در این مقاله اقدامات اشغالگران آمریکا برضد گروههای افغانستانی بررسی و تشریح شده است که چطور آمریکاییها برای دستیابی به منافع خود دست به هر کاری میزنند.
مقدمه
آمریکاییها از ابتدای هجوم به افغانستان، اقدام به پایه گذاری جریان لیبرال کردند. آنها در مقاطع مختلف اقدام به بازنشسته کردن فرماندهان جهادی کردند و در سطوح بالاتر، مجاهدین را از مناصب دولتی حذف کردند. اشغالگران آمریکایی پس از هجوم به افغانستان، برای کنترل و مدیریت مجاهدین و رهبران جهادی، ابتدا دست به یک عملیات روانی زدند و با «جنگ سالار» خطاب کردن آنها، اقدام به ترور شخصیتی مجاهدین کردند. این کار با هدف منزوی کردن نیروهای جهادی صورت گرفت، انزوای سیاسی سران مجاهدین، موجب انشعاباتی در میان آنها گردید. در گام بعدی، آمریکایی ها، برخی از رهبران جهادی افغانستان را حذف فیزیکی و ترور کردند. در حقیقت، سرکوبِ هر نوع توان خارج از حکومت مورد نظر آمریکا، راهبرد اصلی واشنگتن در افغانستان است. آنچه که از برآیند تحولات افغانستان بر میآید، مدیریت و کنترل جریان جهادی توسط تیم اشرف غنی و حامیان بین المللی او با محوریت آمریکا صورت میگیرد.
چشم انداز قدرت
مهم ترین مسئله مطرح شده درخصوص تعهدات آمریکا در توافقنامه صلح با طالبان، بحث خروج نیروهای خارجی است. اما بایستی در نظر داشت خروج مطرح شده در این سند، با مفهوم خروجی که بسیاری به آن باور دارند، متفاوت است. بسیار ساده انگارانه است که بپذیریم آمریکا پس از هزینه های مالی و جانی که در جنگ افغانستان متحمل شده است، اکنون می خواهد به معنای واقعی از این کشور خارج شود. طالبان همواره نشان داده است که از اهمیت کمکهای آمریکا به افغانستان آگاه است، لذا برای ادامه ارسال این کمک ها در پی خروج همه نیروهای آمریکایی از افغانستان نخواهد بود.
پس از برگزاری مذاکرات طالبان و سایر طرف های افغانی، چنانچه طالبان موفق شوند حاکمیت خود را تثبیت کنند، همان نظریه قدیمی که پشتونها اجازه نمیدهند سایر اقوام، حاکم افغانستان باشند، تحقق خواهد یافت. در چنین شرایطی بالطبع طالب یا همان پشتون با دیدگاههای انحصاری که دارد میتواند حکومت افغانستان را به دست بگیرد. بنابراین، امضای توافق صلح میان آمریکا و طالبان لزوماً به معنای پایان خشونت و ناامنی در افغانستان نخواهد بود؛ چرا که درخصوص مهم ترین معضل افغانستان، یعنی اختلافات سیاسی داخلی و نبود اجماع ملی راهکاری عملی ارائه نشده است بلکه اولویت را بر تأمین منافع ملی آمریکا و طالبان قرار داده است.
دولت افغانستان به عنوان یکی از اصلیترین بازیگران داخلی افغانستان همواره بر این امر تأکید کرده است که جنگ راهکار ایجاد صلح و امنیت در افغانستان نیست و به همین علت بر مذاکره با طالبان تأکید و امتیازاتی نیز به طالبان داده شده که آزادی زندانیان طالب به بهانههای مختلف ازجمله این امتیازات بوده است. دولت اشرف غنی که از نحوه به سرانجام رسیدن توافق صلح آمریکا و طالبان و محتوای آن چندان دل خوشی از دولت ترامپ نداشت، با روی کار آمدن جو بایدن در کاخ سفید امیدوار است این روند تغییر یابد. دولت کابل تلاش میکند با توجه به رویکرد ادعایی دموکراتها درخصوص موضوعات حقوق بشری، زمینه تجدید نظر در برخی از مفاد توافق نامه در راستای منافع دولت کابل را فراهم کند.
احزاب افغانستان با نوع حکومت داری و قوم گرایی متعصبانه اشرف غنی مشکل دارند. در طول دوره ۵ ساله حکومت وحدت ملی، نه تنها ناامنیها از جنوب به شمال افغانستان گسترش یافت، بلکه گروه تروریستی تکفیری داعش نیز بر مشکلات امنیتی افغانستان افزود و عملاً بحران در افغانستان فراگیر شده است. احزاب به ویژه جبهه متحد شمال سابق یعنی تاجیکها، ازبکها و شیعیان هزاره ادامه این وضعیت را به نفع خود نمیدانند. آنها با اصل مذاکره با طالبان مسئلهای ندارند به شرطی که احزاب مذکور در روند جزئیات مذاکرات و توافقات احتمالی قرار گیرند.
همه کشورهای آسیای مرکزی، چین، روسیه، ایران و حتی هند، خواهان صلح و ثبات در افغانستان هستند و به همین علت رویکرد ایجابی و کمک کننده به روند صلح افغانستان دارند. البته ایران، روسیه، چین و هند بر این باورند که روند صلح باید با مدیریت افغانها باشد و این طور نباشد که در مذاکرات، دولت قانونی افغانستان نادیده گرفته شود و موجب تمامیت طلبی گروه طالبان گردد، بلکه همه گروهها برحسب وزن و جایگاه شان باید در قدرت سهیم باشند.
آمریکا در دوره ترامپ تلاش کرد خود را از جنگ پرهزینه و فرسایشی با طالبان برهاند و حتی حاضر شد برای حفظ پایگاههای دائمی خود، دستاوردهای چندین ساله ازجمله دولت جدید افغانستان را قربانی معامله با گروه طالبان کند. آمریکا نشان داده است که به دنبال صلح واقعی در افغانستان نیست، بلکه میخواهد پس از توافق و مصالحه با رهبران طالبان، بخش ناراضی طالبان را ذیل پرچم داعش سازماندهی کند. آمریکا از این طریق میکوشد قدرتهایی مانند روسیه، چین و ایران را به چالش بکشاند و تروریسم را در آسیای مرکزی گسترش دهد و شکستهای خود در سوریه و عراق را جبران کند.
میتوان چشم انداز جایگاه طالبان در عرصه حکمرانی آینده افغانستان را در قالب دو سناریوی کلی تبیین و تحلیل نمود که عبارتند از:
۱- حفظ نظام سیاسی موجود و حضور طالبان در حکومت مشارکتی.
۲- تغییر نظام سیاسی موجود.
براساس سناریوی اول، حکمرانی آینده افغانستان به گونهای خواهد بود که منافع چهار بازیگر اصلی یعنی طالبان، آمریکا، دولت افغانستان و البته پاکستان در قالب حفظ نظام سیاسی موجود تأمین خواهد شد. در این صورت طالبان از خواسته اصلی خود یعنی احیای امارت اسلامی کوتاه خواهد آمد و با کنار گذاشتن اولویت اول خود یعنی قبضه کامل قدرت، اولویت دوم که مشارکت در قدرت است را میپذیرد. ایالات متحده همچنان در کنار دولت افغانستان کما فی السابق قرار خواهد داشت.
بر این اساس، مذاکرات بین الافغانی همانند مذاکرات قبلی میان طالبان و آمریکا، دچار کش و قوسهای زیادی خواهد بود تا اینکه طالبان وادار شوند با گرفتن امتیازاتی در داخل دولت افغانستان جذب شوند.
آمریکا با خارج ساختن نیروهایش از افغانستان و کاستن هزینههای موجود، تنها ناظر وضعیت افغانستان و مذاکرات میان دولت افغانستان و طالبان خواهد بود. حتی اگر مذاکرات سالها به طول بیانجامد و در داخل افغانستان همچنان وضعیت نیمه جنگی میان طالبان و دولت افغانستان حاکم باشد، برای ایالات متحده تفاوتی نخواهد داشت؛ بنابراین مرحله دوم جنگ و صلح افغانستان که مشخصاً میان دولت افغانستان و طالبان مستقیماً انجام میشود، شاید سالها طول بکشد.
طبق سناریوی دوم، طالبان از موضوع مشارکت در قدرت استقبال نخواهند کرد چرا که درصدد تغییر نظام سیاسی موجود است. براساس این سناریو، با توجه به ایدئولوژی تمامیت خواه طالبان و قدرت این گروه، قانون اساسی افغانستان طبق خواستههای طالبان و غرب تغییر خواهد کرد. بر این اساس، در مذاکرات بین الافغانی اگر تیم مذاکره کننده از جانب دولت افغانستان، درباره ادغام طالبان در دولت فعلی بحث کند، مذاکرات بلافاصله از جانب این گروه قطع خواهد شد. در قالب سناریوی دوم، تغییر نظام سیاسی موجود افغانستان از جانب آمریکا نیز مورد حمایت قرار خواهد گرفت.
اساساً آنچه تحت عنوان مذاکرات صلح مطرح و پیگیری شده است، همان «استراتژی آمریکاییها برای تغییر نظام سیاسی در افغانستان» است. پدیده ای به نام جمهوری اسلامی افغانستان به زیان آمریکا است؛ لذا درخصوص تغییر رژیم در افغانستان، اجماعی آمریکایی زیر پرچم مذاکرات صلح شکل گرفته است. طالبان و آمریکا هر دو به دنبال تغییر نظام سیاسی هستند. توافق بین طالبان و آمریکا نشان داد که آمریکا حاکمیت طالبان را پذیرفته است. طالبان هم به آمریکا این اطمینان را داده است که ما منافع واشنگتن را در افغانستان به خطر نمیاندازیم و اجازه نمیدهیم هیچ گروه تروریستی علیه آمریکا در افغانستان اقدام کند، هر چند که طالبان بر طبل خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان میکوبد؛ ولی این امکان وجود دارد که در آینده منافع طالبان ایجاب کند که به آمریکا اجازه دهد تا در افغانستان پایگاه داشته باشد؛ لذا آمریکا و طالبان منافع یکدیگر را به رسمیت شناخته و با هم به توافق رسیدهاند.
نویسنده: محمد روحی کارشناس منطقه شرق آسیا