تجربه شکست نظامی امریکا در منطقه, این کشور و متحدانش را به رویکرد برانگیختن سرمایه اجتماعی محور مقاومت در عراق و لبنان علیه این محور منتقل کرده است.
امروزه در کنار سرمایه های انسانی، اقتصادی، سرمایه دیگری بنام سرمایه اجتماعی نیز تعریف شده است که این مفهوم به پیوند ها و ارتباطات میان اعضای یک جامعه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود.
حسن نیت، دوستی، حس همدردی و مراودات اجتماعی بین گروهی از افراد یا خانوادهها که یک واحد اجتماعی را تشکیل میدهند انباشتی از سرمایه اجتماعی به وجود می آورند که علاوه بر برآوردن کردن نیازهای شخصی میتواند کل اجتماع را از همکاری اجزاءش منتفع نماید.
این انباشت سرمایه اجتماعی در لبنان در جریان شکل گیری مقاومت حزب الله در برابر تهدید رژیم صهیونیستی منجر به عقب نشینی این رژیم از جنوب لبنان و مصون ماندن این کشور از تکرار توسعه طلبی صهیونیست ها شد.
در عراق هم در جریان اشغال این کشور و تولید گروههای تروریستی چون داعش, تبلور این سرمایه اجتماعی با فتوای مرجعیت در شکل گیری حشدالشعبی نمایان و این سرمایه عظیم موفق شد گروه تروریستی داعش را شکست دهد و در برابر نقض مکرر حاکمیت عراق از سوی اشغالگران امریکایی با قدرت بر استیفای حاکمیت دولت و ملت عراق و اخراج اشغالگران تاکید نماید.
بر اساس همین سرمایه اجتماعی, پارلمان عراق هم بعد از اقدام ارتش امریکا در ترور سردار سلیمانی و ابومهد المهندس, اخراج فوری اشغالگران امریکایی را به تصویب رساند ودولت بغداد را موظف کرد که هر چه فورا این مصوبه را اجرا نماید.
این رویدادها در حالی بود که امریکا که با وجود هزینه های 7 تریلیون دلاری ( برخی نیز معتقدند حساب سازی شده است) نتوانسته بود به هیچ یک از اهداف خود در عراق وافغانستان دست یابد و از طرفی با تغییر اولویت ها قصد داشت که بر شرق آسیا و مهار چین وروسیه تمرکز کند.
آغاز خروج نظامیان امریکایی از افغانستان طلیعه این تغییر پارادایمی محسوب می شد اما با این حال کاهش حضور نظامی به معنای ترک منطقه بطور کامل نیست چرا که متحدان امریکا نظیر رژیم صهیونیستی و عربستان این نگرانی را ابراز می کردند که در خلا, قدرت در منطقه, محور مقاومت با اتکا به سرمایه اجتماعی که دارد آن را پر خواهد کرد.
بر این اساس دولت امریکا با وجود مصوبه پارلمان عراق با رویکرد وقت کشی سعی کرده است نیروهای خود را در عراق حفظ نماید تا راهی را که از طریق نظامی در آن شکست خورده است به طریق دیگر محقق نماید.
بررسی محتوای مواضع سیاسی ورسانه ای امریکا و متحدانش نشان می د هد که این رویکرد جدید امریکا جدا کردن سرمایه اجتماعی مقاومت از مقاومت و بکار گرفتن آن علیه مقاومت است.
اگر به حوادثی که پس از به قدرت رسیدن عادل عبدالمهدی و تلاش اوبرای انعقاد قرادادهای اقتصادی با چین نگریسته شود می بینیم که از همان زمان این رویکرد با به میدان آوردن جوکرها و هجمه عظیم رسانه ای محور امریکایی, صهیونیستی وسعودی علیه حدالشعبی آغاز شد و امریکا که این نیرو را مانع اجرای طرح هایش می دانست تلاش کرد آن را نیروهای شبه نظامی وابسته به ایران معرفی کند که زمین عراق را به به نیابت از ایران به میدان جنگ با امریکا تبدیل کرده است و تگناهای اقتصادی را به فعالیت های این گروه نسبت دهد. آن هم در حالیکه پس از 20 سال از اشغال عراق هنوز شرکت های امریکایی با وجود اینکه دستشان در عراق باز بود نتوانسته اند مشکل برق این کشور را رفع نمایند.
تردیدی وجود ندارد که امریکا و متحدانش مایل نیستند در عراق دولت مستقلی شکل گیرد که مایل نباشد رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد و با محور مستقل مقاومت همکاری نماید از طرفی امکان رویکرد نظامی برای تحمیل اراده اشغالگران در عراق نیز وجود ندارد بنابر این تنها راه باقی مانده برای امریکا این بود که به کمک متحدانش با حفظ نظامیان خود در عراق تدابیری را به اجرابگذارد که سرمایه اجتماعی جریان های مستقل و آزادیخواه عراق به یک عنصر ضد استقلال تبدیل شود و در جهت منافع امریکا به حرکت در آید.
از این رو با وجود مصوبه پارلمان عراق , دولت امریکا همچنان از خارج کردن نظامیان خود از این کشور تعلل می کند و به نظر می رسد سعی دارد تا زمان برگزاری انتخابات پارلمانی عراق در اکتبر سال جاری , بسترهایی را فراهم آورد که چهره هایی به پارلمان راه یابند که همسو با این کشور باشند.
در این مسیر اقداماتی نیز تاکنون انجام شده که یکی از آنها تغییر قانون انتخابات عراق است, بگونه ای که جایگاه فهرست های سیاسی در آن تضعیف شود. بیبیسی فارسی قانون جدید را قانونی می داند که رای مستقیم به نامزدها را جایگزین رای به فهرست اعلامی از طرف احزاب میکند.
بی بی سی مخالفان این قانون را ائتلاف فتح و فهرست دولت قانون می داند که از نیروهای بسیج مردمی حمایت می کنند. روش است که هدف از تغییر قانون انتخابات و ماندن نظامیان امریکایی در عراق هزینه کردن برای آرودن چهره هایی به پارلمان است که همچون ائتلاف فتح و دولت قانون در پی اخراج اشغالگران امریکایی نباشند.
از دیگر طرح های دولت امریکا برای تغییر ترکیب سیاسی عراق به نفع خود به شکست کشاندن فرآیند سیاسی در این کشور از طریق ایجاد هرج ومرج و تعویق انتخابات و اختلاف افکنی میان جریانات شیعی است تا همچنان دولت کاظمی که متهم است در اجرای مصوبه اخراج اشغالگران کوتاهی می کند بر سر قدرت باقی بماند. در روزهای اخیر تحریم انتخابات از سوی مقتدی صدر یکی از اتفاقاتی است که از دست های پشت پرده برای اختلاف افکنی میان شیعیان حکایت می کند.
باز گذاشتن دست داعش در هدف قراردادن دکل های برق آن هم در فصل تابستان وگرمای شدید عراق و شوراندن مردم علیه حشدالشعبی با این ادعا که شرکت های خارجی به دلیل فعالیت این گروه حاضر به سرمایه گذاری در عراق نیستند از دیگر رویکردهایی است که در دستور کار محور امریکاو متحدانش قرار گرفته است.
مصاحبه "دانا استراول" دستیار معاون وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه،با شبکه الحره که روز یکشنبه 27 تیرماه پخش شد دقیقا یک نمونه آشکار از این رویکرد است.
استراول به الحره می گوید آنچه آمریکا تمایل دارد انجام دهد، تلاش برای ایجاد شبکه بزرگ به منظور تحقق شماری از اهداف و منافع مشترک است.
استراول می افزاید: ”مهمترین چالش هایی که امروز این اهداف با آنها روبروست، ایران و حمایت آن از تروریسم در منطقه توسط عوامل نیابتی و شبه نظامیان وابسته به آن است. آنها نه فقط به نیروهای آمریکایی، بلکه به متحدان و شرکای واشنگتن در خاورمیانه حمله می کنند. با این همکاری مشترک خواهیم توانست، حمایت ایران از تروریسم و نیز دیگر گروهای تروریستی را ناکام بگذاریم.“
این مقام پنتاگون ادعا می کند: ”اولین و مهمترین چیز برای مردم در خاورمیانه و عراق آن است که بدانند ما راهبرد کامل دولتی داریم که بر دیپلماسی تاکید و از دولت و ملت عراق حمایت می کند تا خواسته هایشان را محقق کنند که از جمله آنها از بین بردن گروه های تروریستی است. نیروهای آمریکایی فقط بر اساس درخواست دولت عراق در این کشور برای مبارزه با داعش، حضور دارند. ما با ارائه خدمات مستشاری و هماهنگی از نزدیک، این کار را انجام می دهیم. نیروهای آمریکایی در پایگاه های نظامی عراق حضور دارند تا به نیروهای مسلح این کشور، مشورت بدهند. اما بزرگترین و تنها تهدید برای توانایی های ما برای نابود کردن داعش، شبه نظامیان مورد حمایت ایران است که به ما حمله می کنند.“
سرهنگ پیتر منصور کارشناس نظامی آمریکا در اوهایو نیز در مصاحبه با شبکه الحره، مدعی می شود مهمترین مسئله ایران است. ما می دانیم که مبارزه با گروه های تروریستی مانند داعش و القاعده آسانتر است. اما زمانی که با گروه های شبه نظامی وابسته به ایران روبرو می شویم، شرایط متفاوت است. عده ای آنها را جنگجویان صلح توصیف می کنند و عده ای آنها را تروریست می دانند. ما در لبنان و عراق شاهد حضور آنها هستیم.
سرهنگ پیتر منصور در ادامه می گوید نیروهای ما برای کمک به ارتش و دولت عراق در مبارزه با داعش در آنجا حضور دارند و طرحی برای خروج کامل نیروهای آمریکایی وجود ندارد. نیروهای مسلح آمریکا، دستاوردهای مثبتی بزرگی در عراق در مبارزه با داعش و پوشش هوایی و ارائه گزارش های اطلاعاتی داشته اند. این عراقیها هستند که تصمیم می گیرند به حمایت آمریکا نیاز دارند یا اینکه خواست تهران را محقق و آمریکا را به خروج از عراق وادار کنند.
در لبنان نیز دقیقا همین رویکرد با اعمال محاصره اقتصادی لبنان و جلوگیری از تشکیل دولت فراگیر به بهانه حضور مقاومت حزب الله در دولت پیگیری می شود و در این میان سفیر امریکا در بیروت نقش میدانی را بازی می کند و و در پشت صحنه عربستان وفرانسه از دیگر بازیگردانان این سناریو هستند.
در حالیکه بر اثر تحریم های دولت امریکا اوضاع اقتصادی لبنان وخیم شده و دست هایی از باز شدن گره مشکلات اقتصادی این کشور جلوگیری می کند که در این میان می توان به مخالفت با پیشنهاد دبیر کل حزب الله به ارتباط با چین اشاره کرد کریس مورفی سناتور دمکرات امریکایی از دولت امریکا می خواهد تا از کمک های ادعایی امریکا به لبنان به عنوان اهرم فشار برای تغییرات مطابق خواسته هایشان در این کشور استفاده شود.
این در حالی است که حتی صهیونیست ها نیز دست بکار شده اند و روزنامه صهیونیستی جروزالم پست می نویسد : لبنان کشوری با پتانسیل فراوان برای گردشگری، تجارت و اقتصاد است آنچه اتفاق میافتد به سبب حزب الله یک تراژدی است. ما دوبار یک بار پس از انفجار در بیروت و بار دوم چند هفته قبل کمک های خود را به لبنان پیشنهاد کرده ایم.
تایمز آو اسرائیل نیز ادعای نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی را بازتاب می هد که می گوید حزب الله به دستور ایران کار می کند و مردم لبنان و آینده آنها را در معرض خطر قرار می دهد.
معاریو نیز برای اینکه میان مثلث مقاومت, ارتش وملت لبنان شکاف ایجاد نماید می نویسد: اوضاع به حدی وخیم شده است که فرمانده ارتش لبنان ماهانه 677 دلار دریافت می کند، در حالی که حقوق پایین ترین عضو حزب الله بیش از 500 دلار است. پیش از بحران اقتصادی، حقوق ماهانه ژنرال های عالی رتبه در ارتش لبنان به چهار تا شش هزار دلار می رسید.
النشره نیز سخنان ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بازتاب می دهد که می گوید: حزب الله، لبنان و لبنانی ها را به نفع خود و اربابانش به بازی گرفته است.
این در حالی است که بر اساس گزارش شبکه تلویزیونی الجدید سعد حریری نیز پس از کناره گیری از تشکیل دولت در مصاحبه با این شبکه می گوید: حزب الله از دهه 90 میلادی تا کنون با هر گونه ایجاد اصلاحات در امور مخالف بوده است.
حریری می افزاید در حال حاضر مشکل اصلی لبنان, ائتلاف میشل عون با حزب الله است. تا میان جریان متحد حزب الله با مقاومت اختلاف بیاندازد شبیه اقداماتی که در عراق به منظور جدا کردن مقتدی صدر از دیگر جریانات شیعی صورت می گیرد.
حریری در ادامه نیز برای اینکه وانمود کند این حزب الله است که مقصر چنین وضعیت اقتصادی است و اگر از گردونه قدرت خارج شود کمک های خارجی به لبنان خواهد رسید می گوید عربستان فقط به ما کمک کرده و هیچ سلاحی به ما نداده است. این کشور در بین لبنانی ها تفرقه افکنی نکرده است. عربستان فقط با حزب الله مشکل دارد و هیچ مشکلی با نبیه بری, سلیمان فرنجیه, طلال ارسلان و ولید جنبلاط ندارد.
اما آیا واقعا حزب الله در لبنان مقصر اوضاع اقتصادی است یا اینکه دلیل هدف قراردادن مقاومت آنچه است که روزنامه رای الیوم به آن اشاره کرده است .
این روزنامه می نویسد علت واقعی، (هدف قرار دادن) زرادخانه موشکی حزب الله به نفع اسرائیل، تحقق خواسته های تل آویو برای برخوردار بودن از امنیت و ثبات و رسیدن به سهمیه بیشتری از ذخایر نفت و گاز لبنان در دریای مدیترانه از طریق تحمیل نقشه های رژیم اشغالگر برای ترسیم مرزهای مشترک است.
-----------------------------------------------
رضا محمدمراد