ترور رئیس جمهور هائیتی باعث بروز موجی از انتقادهای شدید از رویکرد واشنگتن و دخالتهای آمریکا در این کشور آمریکای لاتین شده است به طوری که هائیتی این روزها در بحبوحه ناآرامیهای داخلی و سیاسی به سر می برد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ روزنامه «میامی جرالد» روز چهارشنبه در گزارشی درباره ترور «ژوونل موئیز» رئیس جمهور هائیتی اذعان کرد که یکی از مهاجمان به زبان انگلیسی صحبت میکرد این فرد مهاجم میگوید که «اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا این عملیات را برگزار میکند و از همه میخواهد که در جای خود بایستند».
اما یک مقام اداره مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده خبر مربوط به دست داشتن و همکاری این سازمان در حمله به محل زندگی رئیس جمهور هائیتی را رد میکند. این منبع دولتی در گفتگو با روزنامه میامی جرالد مدعی شد که «این افراد مزدور بودند».
«لئون چارلز» مدیرکل پلیس ملی هائیتی با اشاره به اینکه یک واحد کماندویی کاملا مسلح ، ۲۸ نفره شامل ۲۶ کلمبیایی و ۲ آمریکایی عملیات ترور «ژوونل موئیز» را اجرا کردند، خاطرنشان کرد که از کل این مهاجمان دو آمریکایی و ۱۵ کلمبیایی دستگیر شده، سه کلمبیایی دیگر کشته شده و هشت کلمبیایی مظنون دیگر تحت تعقیب هستند.
در حالی چهار روز از ترور رئیس جمهور هائیتی که نشانه های از دخالت های آمریکایی ها در این ترور به دست آمده است، می گذرد که مقامات هائیتی از آمریکا و سازمان ملل متحد خواستند تا برای محافظت از زیرساختهای حیاتی و مکانهای استراتژیک هائیتی به کمک آنها بیایند.
در همین حال، ایالات متحده با درخواست هائیتی برای اعزام نیروهای نظامی با هدف برقراری امنیت زیرساختهای حیاتی و مهم مخالفت کرده است، یک مقام ارشد دولت آمریکا گفت: در شرایط کنونی هیچ طرح و برنامهای برای تامین کمک نظامی از سوی ایالات متحده وجود ندارد. هدف دیگر «کلود ژوزف» نخست وزیر موقت هائیتی از ارسال این نامه به آمریکا، تامین امنیت انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی هائیتی بوده که قرار است ۲۶ سپتامبر برگزار شود.
دلایل اهمیت هائیتی برای آمریکا
پس از اینکه زلزله سهمگین ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ در پروتوپرنس پایتخت هائیتی و برخی دیگر از نقاط این کشور کوچک را ویران کرد و صدها هزار نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت، گروههای مختلف امداد و نجات از کشورهای مختلف به این کشور مصیبت زده سرازیر شدند تا شاید کمکی به بازماندگان این بلای طبیعی داشته باشند.
در این میان آمریکا به بهانه ایجاد امنیت و آرامش گروههای مختلف نظامی به هائیتی اعزام کرد. در عصر حاضر بر خلاف گذشته اهمیت کشورها نه به جمعیت است و نه به مساحت. بلکه اهمیت کشورها به موقعیت استراتژیک و نقش منطقهای و فرا منطقهای آنهاست.هائیتی گرچه کشوری کوچک است که شاید در نقشه نیز به سختی قابل رویت باشد، ولی در منطقه استراتژیک دریای کارائیب قرار دارد و استقرار نیروهای نظامی آمریکا در این جزیره قدرت عملیات ارتش آمریکا را افزایش میدهد. بعبارتی میتوان گفت هائیتی در کارائیب همچون تنگه هرمز در خلیج فارس است.
از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد آمریکائیها از جنگ جهانی دوم بدین سو در صدد حفظ نفوذ نظامی خود در سرار جهان هستند. به هیمن دلیل در اوکیناوای ژاپن، آسیای جنوب شرقی، قفقاز و نقاطی دیگر از جهان پایگاههای نظامی ایجاد کردند. ایالات متحده آمریکا به بهانه نظم نوین جهانی همواره بدنبال ایجاد موقعیتهای نظامی و امنیتی در تمام نقاط جهان بوده است.
این رویکرد در زمان اوباما هم حاکم بود، جو بایدن هم این سیاست را ادامه میدهد. نکته بعدی به آمریکای لاتین بر میگردد. آمریکا با درگیر شدن در جنگ عراق و افغانستان عملا از آمریکای لاتین غافل شد، به همین دلیل حکومتهای چپ گرا در برخی از این کشورها مانند ونزوئلا و بولیوی روی کار آمد.
یکی از سیاست های آمریکا در دروان باراک اوباما بازگشت به آمریکای لاتین بود به همین دلیل شما میبینید در این دوران بحث استقرار نیروهی نظامی آمریکا در کلمبیا مطرح میشود و یا بعد از کودتای نظامی در هندوراس و کشمکشهای بسیار موضوع با استقرار نظامیان آمریکا در این کشور خاتمه مییابد. زلزله نیز این فرصت طلایی را به آمریکا داد تا نیروهای نظامی خود را در هائیتی مستقر کند. بدین ترتیب آمریکایی ها تلاش می کنند به مرور حکومتهای همسوی با سیاست های خودشان در آمریکای لاتین روی کار بیاورند.
ماجرای ترور رئیس جمهور هائیتی
اگرچه تمام جوانبِ ماجرای پیچیدۀ ترور رئیس جمهور ۵۳ ساله هائیتی روشن نیست، اما مهمترین نکات دربارۀ آنکه بر این کشور جزیرهایِ واقع در دریای کارائیب طی یک هفته اخیر گذشته، در ادامه ارائه میشود.
روز چهارشنبه ۱۶ تیرماه در ساعت ۱ بامداد به وقت محلی، یک گروه از کماندوهای مسلح به محل اقامت جوونل موئیز در پورتو پرنس، پایتخت هائیتی حمله کردند و او را کشته و همسرش را به شدت زخمی کردند.
به گفته منابع دولت هائیتی، آنها در پوشش اعضای آژانس «DEA» که یک آژانس مبارزه با مواد مخدر در ایالات متحده است، ظاهر شده بودند. در ویدئویی که از این حادثه در شبکههای اجتماعی در گردش است، صدای بیش از سی تیراندازی شنیده میشود.
با این حال به نظر میرسد که این عملیات ترور، بگونۀ شگفت آوری آسان بوده و حتی هیچ مورد از جراحت در میان افسران پلیسی که باید از رئیس جمهور محافظت میکردند نیز گزارش نشده است؛ رئیس جمهوری که محبوبیت چندانی در میان مردم کشورش نداشت.
رسانههای محلی به نقل از قاضی مسئول پرونده اعلام کردند که دوازده گلوله به بدن رئیس جمهور اصابت کرده است. «مارتین موئیز»، بانوی اول هائیتی که بشدت زخمی شده بود نیز قبل از اینکه با هواپیما به میامی منتقل شود، ابتدا در یک بیمارستان محلی تحت مداوا قرار گرفت.
«بوکیت ادموند»، سفیر هائیتی در ایالات متحده اعلام کرده است که رئیس جمهور این کشور در یک عملیات «کاملا برنامهریزی شده» توسط «قاتلانی حرفهای و مزدور» کشته شده است.او افزود که اعضای این گروه مسلح «خارجیهایی بودند که انگلیسی و اسپانیایی صحبت میکردند».تلویزیون هائیتی تصاویر چند تن از دستگیرشدگان همچنین گذرنامههای کلمبیایی آنها و اسلحههایشان را پخش کرد.
رئیس پلیس ملی هائیتی همچنین اعلام کرد که تاکنون شمار قابل توجهی از مجریان این ترور را دستگیر کردهاند و اکنون به دنبال یافتن طراحان اصلی این حمله هستند.
وزارت خارجه تایوان روز جمعه اعلام کرد ۱۱ مظنون تحت تعقیب در پروندۀ قتل جوونل موئیز، رئیس جمهور هائیتی، قبل از آنکه توسط پلیس دستگیر شوند، به داخل محوطۀ سفارت تایوان در پورتو پرنس نفوذ کرده بودند.
انتخاب رئیس دولت موقت در هائیتی
به دنبال ترور رئیس جمهور هائیتی، «جوزف لمبر» به عنوان رئیس دولت موقت این کشور انتخاب شد. لمبر به زودی و پس از رای اکثریت اعضای سنای هائیتی به انتخاب وی در روز جمعه، در پارلمان این کشور سوگند یاد خواهد کرد.
پیش از انتخاب رئیس دولت موقت، «کلود جوزف»، نخستوزیر موقت هائیتی مسئولیت اداره کشور را برعهده داشت. او به مدت دو هفته در کشور وضعیت اضطراری اعلام کرده بود و برای این مدت اختیارات بیشتری به قوه مجریه داده است.
با این حال در این باره یک «مشکل» جدی وجود دارد. جوونل موئیز دوشنبه گذشته یعنی دو روز قبل از کشته شدن، آریل هنری را که یک پزشک است را به مقام نخستوزیری گمارده و اعلام کرده بود که کلود جوزف «دیگر نخستوزیر نیست» و باید وظایف پیشین خود را به عنوان وزیر خارجه از سر بگیرد.
بر این اساس آریل هنری خود را نخستوزیر منصوب شده میداند؛ با این وجود اعلام کرده که آماده گفتگو و همفکری است.در پی ترور رئیس جمهور هائیتی، بیشتر احزاب سیاسی مخالف دولت در این کشور کلود جوزف را به تصرف غیرقانونی قدرت متهم کردند.
با این وجود «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه آمریکا روز چهارشنبه با کلود جوزف بصورت تلفنی گفتگو کرد و مقابل رسانهها نیز دقیقا اعلام کرد که با «نخستوزیر موقت هائیتی» گفتگو کرده است. واشنگتن همچنین از هائیتی خواست تا انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری را که برای پایان سال ۲۰۲۱ میلادی برنامهریزی شده، برگزار کنند.
وضعیت امنیتی حاکم بر هائیتی
از روز پنجشنبه همه فعالیتها در هائیتی، از پایتخت تا دیگر شهرهای مهم آن متوقف بود و فرودگاه، فروشگاهها، بانکها، پمپ بنزینها و مشاغل کوچک تعطیل بودند. جمهوری دومنیکن در همسایگی این کشور نیز روز چهارشنبه مرز ۳۸۰ کیلومتری خود را با هائیتی بست و سطح امنیت را در این منطقه افزایش داد.
با گذشت چهار روز از ترور رییسجمهور هائیتی خیابانهای پایتخت که در حالت عادی همیشه شلوغ و پرترافیک بودند، کاملا خالی شده و بسیاری از مغازهها تعطیل هستند. بسیاری از مردم ترس از وقوع جنگ داخلی دارند.
براساس اصل (۱۵۹) قانون اساسی کشور هائیتی، در صورت غیبت یا ناتوانی موقت رئیس جمهور یا به درخواست وی، شورای وزیران تحت ریاست نخست وزیر مسئولیت اجرای قوانین را بر عهده خواهد داشت.
اما مساله اساسی اینجاست که پس از قتل رئیس جمهوری هائیتی، دو نخست وزیر مدعی حکمرانی کشور شدند! نخست «آریل هانری» که دو روز پیش از این حادثه به سمت نخست وزیری منصوب شده است، اگرچه در زمان حادثه هنوز به طور رسمی آغاز به کار نکرده بود. دیگری، «کلود ژوزف»، نخست وزیر موقت، که متعاقب ترور جوونل موئیز اعلام حکومت نظامی کرد.
جامعه بین المللی بلافاصله پس از وقوع این ترور ابراز نگرانی کرد. پاپ و دبیر کل سازمان ملل این عمل «شنیع» را محکوم کرده و اتحادیه اروپا درباره موج خشونتها در این کشور هشدار داده است. با توجه به تابعیت خارجی گروههای تروریستی، جامعه بین المللی باید تلاش کند اوضاع داخلی هائیتی بدون کوچکترین مداخله بین المللی و بدون پدیدآمدن هرگونه تنشی به صورت مسالمت آمیز حل و فصل شود.بدیهی است در صورت بروز درگیری و ناامنی که صلح و امنیت بین المللی را خدشه دار سازد، شورای امنیت سازمان ملل متحد باید مداخله کرده و شرایط را به وضعیت عادی بازگرداند.
تلاشهای دولت آمریکا برای سرکوب جنبشهای مردمی در هائیتی
بررسی رویدادهای کشور هائیتی نشان میدهد که آمریکا به ویژه در دو دهه اخیر، برای تحت سلطه درآوردن و مخصوصاً از بین بردن جنبش طرفداران آریستید رئیس جمهوری منتخب هائیتی اقدامات گستردهای انجام داده است. در برنامه امروز در این باره سخن خواهیم گفت.
هائیتی کشوری کوچک با حدود ۲۸ هزار کیلومتر مربع مساحت در قلب دریای کارائیب، یعنی یکی از زیباترین مناطق جهان قرار دارد. پس از سالها حضور امریکا در هائیتی، این کشور اکنون از فقیرترین کشورهای نیمکره غربی است و پس از سومالی و افغانستان، سومین کشور فقیر جهان به شمار میآید. هائیتی براساس شاخص توسعه انسانی میان ۱۸۲ کشور در رده ۱۴۹ قرار دارد، امید به زندگی در بین زنان و مردان ۵۳ سال است و ۷۸ درصد مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند. ۹۵ درصد از حدود ده میلیون جمعیت هائیتی، سیاهپوستند.
هائیتی نخستین کشوری است که در آن بردگان آزاد شدند و نخستین جمهوری در جهان است که رهبران آن سیاهپوست بودند. این کشور از زمان استقلال در سال ۱۸٠۴، همیشه هدف سیاستهای نژاد پرستانه و غارت گرانه قدرتهای بزرگ، مخصوصاً امریکا و فرانسه بوده است. این سلطه گران از اولین روزهای استقلال هائیتی، این کشور کوچک انقلابی را در محاصره اقتصادی بی رحمانهای قرار دادند. هائیتی برای شکستن آن محاصره، در سال ۱۸۲۵ ناگزیر شد به تاوان آزادی بردگان که دولت ظاهراً "متمدن" آن زمان فرانسه، آنها را دارایی برده داران و آزادی شان را تجاوز به حریم مالکیت خصوصی تلقی میکرد، غرامت بپردازد. پرداخت این غرامت، مصیبتی بود که مردم هائیتی را به بدهکارترین ملت جهان تبدیل کرد.
از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۶، هائیتی تحت حکومت دو دیکتاتور دستنشانده غرب قرار داشت. دیکتاتوری "فرانکوئیس دوالیه" تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۱ و سپس دیکتاتوری پسر او "ژان فرانکوئیس دوالیه". خصوصیت شاخص رژیم دوالیهها، اتکای آنها به شبه نظامیان و جوخههای مرگ بود.
در دوران ژان فرانکوئیس، درهای اقتصاد هائیتی به روی سرمایهگذاری خارجی باز شد، به ویژه سرمایه گذاری در "صنایع سبک و تولید پوشاک" که کار طاقتفرسایی را به کارگران تحمیل میکرد. این اصلاحات اقتصادی به نام "برنامه آمریکایی" معروف شد. لغو تعرفه ورود محصولات کشاورزی از آمریکا، سبب نابودی کشاورزی و مهاجرت صدها هزار روستائی هائیتی به محلات فقیرنشین حومه شهرها شد. در شهرها نیز شرکتهای آمریکایی، چون "Kmart " و "دیزنی" با پرداخت مزدی پایین، این مهاجران را به بیگاری گرفتند. دژخیمان حکومت دیکتاتوری نیز با قتل و کشتار، ربودن و شکنجه فعالان و سازماندهندگان جنبش کارگری، پرداخت مزد در سطح اندک را تضمین میکردند.
فقر در هائیتی
از سال ۱۹۸۶ به بعد اما، جنبش مردمی در هائیتی علیه ظلم بیگانگان آغاز شد و در فوریه همان سال یک قیام تودهای که شورش بر سر مواد غذایی بود، آغاز شد و "دوالیه" را وادار به فرار کرد.
اعتراضات مردم هائیتی چنان قدرت گرفت که ارتش نتوانست آن را کنترل کند و در نتیجه نزدیک به ۲۰۰ سال پس از ایجاد کشور هائیتی، مردم این کشور توانستند در سال ۱۹۹۱ یک دولت دموکراتیک به رهبری "ژان برتراند آریستید" انتخاب کنند. رئیس جمهوری آریستید هشت ماه بعد در یک کودتای نظامی مورد حمایت آمریکا، سرنگون شد و آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) با استخدام نیروی شبه نظامی به نام "جبهه پیشرفت و ترقی هائیتی"، نابودی جنبش لاوالاس آریستید در هائیتی را در دستور کار قرار داد. سیا از فلوریدا به ارسال تجهیزات به رهبر این حزب پرداخت.
پس از کودتا، خدمات اساسی دولت به حالت تعلیق درآمد و رژیم نظامی، مناطقی مانند شهرک "سیته سولیل" (Cite Soleil) درحومه "پورتوپرنس" (پایتخت هائیتی) را هدف اقدامات سرکوبگرانه خود قرار داد. محله فقیر نشینی که جنبش لاوالاس (جنبش حامی آریستید) از حمایت عظیم مردمی برخوردار بود.
هنگامی که آریستید دوران تبعیدش را در آمریکا میگذراند، بیل کلینتون رئیس جمهوری وقت آمریکا، دو راه پیش پای او قرار داد: یا به صورت رئیسجمهوری مخلوع و ناتوان از جلوگیری از قتلعام فقرای هائیتی توسط ارتش، در تبعید باقی بماند و یا اینکه پس از قبول شرایط ارتش آمریکا و نسخههای نولیبرال پیشنهادی "صندوق بینالمللی پول" و "بانک جهانی"، به هائیتی باز گردد.
صندوق بین المللی پول در بخشی از برنامه پیشنهادی خود بر اینکه هائیتی باید قانون افزایش حداقل دستمزد را لغو کند، تاکید داشت. در حالی که نرخ تورم بیش از ۱۰ درصد بود و بدین ترتیب کارگران هائیتی بیشتر در گرداب فقر فرو میرفتند. از سوی دیگر برنامههای پیشنهادی، بیشتر به بخش کشاورزی هائیتی مربوط بود و این کشور را کاملا به وارد کردن مواد غذایی وابسته کرد. در حالی که هائیتی پیش از سال ۱۹۵۰، ۸۰ درصد مواد غذایی مورد نیاز خود را تولید میکرد. به طور طبیعی این وضعیت، هائیتی را در مقابل نوسانات جهانی بازار، کاملا خلع سلاح میکرد. در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، در اثر افزایش قیمتها بسیاری از مردم هائیتی عملا مجبور به خوردن خاک و گِل شدند، و در نتیجه شورشهای متعددی در این کشور روی داد.
ژان برتراند آریستید
آریستید علیرغم فشارها و محدودیتهای تحمیلی، پس از بازگشت به قدرت در سال ۲۰۰۰ اصلاحاتی را در هائیتی اجرا کرد که مهمترین آنها انحلال ارتش بود.
پس از کودتای دوم، نیروهای نظامی آمریکا، فرانسه و کانادا وارد هائیتی شدند. هدف آنان "استقرار نظم" در کشوری بود که در اثر خشونت نیروهای شبه نظامی به ویرانه تبدیل شده بود. تفنگداران دریاییآمریکا، آریستید را ربودند و از کشور خارج کردند و پورتوپرنس را عملا در اختیار نیروهای شبه نظامی گذاشتند. "جان ماکسول "، نویسنده معروف در مقالهای به این حقایق اشاره کرد و نوشت: "تفنگداران دریایی آمریکا گروهی بزهکار از همه نوع، از جانی گرفته تا متجاوزین به ناموس مردم را جمع و حفاظت کردند و در نهایت به آنها اجازه دادند وارد پایتخت هائیتی شوند. تفتگداران دریایی، دانشجویان را از دانشکده پزشکی که آریستید به کمک کوبا و استادان کوبایی تاسیس کرده بود، اخراج کردند. سپس در آن دانشکده اردو زدند و در شبیخونهای شبانه، فعالان حزب فانمی لاوالاس را که "چیمرز" - تروریستها - مینامیدند شکار کردند. " در حالی که تروریستهای واقعی، به رهبری دو جانی سابقهدار، در عملیات سرکوب مردم به تفنگداران آمریکا کمک میکردند تا اینکه تفنگداران دریایی آمریکا جای خود را به نیروهای تحت فرمان سازمان ملل دادند. بقایای گروههای وابسته به دوالیه و گروه سیا نیز به تجاوز و حمله به برنامههای آریستید پرداختند و عبارات "ملیسازی" و "توسعه نهادهای دموکراتیک" به رمزی برای سرکوب خشونتبار آرمانهای سیاسی مردم هائیتی تبدیل شد.
"نوام چامسکی" جامعه شناس آمریکایی در یکی از نوشتههای خود، تحلیلی در مورد حضور آمریکا در هائیتی ارائه داده و نوشته است:"
به هائیتی یکی از فقیرترین کشورهای جهان نظری میافکنیم. کشوری که از سوی فاتحان اروپائی در موقع ورودشان به این منطقه، نام بهشت گرفت و بعداً سرچشمه بخشی نه چندان ناچیز از ثروت اروپا شد، آنچنان شیرهاش کشیده شد که شاید دیگر هرگز نتواند روی پاهای خود بایستد. در سالهای اخیر دهقانان و کپرنشینان هائیتی در بدترین شرایط زندگی به سر بردهاند، زندگی که انسانهای کشورهای ثروتمند حتی تصورش را هم نمیتوانند بکنند، در این منطقه یک جنبش دموکراسی گسترده شکل گرفت که داشت تمامی سدها را میشکست و آنچنان کارش درست بود که من تا کنون، مانند آن را ندیدهام. آدم باید یک سیاستمدار خیلی عقب افتاده و متحجر باشد اگر به این ماجرا نخندد که روشنفکران و سیاستمداران آمریکائی با خوشحالی اعلام کردند که آمریکا باید به مردم هائیتی درس دموکراسی بدهد! آنچه مردم هائیتی به دست آوردند، چنان درست بود که قدرتمندان از آن هراسناک شدند و دوباره به ترور متوسل شدند. باید توجه داشت که ابعاد ترورها در هائیتی، بسیار وسیعتر از آن بود که به افکار عمومی اعلام شد. البته هائیتیها هم تاکنون مبارزه را کنار نگذاشتهاند.
این مجموعه رخدادها، کارنامه آمریکای مدعی حقوق بشر و دموکراسی است که «دونالد ترامپ» رئیس جمهور وقت آمریکا، از هائیتی و کشورهای آفریقایی با عبارت سخیف "چاله مستراح" یاد میکند.