میدانید در جریان تلاش حریری برای تشکیل دولت برخیها ما را متهم میکردند که دنبال تعطیل کردن کشور هستیم، ولی حالا که میقاتی مامور تشکیل کابینه شده است آیا کسی میتواند ما را متهم کند؟ خیر، چون وقتی او را انتخاب کرده ایم یعنی دنبال تشکیل دولت هستیم.
علت چهارم: این انتخاب دارای قدرت ارتباط با کشورهای عربی و جامعه بین المللی و پیشبرد کشور است و این امر کمک میکند که به تدریج دنبال دریافت وام و کمک خارجی و همچنین هماهنگی در عرصه خارجی باشد.
علت پنجم انتخاب میقاتی این بود که این انتخاب راه هر گونه فتنه انگیزی کسانی را که کمین کرده بودند فتنه مذهبی میان شیعه و اهل سنت به راه بیندازند میبندد.
این پنج علت باعث شد آقای نجیب میقاتی را برای نخست وزیری انتخاب کنیم. درست است عدهای ممکن است بگویند برخی پروندهها و مشکلات وجود دارد که مسئله ساز است و ممکن است نتواند آنها را حل کند. ولی بالاخره ما نخست وزیر را انتخاب کرده ایم و با توجه به نظام طایفهای موجود در لبنان سازوکارهایی برای حل و فصل این پروندهها هم وجود دارد که ایشان میتواند آنها را حل و فصل کند. چون تشکیل دولت گام نخست نجات کشور از فروپاشی و انتقال آن به مرحله ثبات و پرداختن تدریجی به راه حل مسائل و مشکلات است.
وی درباره مسائلی که در خصوص رابطه حزب الله با جریان ملی آزاد لبنان مطرح است گفت، حزب الله و جریان ملی آزاد به یک تفاهم ۱۰ مادهای رسیدند. این ده ماده شامل رویکرد سیاسی در خصوص مقاومت، حاکمیت کشور، نظام سیاسی، استقلال قوه قضائیه، حفظ امنیت کشور، تشکیل دولت، مبارزه با فساد و... همه این عناوین و موضوعات در آن تفاهم نامه مطرح شده است و از همان لحظه نخست دو طرف تلاش کردیم این نقاط تفاهم را اجرایی کنیم طبیعی است که اختلافاتی در جزئیات وجود داشته باشد که برخیها دنبال برجسته کردن آن اختلاف سلیقهها در جزئیات هستند. اما در سطح رهبری این دو جریان هیچکس دنبال برجسته سازی اختلافات نیست؛ لذا حتی تفاوت دیدگاه در خصوص انتخاب نخست وزیر یا تصویب یک قانون هم به اصل تفاهم این دو جریان لطمهای نمیزند. روابط ما با جریان ملی آزاد بسیار محکم، منطقی و ثابت است. ائتلاف این دو جریان بسیار راهبردی و لازم است و اطمینان میدهم که ادامه این ائتلاف به نفع کشور است و با اختلاف سلیقه و تفاوت دیدگاه در مسائل جزئی آسیبی نمیبیند.
شیخ نعیم قاسم در خصوص بحثهایی که درباره مقاومت احتمالی سعد حریری در برابر انتقال دولت به نجیب میقاتی مطرح است گفت تا این پایه رابطه میان این دو نفر خوب بوده است و به نظر میرسد که تشکیل دولت میقاتی خیلی طولانی نخواهد شد درست است که شیطان در جزئیات است و ممکن است در برخی مسائل جزئی مشکلاتی وجود داشته باشد، اما چه کسی گفته است که این جزئیات میتواند نقش اساسی ایفا کند. بله اگر هر دو طرف روی نقاط اختلافی که مانع از تشکیل دولت حریری شد پافشاری بکنند قطعا اوضاع سخت میشود. ولی باید تلاش کنیم طرفین امتیازات متقابلی بدهند تا بتوانیم از موانع و مشکلاتی که از تشکیل دولت توسط حریری جلوگیری کرد عبور کنیم.
شیخ نعیم قاسم در خصوص احتمال مداخله منفی یا مثبت عربستان سعودی در تشکیل دولت در لبنان گفت، موضوع عربستان فعلا منتفی است، زیرا آنها فعلا امیدشان را قطع کرده اند حتی سفیر عربستان گفت ما میلیاردها دلار در لبنان هزینه کردیم و هیچ نتیجهای نگرفتیم حتی از متحدان مستقیم خود در لبنان نتیجهای عاید ما نشد؛ بنابراین عربستان در یک تنگنا قرار گرفته است و نمیداند آیا باید بار دیگر به لبنان برگردد یا خیر؛ لذا فعلا هیچ نقشی نمیتوانند ایفا کنند.
وی در خصوص موضع حزب الله درباره دولت میقاتی هم گفت خب ما خودمان میقاتی را انتخاب و پیشنهاد کرده ایم، ولی نمیخواهیم نقش مستقیم در دولت داشته باشیم اصلا این مسئله مطرح نیست بلکه میخواهیم از طریق افراد متخصص به تشکیل دولت و گرفتن رای اعتماد و موفقیت آن کمک کنیم.
شیخ نعیم قاسم در خصوص فشار فرانسویها گفت آنها فشاری غیرعادی اعمال میکنند تا قبل از چهارم اوت دستاورد مشخصی داشته باشند و آنها میخواهند پیش از چهارم اوت دولت تشکیل شود. البته آنها به نجیب میقاتی هم گفته اند با نخست وزیری او موافقند. برخی کشورهای عربی هم اعلام موافقت کرده اند بنابراین اینها همه مثبت است و هیچ مانع جدی خارجی برای تشکیل دولت ایشان وجود ندارد.
شیخ نعیم قاسم در خصوص ویژگیهای دولت آینده میقاتی گفت: ما انتظار داریم که این دولت به عنوان یک دولت مقتدر اقدام کند یعنی اولا دولت نجات ملی باید باشد ثانیا باید دولت مامور برگزاری انتخابات (مجلس) باشد و سوم: دولت حل و فصل وضعیت اضطراری کشور باشد. یعنی به عنوان یک دولت کامل باید همه وظایفش را به طور کامل انجام دهد نه آن که خود را صرفا مامور برگزاری انتخابات بداند. بلکه باید برنامه دقیق برای حل مشکلات داشته باشد. حتی نهصد میلیون دلار کمک خارجی که قرار است در ماه اوت دریافت شود باید برای استفاده از آن برنامه داشته باشد.
معاون دبیرکل حزب الله لبنان در خصوص برگزاری انتخابات مجلس هم گفت باید انتخابات در موعد مقرر برگزار شود ما هیچ نگرانی در خصوص نتایج انتخابات هم نداریم اصلا نباید انتخابات پیش از موعد باشد بلکه باید دقیقا در موعد مقرر برگزار شود. به ما خبر میرسد که سفارت آمریکا و برخی نهادهای به اصطلاح جامعه مدنی تلاش میکنند که اکثریت مجلس آینده در خط حزب الله نباشند و میخواهند که اکثریت با جناح مقابل باشد تا بتوانند در انتخاب رئیس پارلمان، نخست وزیر و همچنین رئیس جمهور اعمال نفوذ کنند. البته طبیعی است که ما هم دوست داشته باشیم اکثریت مجلس در خط ما باشد و طرفداران ما و گروههای هم پیمان ما وارد مجلس شوند، اما به هر حال باید اجازه دهیم اوضاع روند عادی و طبیعی خودش را طی کند و انتخابات برگزار شود و هرچه نتیجه شد بپذیریم.
وی تاکید کرد ترکیب مجلس نشان دهنده رویکرد عمومی جامعه است و در سیاستهای کلی کشور نقش دارد چرا که در قبال سیاستهای عمومی و کلی اکثریت و اقلیت معنا پیدا میکند و گرنه در مسائل جزئی و جزئیات مسائل اکثریت و اقلیت معنا ندارد.
مجری شبکه گفت برخیها میگویند حزب الله محبوبیتش را از دست داده است و این حزب نتوانسته است توانایی خود را برای مقابله با بحران معیشتی و اقتصادی اثبات کند و ... نظر شما چیست؟ حزب الله با بحرانهای اقتصادی و معیشتی و اجتماعی لبنان چگونه برخورد میکند؟
شیخ نعیم قاسم پاسخ داد: ما عادت داریم با مردم صریح و شفاف سخن بگوییم. مردم با توجه به تجارب گذشته خود همواره در بحرانها نگاهشان به حزب الله است و کار ندارند که آیا این حزب مسئول این کار هست یا خیر؟ و توان حل این مشکل را دارد یا ندارد. برداشت من این است که ما مسئولیت پذیریم و همواره در خط مقدم خدمت به مردم بوده ایم و در سریعترین زمان ممکن به تناسب قدرت و امکاناتمان برای حل مشکلات مردم اقدام کرده و میکنیم به همین خاطر مردم همیشه از ما انتظار دارند. در اینجا دوست دارم چند نکته را تبیین کنم تا مشخص شود که مسئول بحران کنونی اقتصادی و اجتماعی در لبنان کیست؟ زیرا وقتی بدانیم که مسئول بحران کیست میتوانیم او را بازخواست و با آن مقابله کنیم و موضع درست در مقابلش اتخاذ کنیم.
مشکلات فعلی لبنان سه علت اصلی و مهم دارد:
نخست: آمریکا با تحریم ها، با آواره کردن مردم سوریه و اجازه ندادن به آنها برای برگشت به کشورشان، با سخت گیری علیه بانکها در لبنان، با اعمال قانون سزار که مانع از مبادلات تجاری میان لبنان و سوریه میشود، مسئول نخست این بحرانها است به عبارت دیگر، آنهایی که راه آمریکا را برای تحقیر و اذیت کردن لبنان و بحران آفرینی برای کشورمان هموار کردند هم شریک آمریکا هستند گروههایی که در بحران آفرینی، تجاوز به اموال مردم، راهزنی حرفهای هستند و همه این اقدامات را با هدف زمین زدن حزب الله انجام میدهند عامل این بحران هستند. آمریکا در همه این مسائل نقش دارد، زیرا این رژیم از سالها پیش به شکل مستقیم پولهایی را برای بحران آفرینی در لبنان پرداخت میکند فلتمن و هیل از میلیاردها و صدها میلیون دلاری سخن میگفتند که به بهانههای مختلف از جمله تبلیغات و کمک به گروههای جامعه مدنی، سازمانهای به اصطلاح مردم نهاد و بعضا برای خرابکاری علیه بانکها و دیگر طرفها در لبنان پرداخت میکرده اند. همه این اقدامات تاثیرات مستقیم عملی در بحران آفرینی دارد.
عامل دوم: ساختار نظام لبنان است که یک ساختار فرقهای است؛ و این ساختار مشکل آفرین است یعنی هر راه حلی برای مسائل مطرح میشود ناگزیر نیازمند اجماع ملی و توافق میان طرفهای مختلف است؛ و خود همین باعث مشکلات فراوانی میشود. این ساختار خودش فساد آفرین هم هست.
عامل سوم: فقدان طرحها و برنامههای اقتصادی و اجتماعی در لبنان برای نجات کشور از مشکلات کنونی است. وقتی اقتصاد رانتی و غیرمولد باشد و وقتی به جای صادرات بر واردات متمرکز باشیم و وقتی به صنعت و کشاورزی اهمیت داده نمیشود و صحنه برای تجارت و گردشگری و مسائل این چنینی خالی میشود موجب همین مشکلات اقتصادی میشود. اکنون این مشکلات انباشته و به انفجار کنونی منجر شده است. ما به عنوان حزب الله در مقابل این وضع مسئولیت داریم ما در دو موضع مسئولیت داریم نخست این که ما هم بخشی از این کشور هستیم بنابراین به عنوان بخشی از این جامعه و کشور احساس مسئولیت میکنیم. دوم: با توجه به این که ما یک حزب پیشرو و با سابقه طولانی، دارای پایگاه گسترده مردمی هستیم و همیشه اعلام کرده ایم که حاضریم در خدمت مردم باشیم و به آنها کمک کنیم بنابراین در این زمینهها نیز مسئولیت به دوش ما هست و باید کمک کنیم.
حالا در هر دو زمینه چه باید بکنیم. اولا این که ما در چارچوب دولت قدرت زیادی برای به حرکت واداشتن دولت نداریم، چون یکی از ۱۰ ـ ۱۲ حزب و گروهی هستیم که در دولت نقش دارند لذا به تنهایی نمیتوانیم کاری کنیم و فقط به اندازه جایگاهی که در دولت و کابینه و مجلس داریم میتوانیم نقش آفرین باشیم. ولی نمیتوانیم در کل مجموعه تاثیر گذار باشیم. اما در بعد دوم که مسئولیت ما در مقابل مردم است. دین ما به ما میگوید باید به فقرا، مساکین، یتیمان و مردم بیچاره کمک کنیم این دین و اعتقاد ماست بنابراین تمام تلاش خود را میکنیم تا از هر آنچه در توان داریم از اموالی که از خمس و وجوهات شرعی و سایر درآمدها در اختیار داریم و همچنین از کمکهایی که از افراد متمول و ثروتمند جمع میکنیم و از همه امکانات برای کمک به مردم و فقرا استفاده کنیم تا اندکی از مشکلات مردم کم کنیم. اما مردم باید این واقعیت را بدانند که ما به تنهایی مسئول این وضع موجود نیستیم و ما به تنهایی قادر نیستیم همه مشکلات کشور را حل کنیم یا حتی همه مشکلات طایفه خود را حل و فصل کنیم، چون وقتی از دولت سخن میگوییم در واقع از سیاستهای اقتصادی و کمکهای اجتماعی، تضمینها و .. سخن میگوییم. همه اینها کار دولت است نه یک گروه یا حزب.
ما هر آنچه در توان داریم انجام میدهیم، ولی توان ما بیش از این که انجام میدهیم نیست؛ لذا مردم باید توجه داشته باشند که حزب الله قاصر است نه مقصر.